امريكايي ها از سويي به محاكمه و مبارزه با كساني كه موجب وحشت مردم ميشوند و احترامي به زندگي و حيات مردم قايل نيستند، راي داده و تاكيد ميكنند و از سويي آنان را دشمن خويش نمي شمارند.
امريكا دوست و دشمن نمي شناسد؛ رييس جمهور چرا؟!
خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل , 11 جدی 1390 ساعت 18:43
امريكايي ها از سويي به محاكمه و مبارزه با كساني كه موجب وحشت مردم ميشوند و احترامي به زندگي و حيات مردم قايل نيستند، راي داده و تاكيد ميكنند و از سويي آنان را دشمن خويش نمي شمارند.
‹ ما از گفته هاي امريكا در مورد اينكه طالبان را دشمن خويش نمي شمارد، خيلي خوشحاليم!!›
اين جمله اي است كه آقاي كرزي در واكنشي در برابر سخنان جو بايدن بر زبان رانده و تعجب همه گان را برانگيخت، لفظي كه شايد معناهاي بسياري در درون خود نهفته داشته باشد!
منطق \'هر كه با ما نيست عليه ماست\' امريكايي ها در طي ده سال گذشته صدمات فراواني را بر افغانستان و بعد از آن بر عراق وارد نمود، دو كشوري كه با دولتهاي وقتشان بر اثر حمايت و تجهيز خود امريكايي ها تبديل به مركز تجمع تروريستان يا ديكتاتوري هاي عجيب روبرو شده بودند.
گذشته از چند و چون ماجرايي كه طي روزهاي اخير اتفاق افتاد و همه بدان واقف اند، اظهارات بايدن معاون، باراك اوباما بر اين نكته كه امريكايي ها در افغانستان به دنبال تامين منافع خود بوده و در اين راه نيز دوست و دشمن نميشناسند، توسط خود آنان صحه گذاشته شد، تاكنون لااقل تصور عوام اين بود كه سربازان امريكايي در افغانستان براي مبارزه با هراس افكني و كمك به صلح افغانستان كه منجر به ثبات منطقه و جهان خواهد شد، در كشورمان حضور دارند و چه بسا در لابلاي گفتار برخي مردم عام، اين سوال مطرح بود كه چرا سربازان امريكايي جان خود را براي حفظ امنيت مردم افغانستان به خطر مي افكنند؟!
سخنان معاون رييس جمهور امريكا مبني بر اينكه طالبان دشمن آنان نيستند، مهر تاييد بر اين امر دارد كه مبارزان ضد دولتي كه منطق شان تفنگ است و احترامي به جان و امنيت مردم قايل نيستند، چنان شهروندان عادي افغانستان در نظر امريكايي ها جلوه ميكنند و هدف امريكا مبارزه با اينان نيست!
گرچند سفير امريكا در افغانستان سخنان صريح بايدن را بعدا با تفكيك به صورت نيروهاي ناراضي از دولت و طالبان، به زعم خويش اصلاح كرد اما اين نوشدارو پس از مرگ سهراب، نتوانست از صراحت معناي كلام بايدن بكاهد، وي به روشني گفتگوهاي پنهاني امريكا با طالبان و خواسته اين كشور مبني بر تداوم جنگهاي آن گروه با دولت و ملت افغانستان را واضح ساخت و اكنون كسي نيست كه اين سخنان را طور ديگري معنا كند!
امريكايي ها از سويي به محاكمه و مبارزه با كساني كه موجب وحشت مردم ميشوند و احترامي به زندگي و حيات مردم قايل نيستند، راي داده و تاكيد ميكنند و از سويي آنان را دشمن خويش نمي شمارند، اين است سياست دولتي كه سردمدار دموكراسي در جهان و داعيه دار صلح جهاني در منطقه است!
اما گذشته از سخنان بايدن كه رسوايي بود براي كشورش در برابر اذهان ميليونها انساني كه تحت تاثير شعارهاي تامين عدالت جهاني امريكا قرار گرفته بودند، بايد از آقاي كرزي پرسيد كه چرا از اين سخن رياكارانه امريكايي ها خشنود ميشود تا آنجا كه نميتواند از لبخند مسرت بخش خويش در مقابل دهها رسانه و ميليونها بيننده نيز جلوگيري كند؟!
آيا دوست پنداشتن كساني كه به نام اسلام و طالب، از ريختن خون هزاران انسان بيگناه در طول حاكميت خويش بر افغانستان ابايي نداشتند از سوي امريكايي ها، موضوع خوشايند و نشاط آوري است؟ و آيا اين خوشحالي گوياي اين حقيقت نيست كه آقاي رييس جمهور نيز در ادامه سياستهاي امريكا، حركت خويش را آغاز نموده و سعي در سهيم ساختن كساني در ساختار حكومتي ميكند كه در سالهاي سياه حاكميت خويش بر مردم داغديده افغانستان، از هيچ جنايتي فروگذار نكرده و هزاران بيگناه را به دار آويختند و اكنون نيز در انواع تهاجمات و انتحاري هاي خويش، خانواده هاي بسياري را به داغ عزيزانشان مي نشانند؟ و آيا طالباني كه مرتكب قتلهاي عمدي بي شمار شده اند را مي بايست در رديف كساني قرار داد كه بر اثر كاستيهاي دولت فعلي، از مسئولين ناراضي شده و به صفوف مخالفين پيوسته اند تا بدين وسيله اعتراض خود را به نارسايي هاي موجود نشان دهند؟ و آيا آقاي كرزي حق دارد كه خون هزاران بيگناه را ببخشد و قاتلينشان را بدون محاكمه و مجازات دوباره بر سرنوشت مردم حاكم سازد؟
اينكه امريكايي ها در افغانستان امروز با طالبان ميجنگند و فردا آنان را دوست خطاب ميكنند، از دولتمردان آن كشور امر بعيدي نيست و آنان همواره نشان داده اند كه در راستاي كسب منافع براي خويش، صلح و جنگ برايشان به يك معناست! اما آيا كسي كه خود را پاسدار نواميس كشور و حافظ جان و مال مردم خويش ميشمارد و با راي همين مردم بر كرسي قدرت تكيه زده، نبايد اندكي در ساختاري ساختن حكومت از تعقل ملي خويش بهره بگيرد و در معادلات قدرت، منافع مردم را لحاظ كند؟
به نظر ميرسد این عزم جزم است که روز به روز نقشهاي سمبوليك در ساختار حكومت افزون گشته و مجاهدين، خردمندان و انديشمندان داراي وظايفي فورماليته گردند و نقشهاي كليدي را در پستهاي مهم كشور، مهره هايي ايفا كنند كه با هماهنگي غرب و امريكايي ها به رييس جمهور كرزي پيشنهاد ميشوند، اين نكته به آساني از زمينه سازي هايي كه رييس جمهور با حمايت غرب، طي سال جاري به انجام رسانيده قابل برداشت است، برگزاري جرگه اي غير قانوني و ناديده انگاشتن نقش جامعه مدني و پارلمان، عدم تعقيب جدي قاتلين و عاملين ترور شخصيتهاي ملي و جهادي، حمايت از برنامه هاي (مشكوك) مذاكرات صلح در خارج از افغانستان و موافقت با اعطاي هويت سياسي به طالبان با ايجاد نمايندگي اين گروه در خارج از كشور و رسيدگي به امكانات رفاهي آنان در قطر و اكنون نيز خوشحالي و شعف از دوست شدن(!) امريكايي ها با دشمنان مردم افغانستان، همه و همه گواهي محكم بر در دست گرفتن كنترل سياست كشورمان به دست امريكا است.
آقاي كرزي بايد توجه داشته باشد كه در اين دوره كه دوره اخير رياست جمهوري وي بر افغانستان است، ميتواند بهترين اقدامات را براي زدودن ننگ وابستگي خويش به خارجي ها انجام دهد تا بدين سان هم كشور به رفاه ملي تقرب يابد و هم چهره آقاي كرزي، چهره اي منفور در تاريخ حك نگردد، اما به نظر ميرسد رييس جمهور كرزي با پشت كردن به خواسته هاي مردم مبني بر عدم بخشش قاتلين مردم كه سالهاي سياه حاكميت شان بر افغانستان، هرگز از ياد مردم نميرود، در صدد تحقق امر ديگري همچون سهيم ساختن طالبان در صحنه قدرت است و خوشحالي ايشان از اظهارات معاون رييس جمهوري امريكا، نشان از مساله اي ديگر دارد.
آقاي رييس جمهور بايد درباره دوستي و عدم دوستي با طالباني كه سالها مردم را زير شلاقهاي جورشان شكنجه كردند، از مردم افغانستان كسب تكليف كند، از كساني كه با راي و خواست ايشان اينك بر كرسي قدرت تكيه زده است و بايد به اين باور برسد كه بهانه صلح و برقراري امنيت، نميتواند دليلي باشد براي اقناع مردمي كه عزيزان شان زير شكنجه هاي طالبان جان دادند و مردم هرگز نميتوانند بپذيرند كه ايشان در قدرت و در ساختار حكومت افغانستان بر كرسي هاي قدرت تكيه زده و به ريش مردم بخندند!
اما مردم همواره با راضي ساختن ناراضياني كه نارسايي هاي كشور آنان را به سوي مخالفين نظام سوق داده و جلب آنان به آغوش كشور، موافق بوده و حتي از آن استقبال كرده اند، بر اين اساس، بايد ميان اين افراد و قاتلاني كه با حمايت استخبارات پاكستان و غرب، سالها خون مردم را ريخته اند و نظام فعلي را نيز تضعيف كرده اند، تفكيك قايل شد و بدين ترتيب مردم را راضي كرده و منافع ملي را تعقيب كرد.
اما آيا به راستي دولت چنين خواهد كرد؟
نویسنده: مرضیه جعفری
کد مطلب: 34503