ین درست است که در مبارزه و گرایش های سیاسی، حزب های مختلف وجود داشته باشد؛ اما این گرایش ها باید به اساس ذهنیت فکری و خود آگاهی شخص باشد نه به اساس گرایش های قومی و زبانی.
سرطان تعصب در جامعه ی افغانستان!
خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل , 8 قوس 1390 ساعت 17:23
ین درست است که در مبارزه و گرایش های سیاسی، حزب های مختلف وجود داشته باشد؛ اما این گرایش ها باید به اساس ذهنیت فکری و خود آگاهی شخص باشد نه به اساس گرایش های قومی و زبانی.
جامعه ی افغانستان از سال های دور بدین سو، درگیر تعصب های قومی و زبانی است.
عده ای از سیاستمداران و اساس گزاران نهاد های فرهنگی و اجتماعی، با سمت دهی جوانان و نخبگان به گرایش های قومی و زبانی، می خواهند که این آتش تعصب گرایی قومی و زبانی شعله ورتر شود و اجازه نمی دهند که تمام مردم ما از هر قوم و زبانی، تحت حاکمیت یک قانون و یک اندیشه و بدور از تعصبات قومی و زبانی و با اصل قرار دادن یک دین و یک عقیده در عرصه ی اجتماعی و فرهنگی زندگی کنند.
این درست است که در مبارزه و گرایش های سیاسی، حزب های مختلف وجود داشته باشد؛ اما این گرایش ها باید به اساس ذهنیت فکری و خود آگاهی شخص باشد نه به اساس گرایش های قومی و زبانی.
شماری از قدرت طلبان داخلی در تبانی با دشمنان خارجی افغانستان، برای تسلط بر مردم ما، آن هارا به دسته های قومی، زبانی، مذهبی و سمتی تقسیم نموده اند.
آن ها با این تقسیم بندی ها، می خواهند با توسعه ی حس هژمونیکی در ذهنیت جامعه، اهداف خود را دنبال نمایند.
ما امروزه شاهد هستیم که کشورهای استعمارگر، تلاش می کنند تا ما را از هر لحاظ، تحت سلطه ی خود در آورند و ما را از لحاظ زبانی به نام پشتون، تاجک، هزاره، ازبک و غیره و از لحاظ عقیدتی به عنوان سنی و شیعه و از لحاظ جغرافیایی به عنوان شمال و شرق ، جنوب و غرب واز لحاظ فکری بنام کمونیست، سنت گرا، دموکرات، خلق، پرچم تقسیم بندی کرده اند و با این گرایش دهی ما به هر سمت و سو و تحریک حس هژمونیک در ذهنیت شخصیت های بزرگ ما، می خواهند که هدف های خود را دنبال کنند.
اگر ما جامعه مان را بررسی نماییم، از هر لحاظ، تحت سلطه ی جامعه های دیگر هستیم، مثلاً: از لحاظ حاکمیت تحت استعمار غرب هستیم، از لحاظ اقتصادی تحت استثمار هستیم، از لحاظ فکری، تحت استحمار هستیم و غیر ه مورد هایی که به وضوح در جامعه ما دیده می شود.
پس جامعه ای که در هر مورد نتواند مستقل و خودمختار تصمیم بگیرد و تحت سلطه ی کشور های منطقه و جهان باشد و بخاطر نفع این کشور ها مردمانش بدون خود آگاهی جهت گیری کنند و نگزارند که مفکوره های خود شان بر خود شان حکمروای کند، چگونه می توانند که در عرصه های مختلف سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی پیشرفت داشته باشند.
سرانجام من به عنوان یک جوان با این که اندوخته زیادی از زندگی ندارم، به درک این واقعیت رسیده ام که ما با ترجیح دادن منافع خود و منافع قومی و زبانی خود نمی توانیم به یک کشور خود مختار دست پیدا کنیم و جامعه مان را از این همه بدبختی و مشکلات نجات دهیم.
پس این مسوولیت ما جوانان، نخبگان و سیاستمداران است که خود آگاهانه، وضعیت جامعه و مردم را درک کنیم و نباید با اندیشه های تولیدی دیگر کشورها و استعمارگران، ذهنیت خود و جامعه را درگیر مسایل قومی و زبانی کنیم.
همین که بیش از سی سال در بدبختی و آتش انتقام جویی و حس نفرت انگیزی به یکدیگر، زندگی کردیم، بس است و این گرایش های قومی و زبانی راه حل نیست و با متهم کردن یکدیگر مان هم نمی توانیم که به یک راه حل درست و منطقی دست یابیم. ما باید که انعطاف پذیر باشیم و یکدیگر را بپذیریم و این یکدیگر پذیری است که ما را سعادتمند می کند نه متهم کردن یکدیگر و شاکی بودن از همدیگر.
کد مطلب: 33243