غرب عمیقا مترصد اوضاع جاری در سوریه است و در صورتی که تحولی در سوریه موجب شود تا اوضاع به سود غرب، تغییر کند، مطمئنا هدف بعدی، ایران خواهد بود.

مدتی است که بنگاه های تبلیغاتی غربی در تلاش اند تا فضا را به گونه ای دستکاری کنند تا نشان دهند که امریکا و رژیم صهیونیستی در آینده ای نه چندان دور به ایران حمله خواهند کرد و مراکز مهم هسته ای و نظامی آن کشور را هدف قرار خواهند داد؛‌ البته در این میان، شماری از مقام های سیاسی و نظامی غربی نیز به تیزتر کردن آتش تبلیغات چیان کمک کرده اند.

لئون پانتا؛ وزیر دفاع امریکا در اظهارنظری اعلام کرد که احتمالا اسراییل در بهار آینده بر ایران حمله خواهد کرد. مقام های صهیونیستی نیز بارها تاکید کرده اند که اسراییل، توانایی حمله بر ایران را دارد.

شماری از تحلیلگران پیش بینی می کنند که غرب عمیقا مترصد اوضاع جاری در سوریه است و در صورتی که تحولی در سوریه موجب شود تا اوضاع به سود غرب، تغییر کند، مطمئنا هدف بعدی، ایران خواهد بود.

به باور این دسته از تحلیلگران،‌ سوریه می تواند به عنوان سکوی مهمی برای ایران در جهت ضربه زدن به اسراییل و محافظت از حزب الله در لبنان و تامین مالی و تسلحیاتی آن حزب باشد و اگر وضعیت به گونه ای رقم بخورد که سوریه به مثابه یک پل ارتباطی مطمئن، از کنترل منافع ایران در منطقه خاورمیانه خارج شود، این امر به تضعیف حزب الله و محدودیت حوزه نفوذ ایران در منطقه منجر خواهد شد؛ٰ‌ اما واقعیت این است که ایران راه های زیادی برای تاثیرگذاری سیاسی و استراتژیک بر منطقه دارد و منافع یک ایران قدرتمند هرگز نمی تواند به کشوری چون سوریه محدود شود. همانگونه که به دنبال تحولات اخیر در منطقه و تغییر رژیم های سیاسی وابسته و دست نشانده غرب و مطیع اسراییل در کشورهای عربی، یکی از مقام های صهیونیستی به صراحت اظهار داشت که در همسایگی اسراییل، چندین ایران دیگر متولد شده است.
براین اساس، این نشان می دهد که این تنها سوریه نیست که می تواند خواب امریکا و رژیم صهیونیستی را در منطقه خاورمیانه، آشفته کند؛‌ بلکه وضعیت در کل جهان عرب، به زیان منافع غرب در جریان است.

از طرف دیگر فارغ از جنبه های روانی و تبلیغاتی تهدید مقام های غربی و فضاسازی های رسانه ای، بخش کوچکی از واقعیت ها در خصوص حمله احتمالی بر ایران را باراک اوباما؛ رییس جمهوری امریکا در مصاحبه اخیرش با شبکه تلویزیونی ان بی سی امریکا بر زبان راند.

اوباما ضمن آنکه همچنان بر راه حل دیپلماتیک و صلح آمیز بن بست هسته ای ایران تاکید کرد، اظهار داشت که او نمی خواهد شاهد جنگ های بیشتری در منطقه نفت‌خیز خلیج فارس باشد. او در توضیح این نکته گفت:"هر گونه تحرک نظامی دیگری در خلیج فارس، مخرب است و تاثیر زیادی بر ما [آمریکا] می گذارد."

اوباما البته یکی از تاثیرات مخرب بر امریکا را افزایش قیمت نفت عنوان کرد.

او در همین بخش از مصاحبه خود اشاره ای نیز به نیروهای امریکایی در افغانستان کرد و گفت که این نیروها در کشوری هستند که با ایران مرز مشترک دارد.

این نشان می دهد که امریکایی ها قایل به توان پاسخگویی ایران در برابر هرگونه حمله احتمالی به آن کشور در مقیاس منطقه ای هستند. اشاره اوباما به کشورهای حوزه خلیج فارس و افغانستان آشکارا نشانگر ترس آن کشور از اقتدار نظامی ایران در مقابله با دشمنانش هست.

اوباما در این مصاحبه حتا در مورد توانمندی ایران برای هدف قرار دادن خاک امریکا نیز با تردید و عدم اطمینان سخن گفت و هیچگونه قاطعیتی در ابراز نظر او به چشم نمی خورد. اوباما گفت که به گمان او ایران "علاقه و قابلیت" حمله به خاک امریکا را ندارد. روشن است که این یک پاسخ مطمئن و قاطع نیست و نشان می دهد که امریکا هنوز به درستی نمی تواند براساس توان نظامی و دفاعی ایران،‌ در خصوص امنیت داخلی خود ابراز اطمینان کند.

البته امریکا هنوز هم به اسراییل به عنوان یک خط سرخ سیاست خارجی اش می نگرد و حاضر نیست به صورت واضح و بی پرده در خصوص اشتباهات سیاست خارجی آن کشور ابراز نظر کند. به همین دلیل، اوباما، از پاسخ به این سوال که در صورتی که اسراییل بخواهد به ایران حمله کند آیا پیش از آن به امریکا اطلاع می دهد یا نه؟ طفره رفت و صرفا گفت:"اولویت من،‌ امنیت امریکا و اسراییل است." این نشان می دهد که امریکا به همان میزان که از هرگونه جنگی در حوزه خلیج در هراس است، به همان اندازه نیز از اشتباه جنون آمیز اسراییل نیز نگران است و می ترسد اسراییل همان اشتباهی را مرتکب شود که باری در تابستان سال 2006 در مقیاس کوچکتری آن را در رویارویی با حزب الله مرتکب شد و نهایتا منجر به شکستی برای آن رژیم شد که هیبت پوشالی آن ببر کاغذی را برای همیشه درهم شکست.