کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

معرفت، آگاهی و شناخت مبارزه با صهیونیسم

خبرگزاری صدای افغان (آوا) سرویس آیین و اندیشه , 16 عقرب 1403 ساعت 14:12

مؤلفه نخست شناخت مبارزه صهیونیستی، ایدئولوژی صهیونیسم است. ریشه صهیونیسم برگرفته از تپه یا گودی است که در فلسطین اشغالی وجود دارد. این تپه بنام صهیون است که الهام بخش تفکر صهیونیسم گردیده است. عرب‌ها به این تفکر می‌گویند؛ «صهیونیت»، انگلیسی‌ها به آن می‌گویند؛ "zion" (تپه یا گودی است که در کتاب مقدس از نبرد نهایی هارمجیدون یا همان آرماگدون که در آنجا شکل می‌گیرد آمده است).


سیدضامن‌علی چاوشی/ در نگاه افراطیون صهیونیست‌های مسیحی وقتی تورهای سیاحتی یا علمی‌شان را از ممالک دیگر در این تپه یا گودی می‌آورند از نبردی که در این تپه در آینده رخ می‌دهد یاد می‌کنند و به افرادی که توضیح می‌دهند در خصوص عظمت نبرد هارمجیدون یا همان "آرماگدون"، می‌گویند؛ «آنقدر اینجا خون ریخته می‌شود که تا بالای چکمه سورانی است که در آنجا در معرکه هستند». (این گودی تابالای چکمه‌ای سوران آنجا پر از خون می‌شود).

فیلم‌های توضیحات این لیدر تورها در فضای سایبر موجود است و جالب‌تر اینکه می‌گویند: آن نبرد نهایی باز هم با «اسپ» است و اینگونه سازوکارها. البته افراطیون صهیونیست مسیحی برای آشنایی با این فضا و بازدید از آن، تورهایی را از آمریکا و امثالهم می‌آورند و برای آن‌ها موقعیت را معرفی می‌کنند. این تپه یا گودی الهام بخش تفکر صهیونیست‌ها در نگاه آینده شناختی آن‌هاست.
ریشه ایدئولوژی صهیونیست بر می‌گردد به اندیشه و انگاره‌های یهود، اما صرفا منطبق با یهود نیست.
مهمترین شارح این ایدئولوژی سیاسی؛ «تئودور هرتصل» است.
در قرن نزدهم تئودور هرتصل این اندیشه را در یک اجلاسی در کشور سویس اعلام کرد. 
تئودور هرتصل کتاب معروفی نوشته بنام «دولت یهود» که مانیفست اصلی یهود و مبنای تشکیل رژیم صهیونیستی در سرزمین اشغالی فلسطین است.
این کتاب در سال‌های اخیر ترجمه شده و در فضای سایبر هم اکنون موجود است و قابل دسترسی است. در این کتاب نکات بسیار تکان دهنده‌ای وجود دارد!
ایدئولوژی صهیونیسم ویژگی‌هایی دارد که اولین آن؛ جهان وطنی یا "cosmopolitanism" است.
(همه جهان را مال خودشان و از آن خودشان می‌دانند و این را از یهود به ارث برده اند).
صهیونیسم بر شبکه تار عنکبوتی فراماسونری در غرب خودش را منطبق نموده و بسان این شبکه ادعای مدیریت جهان را به شکل تار عنکبوتی دارد.
مؤلفه دوم این ایدئولوژی، رادیکال و تند بودن آن است. (بیشتر انگشتش را روی افتراق‌ها می‌گذارد نه اشتراک‌ها، قائل به تجمیع منافع در یک منازع نهایی است): 
منافع خودش را در یهودیت، اسلام، مسیحیت، هندویسم، بودایسم و مدرنیته و غیره دنبال می‌کند، ازین رو نحله‌هایی اکنون وجود دارد بنام صهیونیسم یهود، صهیونیسم اسلامی، صهیونیسم مسیحی، صهیونیسم بودایی، صهیونیسم هندو، صهیونیسم مدرنیست و سکولار بی‌دین با آن مشترک المنافع و تحت سیطره آن است.
ایدئولوژی صهیونیسم یک تفکر جهان شمول است که حاضر است بر سر منافع مشترکش با همه مکاتب فکری بشری و الهی وارد معامله بشود، بنابراین در همه مکاتب بشری و الهی صهیونیسم وجود دارد. این ایدئولوژی مصر بر این است که غیر از صهیونیست‌ها، دیگران برده‌های آنان هستند. البته این حرف این‌ها از تلقی قوم یهود است که خودشان را نسبت به دیگران برتر می‌دانند و دیگران را از سازوکار انسانیت بیرون می‌پندارند. این خودبرتربینی مبنای عمل صهیونیست‌ها می‌باشد.
نگاه ایدئولوژی صهیونیسم نسبت به دشمن بسیار تیز و برنده است. یعنی هرکسی‌که هژمونی آن را بپذیرد دوست آن و هرکسی‌که نپذیرد دشمن اوست.
گفتنی است که نحله‌های فکری، ضمن حفاظت از ایدئولوژی‌ خود‌شان در وجوه اشتراکاتی‌ که با ایدئولوژی صهیونیسم پیدا می‌کنند باید با تلفیق و ترکیب آن با ایدوئولوژی صهیونیسم، هژمونی صهیونیسم را بپذیرند و منتج بشوند به صهیونیسم مسلمان، صهیونیسم مسیحی، صهیونیسم بودایی، صهیونیسم هندو، صهیونیسم یهود، صهیونیسم مدرن و سکولار و غیره که با قرار گرفتن در زیر چتر هژمونی صهیونیسم توسط آن حمایت می‌شوند.
به‌طور مثال وهابیت در ظاهر یک نگاه اسلامیست اما با داشتن نگاه مشترک با صهیونیسم، کاملا باهم منطبق‌اند.
جریان شیعیِ مدرنیست که بخش جریان روشنفکری جامعه افغانستان و ایران را دربر می‌گیرند، این‌ها دو ویژگی اصلی دارند؛ اولا در متن یک جامعه شیعی رشد پیدا کرده‌اند و دوما تفکر مدرن دارند. این‌ها مهم‌ترین مخالفان مشی جریان‌ها و حکومت‌هایی است که مخالف به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی هستند و مخالفان کسانی هستند که حامی فلسطین و لبنان هستند و در قضایای مطرح کردن هلوکاست بسی متون و مقاله‌های نوشته‌اند که هلوکاست اتفاق افتاده است. این‌ها آنعده صهیونیست‌های مسلمانی هستند که اگر بروند در سرزمین‌های اشغالی فلسطین و تل‌آویو، اِبایی ندارند که سلفی بگیرند و رسما با آن‌ها حشر و نشر کنند.
مثلا در سال ۱۳۸۸ ه،ش فتنه‌ای که در ایران اتفاق افتاد در راهپیمایی روز قدس با تبعیت از نگاهی‌ که در آنها وجود دارد شعارهایی مثل «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» سر دادند و در افغانستان هم طلیعه داران این نحله‌ها در راهپیمایی‌هایی که در روز قدس صورت می‌گرفت شعارهای «افغانستان فلسطین ماست ما را چه به فلسطین» در شبکه‌ها و رسانه‌ها پخش و نشر کردند که تلقی و نگاه صهاینه مسلمان است.
نگاهی اگر به آرایش صحنه‌های سال‌های ۱۳۸۶ به منطقه جنوب غرب آسیا که معمولا صهیونیست‌ها به آن می‌گویند «خاورمیانه» بیندازید در می‌یابید که عربستان و ترکیه با پشتیبانی رژیم صهیونیستی با داشتن گروه‌های عملیاتی چون داعش و القاعده موضوعیت داشتند و در درون تک تک کشورهای دیگر جریان‌هایی وجود دارند که منتسب به این‌ها هستند.
مثلا در عراق جریان طارق الهاشمی و عیادالاوی بود که اینها مسئله مهم‌شان حمایت از عربستان، ترکیه و اسرائیل و نزدیک شدن به غرب بود.
در لبنان هم جریان ۱۴ مارس بود که در اوایل سال ۱۳۹۴ وقتی مردم یمن توسط هواپیماهای عربستان بمب باران می‌شدند، بعضی از از اعضای ۱۴ مارسی‌ها که سمت‌های وزارت در حکومت لبنان را داشتند از موضع عربستان حمایت ویژه کردند. 
در ایران هم بنام جریان‌های رفورمیست مسمی بودند که معمولا بنام اصلاح طلبان اطلاق می‌شدند.
مواضعی‌که حزب الله لبنان به‌عنوان جبهه مقاومت در مقابل جریان غربگرای لبنان و تاسی کنندگان ترکیه و عربستان داشت، همان مواضع را جریانهای انقلابی ایران در درون جامعه ایران مقابل جریان‌های غرب‌گرایی داشتند که مسمی به رفورمیست و یا همان اصلاح طلبان بودند.
مبانی نظری آن‌ها در برابر جبهه انقلابیون یکی بود و شما یک رینگ سه لایه‌ای را می‌دیدید.
۱- لایه اول (پشت صحنه) رژیم صهیونستی قرار داشت/ دارد.
۲- لایه دوم عربستان و ترکیه بودند و هستند (اسلام آمریکایی ترکیه و اسلام وهابی عربستان).
۳- لایه سوم در خط مقدم به دو بخش بودند و هستند جریان‌های غربگرا که در همه کشورها بودند و هستند مثلا در عراق جناح عیادالاوی؛ کسی‌که معاون اول رئیس جمهور بود و فرار کرد، آقای طارق الهاشمی، جناح ۱۴ مارس لبنان و جناح رفورمیست‌های ایران، اینها حلقه مقدم بودند که محلل آن سازوکارهای مورد نظر غرب محسوب می‌شدند.
بخش افراطی اینها در جنوب شرق ایران جیش الفلان و داعش و القاعده و جبهه النصره و غیره که کارهای تروریستی می‌کردند و می‌کنند و تمام این مسئله یک پکیج و یک ساختار یک پارچه بود که وقتی دقت کنیم در برابر یک جبهه بودند.
خوب طبیعتا عمق این جبهه به‌دست ایران است و عناصری‌ که در صحنه بودند مثل حزب الله لبنان، جهاد اسلامی در فلسطین، جیش الوطنی در بحرین، سپاه بدر در عراق، انصارالله در یمن و این آرایش جبهه حق و باطل را نشان می‌داد و می‌دهد.
آنهایی که هژمونی صهیونیستی را پذیرفته‌اند، صرف نظر ازینکه وهابی باشند، بهایی باشند که عقبه بهایی‌ها در شهر عکا در شمال فلسطین اشغالی قرار دارد، مدرنست باشند، رفورمیست باشند و یا هرچه که باشند مهم نیست وقتی هژمونی صهیونیسم جهانی را پذیرفتند مورد تاییدند.
مورد تایید هژمونی صهیونیسم جهانی که باشید به شما جایزه نوبل می‌دهند، مادامی‌که به شما در یک مسئله علمی یا سیاسی و یا سازوکاری، جایزه نوبل بدهند یعنی پذیرفته شدن شما در یک چنبره نظام صهیونیسم جهانی!
مؤلفه سوم تحول مورد نظر صهیونیسم است.
جامعه صهیونیسم جهانی با مدیریت یک‌پارچه؛ ۱- نظام مالی جهانی. ۲- نظام رسانه ایی جهانی. ۳- نظام تکنولوژیکی جهانی. ۴- نظام جغرافیای جهانی یعنی تعیین مرزها. ۵ - نظام سیاسی جهانی. ۶ - نظام علمی و غیره .... یک جامعه جهانی را به‌ نظر خود‌شان شکل داده‌اند که هر از چندگاهی ریس جمهورهای آمریکا می‌آیند تحت عنوان نظم نوین جهانی یا (new world order) آن را سر می‌دهند.
۱- نظام مالی نظامی است که خون درون این پیکره جهانی (پول) اقتصاد دالر مبنایی است که شبکه بانک عظیم مورد نظر صهیونیست‌ها آن را مدیریت می‌کند مثلا IMF صندوق بین المللی پول و بانک جهانی.
۲ نظام رسانه‌ای جهانی که شاه بیت آن رابرت مرداک و دیگران است و نظام هنری آن هالیوود است.
مولفه آخر هم در علم مبارزه صهیونیسم در کتاب تورات حرکت استر با نفوذ به دربار خشایار در شوش است که نهایتا هامان را شکست می‌دهد و هلوکاست گسترده‌ای را رقم می‌زند که در یک روز ۷۰ هزار نفر را قتل عام کردند، قسمی‌ که در کتاب نوشته‌اند و امروزه از آن به‌عنوان عید پوریم یاد می‌کنند.
تفکر و علم مبارزه‌ای را که این‌ها از تورات و تلمود می‌گیرند علم و تفکر مبارزاتی است که در واقع معجزات انبیاء الهی در دوره‌ای یهود را این‌ها تحریف کرده‌اند و به نوعی مصادره به مطلوب کرده‌اند به نفع خودشان، تخلیص ریشه تفکر و علم مبارزاتی صهاینه یک همچون سازوکاریست.
تاکتیک‌ها و استراتژی‌های‌ مبارزاتی صهیونیست‌ها در سه متن استراتژی صهیونیست‌ها آمده است که برای تحقیق و مداقه کافی بایستی بدان‌ها پرداخته بشود و مورد مطالعه قرار بگیرند.
متن نخست عبارت از کتاب «دولت یهود» می‌باشد که تئودور هرتصل نوشته و اساس حرکت صهیونیست‌ها را برای تشکیل دولت صهیونیستی در آن کتاب به نگارش درآورده و خواندن این کتاب از الزامات و ضروریات است برای کسانی که می‌خواهند با ریشه و استراتژی‌های صهاینه آشنا بشوند و آگاهی بدست بیاورند.
هرتصل بنیانگذار صهیونیسم است که در کنفرانس ۱۸۹۷ م، در شهر بال در کشور سوییس، تشکیل دولت صهیونیستی را در کشورهای اسلامی نوید داد و در کمتر از ۵۰ سال از آن، دولت صهاینه با همکاری انگلیس به شکل کاملا غاصبانه شکل گرفت.
متن ثانی «اعلامیه بالفور» است. 
لورد بالفور اعلامیه‌ای را داد که در واقع مانیفیست حرکت شکل گیری صهیونیست محسوب می‌شود و آن نیز بایستی مورد مطالعه قرار بگیرد.
متن ثالث عبارتست از «پرتوکول‌های یهود» که مهم‌ترین متن به‌شمار می‌رود.
پرتوکول‌های دانشوران صهیونیست در شرق اروپا تقریبا صد و چند سال قبل از امروز تهیه شده و این پرتوکول‌ها اساس حرکت عملیاتی صهیونیست‌ها برای اداره جهان است.
هر چند بعضی از تاریخ نویسان در صحت و ثقم این پرتوکول‌ها خدشه و تردید ایجاد کرده‌اند اما بررسی و راستی آزمایی که نسبت به عملکرد این‌ها در طی دو سه دهه اخیر انجام شده، نتیجه بررسی و راستی‌آزمایی از رفتار شناسی و عملکرد آن‌ها کاملا موید و مطابق با پرتوکول‌های دانشوران صهیونیستی موضوعیت دارد.
محورهای کلی استراتژی و تاکتیکی مبارزه صهیونیستها قرار ذیل‌اند که؛ 
اولین آن عبارتست از شیوع فساد در جامعه بشری: ۱- فساد اخلاقی. ۲- فساد فکری. ۳- فساد مالی (ربا).
۱- فساد اخلاقی؛ عمده شبکه‌های فساد اخلاقی اعم از مشروبات الکلی، قمارخانه‌ها و کاذینوها و خانه‌های فساد اخلاقی و جنسی در مدیریت پشت پرده آن‌ها صهیونیست‌ها و یهودی‌ها هستند.
در قرآن‌ شریف فرموده که‌ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، گام‌های شیطان را پیروی نکنید و بلافاصله فرموده شده که قمار و شراب. اگر کسی در یک جایی سازوکارهای اینچنینی درست می‌کند یعنی قمارخانه و کاذینو و امثال آن را می‌سازد خوب در واقع خانه برای شیطان می‌سازد. در سریال «لوسیفر» ببینید شیطان در شهر لوس آنجلس از یک کاذینو و شراب خانه ظهور می‌کند. یعنی میعادگاهش قمارخانه و کاذینوهاست. 
در پشت صحنه عمده صنعت مشروبات الکولی صهیونیست‌ها هستند.
همچنان در صنعت پورونوگرافی، مطلوبیت مد نظر صهیونیست‌ها به‌صورت عمیق به فعلیت و عینیت رسیده و تجارت و ترافیک زنان برای استفاده در صنعت سکس در سراسر جهان، مدیریت آن به دست صهیونیستها است. 
گردش مالی این صنعت به دلیل قانونی نبودن آن و برای اینکه یک تنور پولشویی است و شبیه قاچاق مواد مخدر است نمی‌توان برای آن سنجه و ارزیابی دقیقی درنظر گرفت و غیرقابل بررسی و تعیین میزان درامد است. 
قاعدتا درامد بسیار بالایی دارد که هیچ گردش مالی دیگری از نظام‌های اقتصادی را نمی‌شود با آن مقایسه و برای آن معیار قرار داد.
۲- فساد فکری؛ خوب این فساد را از طریق نظام دانشگاهی و رسانه‌ای ایجاد می‌کنند که در واقع غوایت فکری تلقی می‌شود و به‌دلیل اینکه دیگران را انسان نمی‌دانند و همه را خدمت‌گذاران خودشان می‌دانند.
۳- فساد مالی؛ شیوع ربای جهانی از طریق نظام بانک و بورس موضوعیت دارد.
همانگونه که در وال استریت همه خودشان را گامبیلر و قمار باز می‌دانند و ربای ساخت یافته که یهود ایجاد نموده از خانواده میدیچی در ونیز تا دوره ریچیلدها در انگلیس و جاهای دیگر و تا امروز مورگانها و راکفیلیرها و غیره در جورج سوروس و دیگران در ایالات متحده که همه آن‌ها فضای را به‌وجود آورده‌اند تا شیوع فساد در جامعه بشری مرقم گردد. 
محور دوم استراتژی و تاکتیک‌های مبارزه صهیونیستی، کنترل نظام مالی جهان ربایست جهانی که در قالب تلقی «سمبارت» که در بالا اشاره شد روچیلدها، مورگانها و غیره است.
هر دشمنی را که صهیونیست‌ها بخواهند شکست بدهند، همانگونه که لینین گفته و یا بعد از آن طوریکه فریدمن در کتابش اشاره کرده: «می‌خواهید کشوری را زمین بزنید، پولش را زمین بزنید».
با ایجاد یک نظام پولی مشخص در جهان و با یک نظام مالی مشخص، هرگاه بخواهند کشوری را زمین بزنند با بالا پایین کردن پول آن کشور، آن را نابود می‌کنند. 
اینکه لنین می‌گوید؛ با زمین زدن پول هر کشور آن را نابود کنید، ایشان بنیانگذار انقلاب کمونیستی در شورویست تقریبا صدو پانزده سال پیش، بیلتون فریدمن، با استناد به حرف لینین آن را بسط می‌دهد در تفکر مبارزه صهیونیستی.
خوب صهیونیسم برای اینکه کشوری را نابود کند پولش را زمین می‌زند. 
اگر مجاهدان و مبارزانی باشند که متوجه اهمیت پول، خالص کردن پول و سالم سازی پول باشند مبارزان و مجاهدانی هستند که روبرو و در مقابل تفکر و علم مبارزه صهیونیسیم می‌ایستند. 
قواعد و سازوکارهای این نوع مجاهدت در قرآن آمده و قواعدیست به‌عنوان «ضد ربا».
گفتنی است کسانیکه در نظام مالی یک کشور، بر سبیل و مشی که IMF صندوق بین المللی پول و بانک جهانی وضع کرده است ساختار نظام اقتصاد ربوی را شیوع می‌دهند و به سازوکارهای آن گردن می‌نهند، خواسته یا ناخواسته، دانسته یا ندانسته، سربازان بدون جیره و مواجب تفکر و ایدوئولوژی مبارزه صهیونیسم شده‌اند و از طریق این مبارزه بنیه جامعه خود را از درون تضعیف می‌کنند. پس با تفکر مبارزه که بر روی نظام بازار و مالی یک کشورها به‌وجود می‌آورند، آن کشور را زمین می‌زنند و نابود می‌کنند و هژمونی خودشان را روی آن اعمال می‌کنند.
استراتژی سوم در تفکر مبارزه صهیونیستی کنترول روی نظام علمی جهان است.
اکثریت جریان‌های علمی در چنگ صهیونیست‌هاست.
از طریق جوایز علمی مطرح در غرب در راستای اهداف و اغراض صهیونیست‌ها آن را کنترول و ایجاد غوایت فکری می‌کنند.
جدا از اینکه اصلا اغلب فیلوسوفان دوره مدرن یعنی در چهار صد سال گذشته جامعه شناسان، روان شناسان، فزیک‌دان‌ها، اقتصادانان، سینماگران مطرح و غیره.. غالبا یهودی هستند.
یکی دو تا کتاب هم دارند که اگر جستجو کنیم در فضای سایبر وجود دارد و افتخارشان این است که جهان یهودی می‌اندیشد.
وقتی انسان‌ها در روانشناسی فرویدی، فلسفه اسپینوزایی، فزیک آلبرت انشتینی، اندیشه اجتماعی مارکس، سینمای جی‌جی آبرامز و ستوین سپیلویرگ، نظام اقتصادی نایل فرگوسن، سازوکار استراتژیک هنری کسنجر و چهارچوبی از این قبیل عمل کردند و جلو رفتند، عملا یهودی می‌اندیشند.
بنیانگذار شرکتهای تبلیغاتی و آگهی‌های بازرگانی در تلویزیون و ایجاد نهادی به‌عنوان روابط عمومی، شخص آقای ‌«ادوار برنایز» هستند، خواهر زاده «زیگموند فروید» که اگر در این سازوکارها عمل می‌کنیم، شاگردان نحله فکری ادوار برنایز هستیم و با پذیرش این سازوکارها در هر دینی که باشیم، در واقع یهودی می‌اندیشیم. 
استراتژی چهارم در تفکر و علم مبارزه صهیونیست‌ها، کنترول نظام رسانه‌ای جهان است.
هنر و فرهنگ از طرق رسانه‌ها کنترول و هدایت می‌شوند، پس کنترول رسانه‌ها کنترول فرهنگ است.
هالیوود در کنترول صهاینه است چون اهمیت سینما را فهمیدند و در همان اوایل بسان مغول‌ها چنبره زدند بر آن و مدیریتش کردند.
رسانه‌ها در اروپا، آمریکا و شرق آسیا و جاهای دیگر ۹۰% در دست صهاینه است. مثلا در ترکیه اکثریت روزنامه‌ها و تلویزیون‌ها در دست صهاینه است و در خیلی از ممالک جهان همینگونه است.
یکی از امپراتورهای رسانه در جهان «رابرت مورداک» است که تا حدی وی پیش‌رفته که گاها در مجالس عوام و خواص یعنی لردها، ملکه و دربار دولت انگلیس توسط خبرنگارها و روزنامه نگارهایش شنود می‌شدند و از دولت انگلیس علنا و آشکارا اخاذی و باجگیری می‌کرد و دولت انگلیس هم هیچ‌کاری نتوانست انجام بدهد.
یعنی دولت انگلیس و سیاست انگلیس در چنبره رابرت مورداک یهودیست و کسی را توان این نیست که با آن‌ها برخورد کند.
استراتژی پنجم فکر و علم مبارزه صهیونیست‌ها کنترول نظام تسلیحاتی جهان است که عمده تسلیحات دنیا در دست این‌ها باید باشد و به‌عنوان نمونه بمب اتمی و غیره است.
استراتژی ششم فکر مبارزه صهیونیست‌ها کنترول نظام سیاسی جهان است.
جدا از آن شبکه تارعنکبوتی قدیمی فراماسونری، سازمان مللی‌ که در شصت هفتاد سال گذشته به‌وجود آمده را صهیونیسم مدیریت می‌کند تحت عنوان «نظم نوین جهانی».
هر از چندگاهی یک ساختار نظام بین المللی را مطرح می‌کنند: کمیته‌ی سه صد، ویلدربیرگ، اجلاس داووس و عناصر و مجموعه هایی که زیر نظر سازمان ملل هستند، همه از مشرب ایدوئولوژی صهیونیسم بهره می‌برند، مثلا یونسکو در حوزه فرهنگی، یونیدو، یونیسف، ایکااو، دبلیو ایچ او، دبلیو تی او و سازوکارهای این چنینی، مبنای نظری آنان ایدوئولوژی جهان شمول صهیونیسم است. 
کشورها و جریان‌هایی که متوجه این مسائل و موارد هستند با آن‌ها مشکل و موضع دارند و مادامی که با آن‌ها در تخاصم و مبارزه هستند، علی الخصوص طیف انقلابیون نظام جمهوری اسلامی ایران و دیگر نهادهایی که در اقسا نقاط جهان هژمونی صهاینه را دانسته‌اند و زیر بار سلطه آنها نمی‌روند.
خوب خط مشی صهاینه عبارتست از مظلوم نمایی مستمر و خشونت عریان.
طبق نوشتار کتاب دولت یهود؛ یهودی‌ها باید از سرزمین‌های خودشان خارج بشوند و در سرزمین فلسطین وارد بشوند و چگونگی عملی کردن این پروسه به گونه‌ای است که صهیونیست‌ها باید کاری بکنند تا مردم یهود در هیچ جای دنیا احساس امنیت نکنند و در جنگ جهانی دوم افسانه هلوکاست را مطرح کردند و بر اساس مظلوم نمایی آن، همه یهودی‌ها را آوردند در سرزمین فلسطین. 
خشونت عریان باعث می‌شود که بر اساس این مظلوم نمایی، زمینه اعمال خشونت‌هایی را که خودشان انجام می‌دهند، مهیا سازد و آن‌ها را محق جلوه دهند. 
زیپی لیونی، در دورانی که وزیر خارجه رژیم صهیونیستی بود در یکی از سخنرانی‌هایش گفته بود: «ما منتظر نمی‌مانیم تا وقتی کسی که به ما ضربه‌ای می‌زند، دیگران برای ما دل بسوزاند و دادخواهی و فریادرسی بکنند، فارغ از اینکه دیگران چه واکنشی می‌خواهند انجام بدهند، ما خودمان تصمیم می‌گیریم و عمل می‌کنیم و هر کس دیگری هر چیزی هم برداشت کند و بگوید برای ما مهم نیست». خوب این حرف زیپی لیونی، در نبردی که پس از شروع طوفان الاقصی علیه غزه رخ داد و جنایاتی که رژیم غاصب صهیونیستی به بار می‌آورد و مرتکب آن می‌شود، در واقع به کرسی عمل نشسته است و صهیونیستها به روی تمامی اعتراضات دنیا و جامعه بشری چشم خودش را بسته و آنچه را که خودشان درست می‌دانند طبق آینده‌شناسی و بر اساس اپستمولوژی‌شان در کتاب مقدس، تصمیم می‌گیرند و بیشتر از دو تا بمب اتم تا اکنون بالای مردم غزه افکنده‌اند و بالای چهل هزار نفر را که نصف آن کودکان و زنان هستند به شهادت رسانده‌اند.
خب این جنایات جلو چشم همه و با اعتراضات همه انجام شد اما چون چنبره و سیطره هژمونی صهیونیستی جهانی شده است و جز چند کشور مثل جمهوری اسلامی ایران، سوریه، عراق، افغانستان و مثل جریان‌های سیاسی حزب الله لبنان، انصارالله یمن و معدود گروه‌های سیاسی که از حقوق و مظلومیت مردم غزه و فلسطین حمایت و دفاع کرده‌اند مابقی همه ممالک و حکام دولت‌های دنیا نظاره گر هستند و یا هم به‌صورت پیدا و پنهان همدست و همکار رژیم غاصب صهیونیستی محسوب می‌شوند. 
صهاینه در تفکر مبارزاتی خودشان حافظه تاریخی مردم را ضعیف می‌دانند و بدین باور هستند که مردم بزودی هر آنچکه بر سرشان می‌آید را فراموش می‌کنند.
در بازدارندگی علیه دشمنان‌شان از قاعده «النصر باالرعب» استفاده می‌کنند، دقیقا برعکس اسلام که از قاعده «من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدو کم» استفاده می‌کنند.
در شاکله روح، ویژگی‌های مثل رُعب و رَهب، هر دوی آن در قلب انسان است که خداوند در قلب انسانِ ملحد رُعب می‌اندازد و در قلب دیگران رَهب.
در دکترین صهیونیستی قاعده و اصل بازدارندگی را بر رُعب اساس می‌گذارند اما در دکترین اسلام قاعده رَهب است و رُعب همان خشونت عریان است.
جنایاتی که انسانها را با خشونت سر می‌بُرّند و وهابی‌ها نیز ازین روش استفاده می‌کنند. 
خب در پایان به بعضی از انگاره‌های یهود اشاره‌ای بکنیم تا بیشتر از تفکر مبارزاتی صهاینه مطلع بشویم.
یکی از رهبران دینی صهیونیستها «حاخام لیوینگ» می‌گوید: 
«وقتی از کوچه‌های تنگ و باریک فلسطین‌ها اسلحه بر دوش راه می‌رفتم و در و پنجره‌های شیشه‌ای را می‌شکستم و مغازه‌های آن‌ها را به آتش می‌کشیدم، فریاد می‌زدم که آرزو دارم یکی از فرزندان اسماعیل را بکشم! منظورش عرب‌هایی است که از نسل حضرت اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم است. 
معابد سه گانه‌ای که در شهر بیت المقدس وجود دارد ۱- معبد سلیمان برای یهود. ۲- کلیسای قیامت برای مسیحیان. ۳- مسجد الاقصی برای مسلمانان. اما طبق نگاهیکه صهاینه دارند؛ مسجد و کلیسا باید ویران بشود و به‌ جای آن‌ها تنها معبد سلیمان ساخته شود.
در سال ۱۸۸۲ م، جمعیت کل یهود در فلسطین ۲۴ هزار نفر بوده و رشد جمعیتی که داشته‌اند اکنون نزدیک به ۷ میلیون نفر رسیده است.
هلوکاست، مظلوم نمایی کاذب صهاینه این است. چون که تعداد کشتگان جنگ جهانی دوم بیش از ۵۵ میلیون نفر بود و شمار درگیر در جنگ از یهودیان به‌صورت کلی شش‌صد هزار نفر بودند. اما با مظلوم نمایی کاذب و داستان سرایی در قضیه هلوکاست تعداد کشته شدگان خودشان را بیشتر از ۶ میلیون نفر اعلام می‌کنند و می‌گویند در کُوره‌های آشویتز و داخاوو، یهودیان را انداختند و سوزاندند. 
طبق افسانه داود می‌گویند یک نوجوان کوچک اسرائیلی در برابر غول بزرگ جالوت عرب ایستادگی کرد و آن را شکست داد و با این افسانه بیشتر با مظلوم نمایی ترحم دیگران را برخودشان نسبت به اینکه اسرائیل کوچک در برابر دیگران قرار دارد جذب کند و هم اینکه شجاعت خودشان را نمایش بدهند و تبلیغ کنند.
در حال حاضر نسل کشی عظیمی را شروع کرده‌اند در فلسطین و لبنان و از بمب‌های فاسفوری و موادهای شیمیایی استفاده می‌کنند برای افزایش بیماری‌های سرطان زا و عقیم سازی مردان و بیشتر هدفشان کودکان هستند و برای کاهش جمعیت آن‌ها و البته در دیگر کشورهای عربی و اسلامی نیز این اهدافشان را اعمال و دنبال می‌کنند.
اکنون بطور گسترده شرکت‌های غذایی آنان در همه ممالک اسلامی هستند و تبلیغات‌های تجارتی‌ که برای چپس و پوفک می‌شود و می‌دانیم که چپس و پوفک در روند تغذیه دختران، دختران را عقیم می‌سازد و دیگر تغذیه هایی که آن‌ها پروسس می‌کنند و مباحث نازایی‌ که روز به روز آمار آن در ممالک اسلامی بالا می‌رود، بیشترین مراجعه کنندگان در درمانگاه‌ها و کلینیکها زنانی هستند که درگیر نازایی هستند.
نهادهای غذایی که مثل شرکت نستل و غیره در کشورهای اسلامی به‌صورت گسترده فعالند و سیستم‌های تغذیه‌ای را مدیریت می‌کنند که البته در این خصوص باید مسئولان حوزات علمیه دانشگاهیان و فعلان جامعه فرهنگی و اجتماعی و رسانه‌ای بشدت وارد بشوند و آگاهی دهی بکنند و از دولت‌های اسلامی برای جلوگیری این پروسه‌ها مطالبه بشود تا با قوه اجرایی و قهریه وارد بشوند.
آدم ربایی در تفکر مبارزه صهاینه یک سازوکار است که در سراسر دنیا انجام می‌دهند. 
شهرک‌های یهودی نشین را با آرایش قلعه‌های نظامی می‌سازند و چقتی از بالا به عکسهایی که گرفته شده است نگاه بیندازیم همه شهرک‌های یهودی نشین با یک تفکر مبارزاتی شهرسازی شده است. 
فیلسوف و نویسنده‌ای دارند به اسم «مارتین بوبر» که در کتاب خودش بعنوان جهان اسرائیل نوشته است؛ «این جنایت از آن ما بوده و علی الخصوص از آن من بوبر! خیانت یهودیان علیه روح و معنویت، امروزه نمی‌توانیم در باره آنچ رخ داده فکر کنیم که این احساس گناه را در من ایجاد نکند».
اهانت می‌کنند به مسلمین!
تئودور هرتصل در کتاب دولت یهودش درباره تشکیل دولت یهود در فلسطین می‌نویسد؛ «دولت یهودی‌که تشکیل می‌شود باید بخش تجزیه ناپذیری از دیوار دفاعی اروپا در آسیا باشد و یکی از قلعه‌های تمدن در مقابل بربریت»، یعنی دیگران را بربر می‌دانند و خودشان را متمدن.
با توجیه به جنایات دد منشانه و سفاکانه خودشان روزنامه هارتص می‌نویسد؛ «تورات سعی بر گرفتن انتقام دارد، عرب‌های اسرائیلی تنها زمانی می‌توانند از مرگ رهایی پیداکنند و در کنار اسرائیلی‌ها زندگی کنند که سر فرود بیاورند، خاضع باشند و با وضع پست و ذلت‌بارشان بسازند. زیراکه هیچ‌گونه احترام انسانی در بین نیست.
همچنین حاخام هس معتقد است که در وصیتی که به ما فرمان می‌دهد تا ما کودکان و شیرخوارگان عرب را بکشیم هیچ‌گونه رأفتی در میان ما نیست. 
در مقاله جنبش صهیونیسم این گونه آمده بود که تقسیم لبنان به پنج ایالت. یعنی معرف امری بود که در مجموعه دنیای عرب باید اتفاق می‌افتاد.
انفجار و متلاشی کردن سوریه و عراق به مناطقی‌که باید بر اساس معیارهای قومی یا مذهبی مشخص می‌شد، اولین مرحله آن تخریب قدرت نظامی این کشورها باید صورت می‌گرفت و شعله ور ساختن یک جنگ بین سوریه و عراق برای انهدام آنان از درون کمک می‌کرد، دقیقا زمانی باید آن امر اتفاق می‌افتاد تا قبل ازین که در حدی می‌رسید که آغازگر یک مخاصمه گسترده علیه آنان می‌بودند، شبهه جزیره عربستان نیز در اثر فشار از درون بطور کامل برای تجزیه آماده می‌شد.
اردن هدف استراتژیک فوری آنها بود و عرب اسرائیلی یعنی فلسطینی‌ها باید می‌پذیرفتند که جز اردن نمی‌توانستند کشور دیگری داشته باشند، زیرا امنیت نمی‌داشتند جز به رسمیت شناختن سلطه هژمونی صهیونیست‌ها در سرزمین بین دریا و اردن.
توهین به زنان غیر یهود!
از تعالیم نژاد پرستانه‌شان یکی این است که مرد یهودی نیاز به عقد نکاح با غیر یهودی ندارد، زیرا زنی که از تبار بنی اسرائیل نباشد مادیان بشمار می‌رود، البته نگاهی این چنینی را وهابیان نیز نسبت به شیعیان دارند و رسما هم اعلام می‌کنند.
قوانین تبعیض نژادی!
در اسرائیل قوانین تطهیر زمین وجود دارد که صهیونست‌ها آن را در بدو کودکی در کودکستان‌ها به فرزندان‌شان می‌آموزند و آن این است که زمین تنها زمانی که در تحت تسلط یهود است پاک و مطهر است و زمین باید از لوث وجود هر غیر یهودی پاک بشود.
یهودی بودن تنها از طریق مادران قابل قبول است یعنی بسیاری از دانشمندان‌شان که از پدران غیریهودی بوده مادران‌شان فرزندان‌شان را از پدرش جدا کرده‌اند بطور مثال «اریک اریکسون» که روان شناس‌شان است.
اکثرا این‌ها از مادر یهودی هستند، به دلیل اینکه کمبود جمعیت دارند زن‌های‌شان می‌روند با غیر یهودیان ازدواج می‌کنند و بعدا فرزند را از پدر جدا می‌کنند که این نوعی از سازوکار‌هایشان است. 
کتاب «فرزندان استر» که در ایران ترجمه شده است را حتما باید مطالعه کنیم، چون نوع تاکتیک‌های آنها در شهر مشهد، تهران، اصفهان و جاهای دیگر را در مورد اینکه چطور عمل کنند که اول خودشان را مسلمان جا بزنند. می‌رفتند اول در مکانهای مذهبی در مراسم و در مسجد و جاهای دیگر شرکت می‌کردند.
بعد برای اینکه دخترانشان را مسلمانان به ازدواج خودشان در نیاورند در این کتاب گفته که از چه ترفندهایی و از چه رو‌ش‌هایی استفاده می‌کردند و اکنون هم بعضا از همین روش‌ها استفاده می‌کنند که با مطالعه این کتاب، با روشهای صد و چند ساله حیاتی‌شان در منطقه آشنا می‌شویم. 
سیاست برتری نژادی‌شان بر اساس این است که یهودی‌ها مردم و ملت برترند و دیگران باید به تسلط و تسخیر آن‌ها درایند.
مجازات فلسطینی‌ها در اسرائیل: 
توقیف اداری، زندان، ویران کردن منازل، قطع درختان، نابودی مزارعی که ساکنان آن فلسطینی هستند، تبعید ساکنان عرب به دلایل واهی و امنیتی، مصادره املاک و اراضی، محدودیت مهاجرت اعراب از مناطق بدون فعالیت کشاورزی به مناطق دیگر، جمع کردن ساکنان در میادین و گلوله باران بی رحمانه آنها و غیره... که اکثرا شما در تلویزیون‌ها می‌بینید که یک بلدوزر میاروند و خانه‌های فلسطینی‌ها را تخریب می‌کنند و خانواده و زن و فرزند آنها در آنجا حضور دارند، چیغ و داد و فریاد می‌زنند. 
همینطور گفته می‌شود که حاخام اسحاق گیتور برگ یهودی فتوا میدهد که خون یهودی با خون غیر یهودی یکسان نیست. لذا سربازان یهودی به سادگی و بدون هیچ مشکلی می‌توانند دیگران را بکشند.
برای مسموم کردن افکار عمومی یک از شگردهای‌شان شایعه سازی است.
تلاش‌شان این است که از درون هر دولت و کشوری را تضعیف کنند، وضعیت روحی و روانی مردم را و تفرقه برانگیزند.
تضعیف همبستگی بین گروه‌های اجتماعی و سیاسی در کشورها در راستای کارشان است.
علی الخصوص کشورهای اسلامی و عربی، تخریب روابط حسنه بین کشورها، این یکی از روش‌های اصلی سازمان جاسوسی آن‌هاست، توزیع و پخش مواد مخدر به‌صورت سازمان یافته در کشورهای اسلامی یکی از اقدامات آن‌هاست، اکثریت دستگیرشدگان عناصر وابسته به سازمان جاسوسی اسرائیل، در بازجویی‌ها اعتراف کرده‌اند که در کنار کار جاسوسی، انتقال و توزیع و پخش مواد مخدر در کشورهای اسلامی نیز مسئولیت‌شان بوده و مشغول آن بوده‌اند. این عمل و اقدام با هدف معتاد نمودن جوانان مسلمان و باز داشتن آن‌ها از فکر کردن عمیق و فعالیت بر ضد صهیونیست‌ها صورت می‌گیرد.
استفاده از زنان و دختران برای جاسوسی در کشورهای اسلامی و با استفاده از جاذبه جنسی آنها؛ دختران زیبا را استخدام می‌کنند و می‌فرستند برای جاسوسی در کشورهای اسلامی، در این خصوص شخصیت‌های شاخص‌شان یکی «گلدا ماییر» بود که در سالهای دهه ۱۹۶۰ م، نخست وزیر بود و در کتاب سازمان‌های جاسوسی دنیا آمده است که در مورد جنگ دوم رژیم صهیونست‌ها با کشورهای عربی، این خانم یک سفر به سوریه داشته و به‌عنوان یک بانوی اروپای شرقی با ندیمه‌های خودش در آنجا مستقر شده و در شب نشینی با فرماندهان نظامی شرکت می‌کرده و با تن دادن به فحشا اطلاعاتی بسیار زی قیمتی را از ساختار ارتش‌های کشورهای عربی بدست آورده و همین باعث شد که کشورهای عربی شکست سختی خوردند. بعدا این خانم شد نخست وزیر رژیم صهیونیستی و تن دادن به فحشا مشروعیت داشت برای آنها.
شخصیت شاخص دیگر آن‌ها خانم «زیپی لیوونی» که وزیر خارجه دوره آقای اولمرت بود، رسما قبل از درگیری ۸ روزه سال ۱۱۹۰ سه چهار روز قبل از آن درگیری، با مصاحبه رسمی اسم تعدادی زیادی از افرادی را که در کشورهای عربی با آنها رابطه جنسی داشته در دوره وزارت خارجه‌اش فاش کرد و این اسم بردن و اعلام رسمی حکایت از این داشت که بلافاصله می‌خواستند به جایی حمله کنند. هر زمانی که رژیم صهیونستی از یک مذاکره و یا نشستی و یا معامله‌ای غیر اخلاقی پرده بر می‌دارد، قصد و نیتش اخاذی از ‌طرف مقابل است. 
البته زیپی لیونی بعدا برای اینکه متهم به فحشا نشود اعلام کرد که یکی از عالی‌ترین حاخام یهودی این جواز را برایش داده بوده است. 
خب یکی از شگردهای کسب اطلاعات جاسوسان سازمان اطلاعات اسرائیل اعزام ستارگان هنرپیشه به‌عنوان دوره گرد در کشورهای اسلامی است.
 
معرفی برخی از منابع: 
«پرتوکول شماره پانزده و شماره اول» 
«پرتوکول شماره چهارده و شماره دوازده»
«پرتوکول شماره پنج و سیزده»
 


کد مطلب: 300116

آدرس مطلب :
https://www.avapress.net/fa/article/300116/معرفت-آگاهی-شناخت-مبارزه-صهیونیسم

آوا
  https://www.avapress.net