از این رو لازم است نکاتی بهطور جدی مورد توجه قرار گیرد:
اول:
هر عاقلی نیک میداند که سعادت، خوشبختی، قدرت، سربلندی و سرافرازی هر جامعهای در گرو وحدت، انسجام و یکپارچگی آن جامعه است. جامعه موفق و رو به رشد جامعهای است که اتحاد و یکپارچگی بهعنوان یک اصل خدشهناپذیر مورد توجه عموم مردم و افراد آن جامعه باشد و نخبگان جامعه با تمام توان در جهت تقویت مبانی اخوت و همسویی بکوشند و بهطور جدی با عوامل نفاق و تفرقه بهصورت مبنایی مبارزه نمایند.
دوم:
عوامل نفاق و تفرقه عموماً به دو دسته تقسیم میشوند:
عوامل خارجی:
بدون تردید عناصری بیرون از کشور، از ظرفیتها، باورها و توانمندیهای بالقوه و بالفعل جامعه تشیع در افغانستان مطلع و آگاه هستند و میدانند که اگر جامعه تشیع در افغانستان متشکل از همه اقوام، به معنای واقعی کلمه متحد و یکپارچه باشند، هیچ قدرتی نمیتواند خواستهها و مطالبات بحق آنان را نادیده بگیرد. حتی کشورهای خارجی مانند آمریکا و انگلیس که همواره به دنبال دخالت در امور افغانستان و سیطره فرهنگی بر کشور ما هستند، سعی دارند کل مردم کشور، اخصاً جامعه تشیع، همواره درگیر تنشهای قومی و تباری باشند تا زمینه برای تهاجم فرهنگی و دیگر برنامهها و اهداف استعماری آنان بیشتر از پیش فراهم گردد. کما اینکه تاریخ افغانستان گواه بر این حقیقت است که اینها در کنفرانس بن قدرت را بر مبنای قومیت تقسیم کردند تا ثمره جهاد و مقاومت مردم افغانستان را برباد دهند و جامعه در مسیرهای انحرافی مانند قومپرستی و نژادگرایی قرار گیرد.
عوامل داخلی:
یقیناً در بطن جامعه نیز افراد قدرتطلب و سوءاستفادهگری وجود دارند. این افراد به نامهای سید و هزاره سعی میکنند با استفاده از روشها و راهکارهایی به تحریک احساسات قومی و نژادی بپردازند تا تضادهای نهفته در بطن جامعه را تشدید نمایند، مردم را به دنبال خود بکشانند و از این رهگذر چند نفری، خودشان را در رأس یکعده به نام سادات و عده دیگر به نام هزاره قرار دهند و در تمامی معادلات اجتماعی بهعنوان تیکهداران قومی مطرح باشند.
امروز اینها در کمال بیشرمی و وقاحت، تلاشهای بیوقفهای را در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی به راه انداختهاند تا یکبار دیگر از احساسات قومی مردم برای خودشان نردبانی برای رسیدن به شهرت، قدرت و کسب موقعیتهای عالی بینالمللی بسازند و نان و نوایی پیدا کنند ولو به قیمت تکهتکه شدن مردم و تضعیف جامعه.
سوم:
لزوم توجه به مهمترین عوامل اتحاد و اقتدار جامعه:
عمل به فرمان اعتصام به حبل مستحکم الهی متضمن وحدت، یکپارچگی، انسجام و قدرت جامعه و مردم است.
این فرمان از آیات الهی است:
واعتصموا بحبل اللـه جمیعاً ولا تفرقوا...
همگی به ریسمان محکم خدا (قرآن، اسلام و خاندان عصمت و طهارت) چنگ بزنید و پراکنده نشوید.
بر مبنای این دستور الهی لازم است بیشتر از هر وقت دیگر سعی کنیم صادقانه و در کمال اخلاص به سوی خدا بازگردیم.
تنابهای پوسیده و چرکین قومیت، نژاد و تبار را رها کنیم و به حبلالله (آموزهها و معارف قرآن و اهلبیت علیهمالسلام) چنگ بزنیم.
چهارم:
رهنمودهای روایات و احادیث:
۱. رسول خدا (ص) فرمودند:
أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة
(من و علی (ع) دو پدر این امت هستیم) (بحارالأنوار، ج۱۶، ص۹۵، باب۶).
بنابراین همه محبان اهلبیت علیهمالسلام فرزندان معنوی نبی اکرم (ص) و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) هستند.
۲. امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) فرمودند:
إنَّ أهْلَ الْجَنَّةِ يَنْظُرُونَ اِلى مَنازِلَ شيعَتِنا كَما يَنْظُرُ الاْءنْسانُ اِلَى الْكَواكِبِ
(بحارالأنوار، ج۸، ص۱۴۷، ح۷۷).
اهل بهشت به جایگاه شیعیان ما نظر میکنند، به گونهای که انسان به ستارگان نگاه میکند.
باتوجه به آموزهها و معارف مکتب اهلبیت علیهمالسلام، در طول تاریخ پرفرازونشیب افغانستان، همواره بین سادات و هزارهها پیوندهای استوار و مستحکمی بر مبنای هویت فرهنگی مشترک، اصول اعتقادی، همزیستی مسالمتآمیز و پیوندهای تاریخی تفکیکناپذیر به دور از هرگونه اختلاف برقرار بوده است.
با وجود همه تلاشهای نفاقافکنانه، هنوز این پیوندها به کوری چشم منافقین و نفاقافکنان در مناطق مختلف کشور بین هزارهها و سادات برقرار است.با وجود اتحاد و همدلی بین سید و هزاره میتوانیم جامعه مقتدری داشته باشیم که میتواند در مسیر تقریب بین مذاهب اسلامی در سطح افغانستان و منطقه گامهای استوار و اساسی بردارد.