لبنان، ایران و عراق، عمده ترین شرکای اقتصادی سوریه هستند که هم به لحاظ جغرافیایی و هم از نقطه نظر علایق و گرایش های سیاسی، با سوریه همسنگ و همسو هستند. روسیه و چین هم که در جای خود قابل اعتنا هستند.
درجه فشار بشار چند است؟
خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل , 19 دلو 1390 ساعت 19:18
لبنان، ایران و عراق، عمده ترین شرکای اقتصادی سوریه هستند که هم به لحاظ جغرافیایی و هم از نقطه نظر علایق و گرایش های سیاسی، با سوریه همسنگ و همسو هستند. روسیه و چین هم که در جای خود قابل اعتنا هستند.
در این شکی نیست که بشار اسد این روزها لحظات سختی را سپری می کند. تبلیغات رسانه ای غرب، تقریبا بازوی تبلیغاتی نظام بشار را فلج کرده است. مخالفان، لحظه به لحظه گزارش های اغراق آمیز در خصوص وخامت اوضاع منتشر می کنند و رسانه های غربی نیز آن را به صورت سخاوتمندانه ای پخش و نشر می کنند. مردم عادی در شهرهای سوریه در یک بلاتکلیفی به سر می برند و هنوز نمی دانند آینده به کدام سو در حرکت است.
اعراب و غربی ها اکنون به صورت گسترده ای، جمله نحس "اسد باید برود" را با استفاده از هر فرصتی بر زبان می رانند و آن را به خورد افکار عمومی خاورمیانه و جهان می دهند.
اسد با دقت و وسواس، از پشت پنجره دفتر کارش، مترصد اوضاع پیرامونش هست و از طرفی، منشی او لحظه به لحظه پیشنهادهای پی در پی و متفاوتی را از سوی دوستان و دشمنانش برای او می رساند: از ترک قدرت و واگذاری آن به معاونش و پذیرش تبعید و پناهنده شدن در یکی از کشورهای مجاور نظیر لبنان یا ترکیه تا اجرای مرحله به مرحله راه حل های اتحادیه عرب و گفتگو با مخالفان و آزادی زندانیان و توقف حملات نظامی.
لحظات دشواری است. رییس جمهور باید سخت ترین تصمیم را در طول دوران زمامداری سیاسی اش بگیرد. او یکی از جوانترین رهبران خاورمیانه است که اکنون مکررا جمله آزاردهنده "اسد باید برود" را می شنود؛ اما همچنان سعی می کند خود را قاطع، مصمم و مسلط نشان دهد. تا کنون چنین ظاهر شده است.
او تفاوت های زیادی با دیگر همگنانش – چه آنهایی که رفته اند و چه آنهایی که هنوز هستند- در خاورمیانه دارد. بارها رسانه ها و سازمان ها و موسسات نظرسنجی غربی در نظرسنجی های خود، او را در راس محبوب ترین مردان سیاست در خاورمیانه نشان داده اند؛ این چیزی است که اعراب بارها آن را از تریبون رسانه های معتبر شنیده اند؛ همان رسانه هایی که امروزه، به سکوهای بی مزد و منت انتشار بیانیه های ناموثق مخالفان و شورشگران بشار و گزارش های جانبدارانه سازمان های غیرمستقل و سیاسی حقوق بشری تبدیل شده اند.
او تفاوت های دیگری نیز با موارد دیگر در ماجراهای اخیر خاورمیانه دارد. سوریه، بحرین نیست تا با دخالت مستقیم یک ارتش متجاوز خارجی، تظاهرات مردمی آن سرکوب شود. سوریه هنوز هم متحدان مستحکمی در منطقه دارد. وقتی در رای گیری اخیر شورای امنیت درباره قطعنامه ضد سوری آن شورا که براساس آن عملا باید بشار با قدرت خداحافظی می کرد و به سوی سرنوشتی نامعلوم می رفت، دستان نمایندگان چین و روسیه به علامت "نه" بالا رفت، اعراب و غربی ها یکبار دیگر در جای خود نشستند و جز ملامت و محکومیت این اقدام، گزیری نیافتند.
فشارهای اقتصادی نیز بر رژیم بشار، کارگر نمی افتد. دورادور او را حلقه ای از متحدانی احاطه کرده اند که پیوندهای اقتصادی مستحکمی با سوریه دارند و هیچ محدودیت جغرافیایی نیز نمی تواند میزان این داد و ستدهای گسترده را کاهش دهد.
لبنان، ایران و عراق، عمده ترین شرکای اقتصادی سوریه هستند که هم به لحاظ جغرافیایی و هم از نقطه نظر علایق و گرایش های سیاسی، با سوریه همسنگ و همسو هستند. روسیه و چین هم که در جای خود قابل اعتنا هستند.
از نظر نظامی و استراتژیک نیز، بشار خوب می داند که سوریه لیبی نیست که بی هیچ مانعی، آب هایش میزبان ناوهای جنگی غربی ها و آسمانش در تسخیر جنگنده- بمب افکن های ناتو باشد؛ بلکه اکنون این ناوهای جنگی روسیه است که در سواحل سوریه پهلو گرفته اند و با قدرت از مرزهای آبی سوریه محافظت می کنند.
اعراب مخالف بشار، توان اقدام یکجانبه نظامی علیه سوریه را ندارند؛ زیرا می دانند که این امر، نوعی آتش افروزی سراسری به وسعت خاورمیانه را به همراه خواهد داشت.
از سوی دیگر، دمشق در طول این مدت، خواب های آسوده ای داشته و شهروندان پایتخت نشین سوری، بشار اسد را بهتر از هر دولتمرد دیگری برای سوریه و آینده سیاسی آن می بینند. مصر هم عبرت خوبی است برای سوری ها؛ تجربه ای که هیچ شهروند آگاهی، خواهان تکرار و توسعه آن به دمشق نیست. اکنون این سوال برای همه سوری ها مطرح است که چقدر باید کشت و کشته شد تا به آینده ای مطمئن گذار کرد؟ آیا عاقلانه است تا یک میدان التحریر دیگر در دمشق، ایجاد شود؟
بنابراین، بشار سخت ترین فشارها را می تواند از رهگذر تشدید انزوای سیاسی و تنگ تر شدن حلقه محاصره دیپلماتیک حکومت خود، شاهد باشد. اروپایی ها، امریکا و اعراب حوزه خلیج، سفرای خود را از دمشق فراخوانده اند و سفرای سوریه را نیز اخراج کرده اند. حملات پی در پی بر مراکز دیپلماتیک سوریه در کشورهای اروپایی ادامه دارد.
وزرای خارجه امریکا و کشورهای اروپایی به شمول سران عرب، لحظه به لحظه بیانیه های هشدارآمیز و نگران کننده ایراد می کنند؛ اما به نظر نمی رسد این همان چیزی باشد که برای سقوط حکومت بشار، موثر واقع شود. سوریه بدون شک، روزهای سخت تری در پیش خواهد داشت؛ اما این امر الزاما نمی تواند تحقق جمله "بشار باید برود" برای دشمنان غربی و عربی سوریه باشد.
نویسنده: احسان الله وطندوست
کد مطلب: 35992