شباهت بعدی بین دو نهضت و انقلاب امام حسین (ع) و امام راحل- ره- در اخلاق و خلق و خوی دو رهبر معصوم و تالی تلو معصوم است.
اعجاز انقلاب امام خمینی- ره - ؛ سرآغاز بیداری اسلامی در جهان
خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل , 21 دلو 1390 ساعت 19:36
شباهت بعدی بین دو نهضت و انقلاب امام حسین (ع) و امام راحل- ره- در اخلاق و خلق و خوی دو رهبر معصوم و تالی تلو معصوم است.
در حالیکه حدود هفتاد سال، سایه سنگین امریکا و غرب بر آسمان سرزمین اسلامی ایران، پهن شده بود و پیش از آن نیز، کشور و ملت ایران، مفهوم آزادی، استقلال و دینداری را آنچنان که باید درک نکرده بودند، مردی از تبار پاکان و نیکان و از سرزمین فقاهت و مجاهدت، علیه تمامی مظاهر پوچ و مبتذل رژیم دست نشانده ستم شاهی، قد برافراشت!
در شرایطی که بسیاری از فقیهان و عالمان پر ادعا عصر سر در لاک عافیت و روزمره گی فرو برده بودند و کسی را یارای مخالفت با دستگاه دین ستیز و سفاک رضا شاه پهلوی نبود، مردی از تبار آب و آیینه و غیرت، با جمعی از یاران پاکباخته و آسمانی اش، بر هر چه از مظاهر عافیت طلبی و دنیا خواهی، پشت کرده و پرچم دین خواهی و مبارزه علیه فساد و بی عدالتی همه جانبه را، از جای جای سرزمین اسلامی ایران، به اهتزاز در آوردند.
شباهت های بسیاری میان شخصیت امام خمینی"ره" با حضرت سیدالشهدا امام حسین(ع) و انقلاب ایشان با نهضت بی بدیل و خونبار اباعبدالله (ع) وجود دارد:
الف) از نظر کمیت افراد، امام و یارانش در برابر یزید و لشکریانش، در اساس غیر قابل مقایسه بود.
72 تن در برابر 30000 نفر و به روایتی لشکریان یزید در روز عاشورا به صد هزار نفر می رسید.
در انقلاب شکوهمند ملت ایران به رهبری خمینی بزرگ نیز طرفداران امام خمینی با هواداران شاه ابداً قابل سنجش و مقایسه نبود. مگر در زمان رضا شاه پهلوی چه تعداد از مردم ایران به دین و مظاهر الهی پایبند بوده و بها می دادند؟ به جز تعدادی محدودی از روحانیان و یا کسانی که با آنان در ارتباط و معاشرت بودند، باقی مردم همه سرگرم زندگی به شیوه امریکایی ها و غربی ها بودند.
با آن همه باغهای سرخ و سبزی که زندگی پر زرق و برق مردم ایران را احاطه کرده بود و رژیم نیز با شیوه های افیونی ملت را سرگرم مظاهر پوچ و مبتذل نگهداشته بود، دیگر آیا حتی فکر و اندیشه مخالفت با رژیم و مبارزه علیه خیانت و بی عدالتی های آن، در مخیله کسی خطور هم می کرد؟
به هرحال، رژیم ستم شاهی از نظر کمیت نه تنها در داخل، غافلان و بی خبران بسیاری را با خود همراه کرده بود که در بیرون از ایران نیز، بزرگترین قدرت های منطقه ای و جهانی را با خود همراه داشت.
ایالات متحده امریکا که رسما خود را مالک بی قید و شرط ایران آن روز می دانست، خود ایران به عنوان قوی ترین ژاندارم منطقه و البته با حمایت های امریکا و اسرائیل، قد علم کرده بود.
امریکا روی ایران زمان شاه حساب خاصی باز کرده بود و از آن به عنوان بازوی توانمند خویش در منطقه، بهره برداری می کرد. رژیم پهلوی نزدیک ترین رابطه با اسرائیل را داشت و هیچ یک از کشورهای عربی و غیر آن را یارای مخالفت با ایران آن روز نبود. ایران آن روز قوت و قدرتی را داشت که هیچیک از دولتهای کنونی منطقه را نمی توان با آن سنجید و مقایسه کرد.
به قول معروف، امریکایی ها چیزی از قوت و قدرت لازم برای ایران دوره پهلوی کم نگذاشت که البته تماماً در جهت استثمار و بهره کشی بیشتر از دولت و ملت ایران بود و در واقع هر چه می کرد، در راستای اهداف سلطه جویانه و استعماری خویش بود.
با تمام اینها به نظر می رسد امریکایی ها بزرگترین اشتباه تاریخی خویش را در ایران مرتکب شدند. مقامات کاخ سفید حساب این را نکرده بودند که هر چه نباشد، ایران یک کشور اسلامی است با چندین قرن پیشینه دین مداری و خدا محوری.
به اضافه اینکه ایران پس از عراق، بزرگترین و مهم ترین سنگر فقهی و اجتهادی شیعه در سراسر جهان بود و است و ابر مردانی چون امام خمینی و امثال ایشان در دامن مدرسه های کوچک و محقر مذهبی آن تربیت می شوند. واقعیت آنست که امریکا و غرب، اسلام و قدرت آن را دست کم گرفتند و بزرگانی از مراجع تقلید و فقهای شیعه را کوچک شمردند.
امریکا و غرب حتی به ذهن شان خطور هم نمی کرد که روزی بوسیله طلبه ها و علمای حوزه های علمیه ایران، طومار امارت و ریاست شان در هم پیچیده شده و با خواری و ذلت، همراه با دست نشاندگان شان از ایران بیرون انداخته شوند.
اکنون این احساس وجود دارد که امریکا و غرب نیز از انقلاب اعجاز گونه مسلمانان ایرانی، درسهای لازم و فراموش ناشدنی را گرفته اند. امریکا و غرب با عبرت گرفتن از ایران و انقلاب بزرگ آن، دیگر آن سرمایه گذاری های کلان و سرسام آور را در هیچ جایی از دنیا و در هیچ کشوری از کشورها انجام ندادند. این بار و پس از تجربه تلخ ایران، هر جا آمدند، علاوه بر خرج نکردن از جیب خویش، با غارت سرمایه های آن کشورها، آنجا را با تلی از خاک و دود و آتش یکسان ساختند!
ب) شباهت دیگر انقلاب امام خمینی با نهضت خونبار امام حسین(ع) حقانیت و غربت آن است. همان گونه که نهضت اباعبدلله الحسین(ع) حق و در زمان خودش غریب و مظلوم واقع شد، انقلاب احیاگر امام خمینی و ملت مبارز ایران نیز غریب و مظلوم و مبغوض قدرت های سلطه گر و ایادی مزدور آنان واقع گردید!
به محض آنکه انقلاب ملت ایران به پیروزی رسید، قدرت های استعماری و در راس آنان ایالات متحده امریکا جهت انتقام گیری از ملت ایران و با هدف سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی، با تحریک صدام حسین، جنگ ویرانگر 8 ساله را بر نظام نوپای جمهوری اسلامی تحمیل کردند.
پس از هشت سال دفاع جانانه پیروان پیر جماران در برابر شرارت های صدام و حامیان امریکایی و غربی اش و مایوس شدن آنان از براندازی نظام الهی ایران، رژیم صدام با اشاره امریکا و غرب، آتش بس یکجانبه اعلان کرد. زمانی که حضرت امام با درایت و کیاست بی نظیر دست آنان را خواند و به تحمیلی بودن آتش بس و صلح پی برد، از پذیرش آن امتناع کرد.
البته اعلان آتش بس زمانی صورت می گرفت که رژیم بعثی صدام در آستانه شکست صد در صدی و فروپاشی قرار گرفته بود و چیزی نمانده بود که نیروهای سپاه و بسیج ایران، بغداد را فتح کنند. اینجا بود که امریکا و غرب از سر ترس و وحشت اضمحلال رژیم دست پرورده خود شان در عراق، با سراسیمگی و وارخطایی اعلام آتش بس کردند.
امتناع ایران از صلح با عراق، یکبار دیگر نظام جمهوری اسلامی را در محاق مظلومیت و غربت قرار داد. تحریم ها علیه ایران بیشتر و بیشتر شد و از نظام جمهوری اسلامی ایران در امریکا و اروپا به عنوان یک نظام جنگ طلب و ضد صلح تبلیغ می شد. البته که غرب و امریکا از یاد نبرده بودند که این خود آنان بودند که زمانی جنگ را به ایران تحمیل کردند و زمان دیگر آتش بس و صلح را!
شباهت بعدی بین دو نهضت و انقلاب امام حسین (ع) و امام راحل- ره- در اخلاق و خلق و خوی دو رهبر معصوم و تالی تلو معصوم است. به شهادت بسیاری از نزدیکان امام خمینی(ره) ایشان در خلق و خوی و به خصوص غیرت و همیت دینی، شاید شبیه ترین فرد در عالم اسلام به حضرت سیدالشهدا امام حسین (ع) بودند.
امام خمینی سر نترس و روحیه متهوری در برابر ظلم و بی عدالتی داشتند. کست های ضبط شده از سخنرانی های آتشین ایشان علیه رژیم ستم شاهی، همین اکنون در آرشیو رادیو و تلویزیون ایران موجود است.
در شرایطی که تمام نفس ها در سینه ها از ترس محبوس شده بودند، امام شعار اسلام در خطر است و اسلام را باید نجات داد سر می دادند! و صد البته بسیاری از شباهت های دیگری که میان انقلاب اسلامی ایران و نهضت خونبار امام حسین (ع) و میان شخص امام راحل و اباعبدلله (ع) می تواند وجود داشته باشد که به دلیل اختصار از بازگو کردن آنها معذوریم.
آنچه در پایان این نوشته لازم است گفته شود، تاثیر پذیری بیداری اسلامی در سالهای اخیر از انقلاب شکوهمند ملت مجاهد ایران به رهبری پیامبر گونه حضرت امام خمینی (ره) است. این یک واقعیت است که ملت ایران همراه با بیداری و انقلاب خویش، تمامی بدنه جامعه اسلامی را نیز با خود بیدار کرده و به حرکت واداشت و حرکت های مبارکی را که امروز و پس از گذشت سه دهه در سرزمینهای عربی- اسلامی شاهد آن می باشیم، تماماً از طفیل انقلاب الهی ملت ایران و نفسهای گرم و ارشادات پیامبرگونه حضرت امام خمینی(ره) بود و ادامه آن به وسیله پیگیری های جدی واصرار همیشگی حضرت امام خامنه درراستای مبارزه بااستکبار وعوامل مزدور منطقه آن است و خواهد بود.
نویسنده: سید فاضل محجوب
کد مطلب: 36052