عمده اشتباه جوامع غربی در برداشتن بسیاری از حریمها از میان مردان و زنان در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. تساوی حقوق زن و مرد تنها یکی از خبطهای مضحکی است که جوامع غربی بدون توجه به نتایج زیانبار آن برای زنان، از آن دفاع میکنند!
آیا فمنیسم در اسلام جایگاهی دارد؟
خبرگزاری صدای افغان(آوا) - کابل , 15 حوت 1390 ساعت 20:49
عمده اشتباه جوامع غربی در برداشتن بسیاری از حریمها از میان مردان و زنان در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. تساوی حقوق زن و مرد تنها یکی از خبطهای مضحکی است که جوامع غربی بدون توجه به نتایج زیانبار آن برای زنان، از آن دفاع میکنند!
پس از رنسانس، بسیاری از گزینههای فرهنگی در غرب، دستخوش تغییرات اساسی و عمده گردید.
نگاه به زنان و حقوق آنان پس از قرون اوسطی یکی از جمله پدیدههای اجتماعیای بود که جوامع غربی روی آن، مانور زیادی دادند. با نگاهی که کلیسا به زن و بسیاری از پدیدههای اجتماعی داشت، طبیعی بود که این گزینه و بسیاری از گزینههای دیگر در غرب، دچار تغییر و تحول بنیادین شود.
پس از ظهور مسیح وبعد از به انحراف کشیده شدن آئین عیسی ابن مریم بوسیله کشیشان و خاخام های دنیا دوست و بی تقوی، سلطه استبدادی و دور از منطق کلیسا، خون جوامع غربی را به شیشه کرده بود. مردم به بهانه های واهی متهم، شکنجه و اعدام میشدند؛ٰ اندیشمندان و نخبگان آنان بدلیل داشتن نظریات علمی مخالف با تعالیم کلیسا، زندانی و وادار به توبه میشدند؛ کلیساء و اربابان آن، بصورت مطلق العنان به هر نوع باور و اعتقادات مردم میتاختند و اندیشهها و افکار مخالف با اربابان کلیساء را کفرآمیز و مستحق سرزنش و کیفر میدانستند!
قرون اوسطی در اروپا به سده های سکون، سکوت و خفقان فوق طاقت و توان انسان، شهرت یافته بود. کلیساء تمامی شئونات اخلاقی، سیاسی و اجتماعی جوامع غربی را در انحصار گرفته بود و احدی را توان و جرئت مخالفت با هیچ یک از فرآوردههای فرهنگی کلیساء نبود.
در یک چنین شرائطی، بالون صبر و شکیبایی انسان غربی، منفجر شده و با یک حرکت مدنی برقآسا، رشته امور از دست اربابان کلیساء رها شده و به چنگ سکولارهای ابتدایی میافتد. انسان غربی که به تازگی از زندان آئین تحریف شده کلیساء نجات یافته است، با دنیایی از عقده و کینه علیه کلیساء و تعالیم آن به هر چه مظاهر کلیساء و تعالیم من درآوردی کشیشان است، پشت میکند.
اینجا است که در یک قضاوت تاریخی، خیلی هم نمیتوان انسان غربی را مقصر دانست؛ چرا که تا آن روز ، انسان غربی هر چه از دین و گزینههای آسمانی تجربه کرده بود، همگی از فلتر کلیسا و اربابان آن، گذشته بود. جوامع غربی پیش و پس از رنسانس، هیچگاه با مسیحیت و یهودیت راستین و تحریف ناشده مواجه نشده بود تا با مقایسه آئین تحریف شده با دین راستین و دست نخورده، تفاوت بنیادین و ماهوی بین آندو را درک کند.
جوامع غربی تا چشم باز کرده بود همان آئین تحریف شده مسیح بود و همین پدران غیر روحانی بیتقوی! به هر حال، نهضت فمنیزم شاید از همان آغازین روزهای پس از رنسانس، در جوامع غربی به جوانه زدن آغاز کرد.
فمنیسم در لغت به معنی باور داشتن به حقوق زنان و برابری سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زن و مرد است و از نظر اصطلاح در زبان انگلیسی دو کاربرد دارد: 1-) جنبش برابری زن و مرد 2-) جنبش آزادی زنان. زن غربی در پیش از رنسانس نه تنها به مفاهیمی چون فمنیسم و حقوق زن آشنایی نداشت که نسبت به جایگاه خودش در نظام آفرینش نیز دچار اضطراب و تشویش بود. کلیسا و تعالیم آن که زن را تا سرحد یک حیوان خانگی پائین آورده بود، در ایجاد این تشویش در مخیله زن غربی، نقش به سزایی ایفا کرده بود.
در واقع این زن غربی پس از رنسانس است که با تشویق و تحریک تعدادی از مردان فمنیست، در پی احقاق حقوق خویش و بالاتر از آن تساوی حقوق زن و مرد در همه امور اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، قد علم میکند. زن و مرد غربی، بدلیل بریدن از آسمان و تعالیم پویا و حیات بخش انبیای الهی، در تعریف حقوق واقعی مرد و زن، دچار اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر حقوق فردی و اجتماعی شدهاند.
عمده اشتباه جوامع غربی در برداشتن بسیاری از حریمها از میان مردان و زنان در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. تساوی حقوق زن و مرد تنها یکی از خبطهای مضحکی است که جوامع غربی بدون توجه به نتایج زیانبار آن برای زنان، از آن دفاع میکنند!
تفاوت در میکانیزم وجودی زن و مرد، مانع از تساوی حقوق آنان در بسیاری از موارد میشود. تساوی حقوق میان زن و مرد در پارهای از موارد به بیعدالتی نسبت به یکی از آنان منجر میشود. اگر فرض شود زن و مرد نسبت به تمام حقوق مساوی باشند، پس بسیاری از فعالیتهای شاق و طاقت فرسا را که فقط مردان میتوانند از عهده آن برآیند، به زنان نیز واگذار شده و آنان را مجبور به انجام آن کنند!!
آیا چنین تساوی حقوقی صحیح و عقلایی خواهد بود؟! در پارهای از موارد تساوی حقوق عمیقا مضحک و خنده آور میشود؛ آنجا که زاد و ولد را برای مدتی از دوش خانمها برداشته و به آقایان واگذار کنند! آیا چنین تساوی حقوقی بیشتر به فکاهه و جوک شباهت ندارد؟!
در آئین پویا و زندگی ساز اسلام، نه تساوی حقوق که برابری آن پیشنهاد شده است و براین اساس یکی ازپیامدهای برابری حقوق تفاوت حقوق میان زن و مرد است و این به هیچ عنوان به معنی تبعیض میان زن و مرد نیست؛ چرا که آفریننده انسان، با در نظر داشت نیازمندیهای زن و مرد برای آنان حقوق متفاوت و متناسب، قرار داده است؛ حال آنکه بینش فمنیسم از آنجا که ریشه در اُمانیسم ( انسان گرایی) دارد، بجای احقاق حقوق واقعی زنان غربی، آنان را در اسفناکترین وضعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی قرار داده است.
در حیطه اخلاق، زن غربی به بازیچهای در دستان مردان هوس باز و در عرصه اقتصادی به کالای لوکس و گرانبها و در بعد سیاسی نیز، خوراکی شده است در جهت منافع نامشروع دولتمردان و سیاست بازان!
نویسنده : سید فاضل محجوب
کد مطلب: 37431