سیاستمردان افغانستان، همواره در ایجاد موازنه میان آنچه وجود دارد با آنچه باید وجود داشته باشد، دچار مشکلات جدی اند.
تفکیک بین رویا و واقعیت، یکی از عمده ترین کاستی های آن دسته از سیاست مدارانی است که هیچ ارتباط مستقیمی با مردم و شهروندان تحت حاکمیت خود ندارند.
حامد کرزی، زمانی که چندی پیش در اجلاس افتتاحیه جرگه عنعنوی، سخنرانی می کرد، گفت که امروز از طیاره کابل را دیده و به این نتیجه رسیده که کابل خیلی پیشرفت کرده است!
این حس رییس جمهور، کاملا ملموس و قابل درک است؛ چه وقتی رییس جمهوری از هواپیما به وضعیت مردمش می نگرد، باید به چنین نتیجه ای برسد.
اما واقعیت های موجود، تلخ تر از آن چیزی است که ممکن است از هوا به چشم بیاید. واقعیت تلخ جاری در زمان برگزاری جرگه عنعنوی این بود که آقای رییس جمهور و معاونانش حتا نتوانستند در پایتخت کشورشان به دلیل تهدیدهای امنیتی از راه زمینی از ارگ ریاست جمهوری تا محل برگزاری جرگه سنتی، بیایند و از فاصله ای نزدیکتر از آسمان، به زمین سرزمین خود بنگرند.
آقای کرزی همچنین در سخنرانی خود در دومین کنفرانس بن در آلمان یکبار دیگر، موضوعی را مطرح کرد که تعجب و شگفتی همگان را برانگیخت. او گفت که افغانستان اکنون صاحب هزاران فابریکه(شرکت) است!
در این شکی نیست که آقای کرزی، رییس جمهور خوش نیت و خیرخواهی است و همیشه آرزو می کند در سرزمینی که او بر آن حکم می راند، هیچکس گرسنه نباشد. جوانان همگی مشغول به کارهای دلخواه خویش باشند. انبوهی از پسران و دختران این سرزمین از نعمت سواد و آموزش بهره مند باشند و هیچ کودکی مجبور نباشد تا به خاطر فقر، ترک تحصیل کند و به گدایی و دریوزگی یا مهاجرت های فرساینده روی آورد.
زنان از آزادی های مشروع و قانونی خود برخوردار باشند.
آقای کرزی، چندان خیرخواه و خوش نیت است که حتا دوست دارد آنهایی توسط بیگانگان اغفال شده و علیه مردم و دولت خویش سلاح برگرفته اند و روزانه جان ده ها هموطن بی گناه خود را می گیرند نیز در یک افغانستان آرام و با ثبات و صلح آمیز زندگی کنند.
اما واقعیت ها متاسفانه با وجود نگاه خوش بینانه رییس جمهور به افغانستان، به ناگزیر تلخی های خویش را بر مردم تحمیل می کنند.
نباید انکار کرد که آنچه رییس جمهور می گوید برای مردم افغانستان، رویایی بیش نیست. مردم چگونه می توانند باور کنند که در کشور شان هزاران فابریکه وجود دارد؛ ولی هنوز بسته شدن راه پاکستان به دلیل تنش های آن کشور با آمریکا، یک کابوس ترسناک و آزاردهنده برای مصرف کنندگان داخلی است؟
رییس جمهور، شاید نمی خواهد آنچه وجود عینی و خارجی ندارد را بر مردم خود و کشورهای جهان به عنوان یک واقعیت انکارناپذیر بقبولاند؛ اما او گاهی با واقعیت ها چنان خوشبینانه روبرو می شود که نمی تواند بر خود بقبولاند که جوانانی که در صحراهای استرالیا طعمه پشه های زهردار می شوند یا در آبراه های جهان، در اثر برخورد با پاسبانان مرزی کشورهای دیگر، از سوی قاچاقچیان انسان، طعمه نهنگ ها می شوند و یا در داخل کشور، به خاطر فقر و بیکاری به صفوف مخالفان مسلح می پیوندند، به راستی شهروندان اصلی و واقعی جغرافیایی هستند که او رییس جمهور آن است.
کنفرانس بن دوم، در حالی به این سخنان خوش بینانه رییس جمهور گوش فراداد که شرکت کنندگان آن، به سختی قادر اند، واقعیت های موجود افغانستان را با رویاهایی که دوست دارند محقق شود تفکیک کنند.
این در حالی است که مشکل افغانستان را درک درست "هست های واقعی" و تلاش صادقانه برای برون رفت از آن حل می کند؛ نه "بایدهای غیرواقعی و رویاپردازانه سیاستمردان بیگانه از مردم خویش".
نویسنده: احسان الله وطندوست