سیدمحسن سجادی/ تاریخ متلاطم و پرفراز و فرود و سراسر رنگین تشیع، عملکرد و حضور دودسته از شیعیان را در دل خود ضبط نموده که توجه و مطالعهی خط فکری آنان بسیار مهم بوده و هر کدام دریچهای فراروی آیندهی ما میگشاید.
دستهی نخست شیعیانی هستند که معارف و ارزشهای دینی و مکتبی خود را عمیقا درک نموده و با اعتقاد کامل و عمل به آموزههای دینی، تاثیر و نقش خود را در تاریخ به درستی ایفا نمودهاند. آنان گاه با علم و فکر و اندیشهی خویش در این مسیر حضور داشته و گاه با نثار جان و مال خود حضور و ثبات قدمشان را ثابت نمودهاند.
بزرگانی چون شیخ مفید، سید مرتضی، علامه حلی و امثال آن بزرگان که نقشی بیبدیل ایفا نموده و یا سید بحرالعلوم و علامه مجلسی و علمای فراوان دیگر این عصر که مرارتها و شکنجهها و تبعیدها را به جان خریدند اما ذرهای از اعتقادات خویش کوتاه نیامدند.
و یا چون یاران ائمه علیهم السلام که در عین قلّت اما با ایمان واقعی هرگز کمیِ افراد و سختی دفاع از حقانیت و کثرت جبههی مقابل، آنان را خسته و بیرمق نساخت؛ مانند سلمان، مقداد، ابن عباس، مالک اشتر، صعصعة ابن صوحان که تا آخر در مسیر دفاع از امام خویش چون سرو ایستادند. و اصحاب امام حسین (ع) که آن حضرت در مورد آنان فرمود "من اصحابی با وفاتر از شما در این عالم سراغ ندارم".
اما روی دیگر این صفحه از تاریخ، اندیشه و طیف دیگری از شیعیان را به ما معرفی مینماید. به درستی که این گروه از شیعیان را میتوان عناصر بیاعتقاد و مدعیان و محبان دروغین نامید. اینان هم عدهشان زیاد بودند و هم بزرگترین صدمات و ضربات را به پیکره و موجودیت تشیع وارد کردند.
امام صادق (ع) با اشاره به این شیعیانِ بیعمل میفرمایند "به خدا قسم من امام آنان نیستم، من امام کسی هستم که مرا اطاعت کند".
این دسته از انسانها بودند که باعث شدند امیرالمومنین علیهالسلام 25 سال خانهنشین شود و امام مجتبی علیهالسلام 10 سال از حق مسلم خود محروم گردد و به تعبیر امام کاظم (ع) همانان باعث مظلومیت و غیبت امام زمان (عج) شدند. زیرا منصب امامت هرچند مشروعیتش الهی است اما از حیث اجرایی باید شرایط برای امامت فراهم باشد و مهمترین شرط، حضور مردم است. چون به لحاظ اجرایی نمیتوان مردم را مجبور ساخت و اینان نیامدند و میدان را خالی کردند، لذا معنای واقعی امام و امت هرگز شکل نگرفت.
مسئله ولایت فقیه هم دقیقا همین گونه است. حضرت امام خمینی (ره) در سال ۴۲ هم ولیفقیه بود، اما چون مردم همگی و یکپارچه در صحنه حاضر نشدند به نجف رفت و ۱۵ سال صبر نمود و زمانی که همگی پای کار آمدند ایشان هم آمد و حکومت تشکیل داد.
اکنون با نگاه عمیق به این دو دسته از شیعیان به راحتی میتوان نتیجه گرفت که همینقدر که بگوییم ما پیرو مکتب تشیع هستیم و امام را دوست داریم کافی نیست، باید حضور امام را همیشه در اعمال، رفتار و کردار خود حس نماییم و تمامی رفتارهای شخصی، اجتماعی و سیاسیمان بر حول و محور امام و یا نائب امام که همان ولی فقیه میباشد دور بزند.