سیداسدالله حسینی/ وقتی حکایات و درسهای قرآن کریم را مرور میکنیم میبینیم که در طول تاریخ بشریت، دو جناح و دو لشکرِ عقل اصلاحگر و جهل ویرانگر همواره در حال جدال و مبارزه بوده و هستند. به عنوان مثال رویارویی حضرت موسی علیهالسلام و فرعون از این جمله است. فرعونی که ادعای خدایی میکند ولی وقتی که دستش از اسباب مادی و دنیوی کوتاه میشود تازه از خواب غلفت بیدار شده و به فطرت و گوهر خدایی برمیگردد و برای رفع گرفتاری خود، دست دعا به لطف و کرم ذات پاک پروردگار دراز میکند.
این جریان دقیقا حکایتگر اوضاع امروز جامعه بشری عصر ماست، چنانکه جانیترین افراد به رغم در اختیار داشتن تکنولوژی روز، وقتی از علل و اسباب مادی و بشری عاجز میشوند، تنها راه نجات را دعا و عرض حاجت محضر پروردگار عالم میدانند و مردم را به دعا کردن دعوت میکنند.
این غفلت است که انسان را در برابر نعمتهای فراوان خدادادی از جمله نعمتِ سلامتی ناشکر و ناسپاس میسازد. اگر کسی بخواهد همیشه متنبه و بیدار و قدردان نعمتهای الهی باشد، از جمله زیباترین مفاهیمی که با روح و جان ادیان الهی و معارف توحیدی تنیده شده، خواندن خداوند و یا همان دعاست. دعا عنوانی است که به حق تداعیگر رشتۀ اتصال میان عبد و معبود و جلوۀ کامل ناز و نیاز میان انسان و حضرت پروردگار است.
برخی از افراد دعا را منحصر به حاجتخواهی میکنند، در حالی که نمیتوان دعا را به طور دقیق، برابر با خواسته و حاجت انسان دانست، البته این حقیقت به آن معنا هم نیست که انسان از خدای خویش خواستهای نداشته باشد؛ بلکه لازم است انسان عرض حاجت را فقط یکی از اجزا و بهانههای دعاگویی بداند، نه آنکه طلب و خواسته، فلسفهی دعا کردن او باشد.
اگر کسی مفهوم دعا را برابر با ابراز خواستۀ خویش تلقی کند، تنها هنگام احساس نیاز، به سوی خداوند روی میچرخاند و با او سخن میگوید و هر زمان که خواستهاش برطرف شد، توجهش به خداوند کمرنگ میشود و با او صحبت نمیکند. دعا سبب شناخت و معرفت باریتعالی میشود، به هر میزان که آدمی خداوند را بهتر بشناسد، دعای او نیز جایگاه والاتری پیدا میکند. هرچه آدمی به خداوند نزدیکتر شود و حجابها و زنگارها و غبارهای وجودیاش را بیشتر بزداید، دعای او به اجابت نزدیکتر میشود.
چنانچه در آیه 186 سوره بقره، خداوند متعال بسیار مهرورزانه بندگان خویش را به بارگاه قرب خود فرا میخواند و از ارتباط دوسویهاش با آنان سخن به میان میآورد. خداوند در این آیه میفرماید: « وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» و چون بندگان من (از دوری و نزدیکی) من از تو پرسند، (بدانند که) من به آنها نزدیکم، هرگاه کسی مرا خواند دعای او را اجابت کنم. پس باید دعوت مرا (و پیغمبران مرا) بپذیرند و به من بگروند، باشد که (به سعادت) راه یابند.
خداوند در این آیهی شریفه علیرغم این که بندگانش را به ارتباط و اتصال با خودش دعوت میکند، شرایط اجابت دعا را نیز بیان میکند.
در این آیه شریفه اولین شرطی که برای اجابت دعا بیان فرمودند، خواست آگاهانه (دعا) از حضرت باری تعالی است. شرط دوم اجابت را پذیرش عملی فرمانها و استجابت خواست خدا از سوی انسان بر میشمارد: «فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي» پس ارتباط صحیح بین انسان و خداوند، ارتباط دوسویه است؛ بعنی هم انسان خداوند را میخواند و هم خداوند انسان را. استجابت خواستۀ خداوند آن است که آدمی از فرمانهای الهی تبعیت کند.
شرط سومی که برای اجابت دعا بیان فرمودهاند این است که انسان باید به دعا ایمان و باور داشته باشد: «وَلْيُؤْمِنُوا بِي» به من ایمان آوردند).
بنابراین اگر کسی با شرایطش دعا کند، خداوند متعال دعای بندگانش را اجابت میکند و این دعا است که انسان را همیشه از خواب غفلت بیدار نگه میدارد.
این جریان دقیقا حکایتگر اوضاع امروز جامعه بشری عصر ماست، چنانکه جانیترین افراد به رغم در اختیار داشتن تکنولوژی روز، وقتی از علل و اسباب مادی و بشری عاجز میشوند، تنها راه نجات را دعا و عرض حاجت محضر پروردگار عالم میدانند و مردم را به دعا کردن دعوت میکنند.
این غفلت است که انسان را در برابر نعمتهای فراوان خدادادی از جمله نعمتِ سلامتی ناشکر و ناسپاس میسازد. اگر کسی بخواهد همیشه متنبه و بیدار و قدردان نعمتهای الهی باشد، از جمله زیباترین مفاهیمی که با روح و جان ادیان الهی و معارف توحیدی تنیده شده، خواندن خداوند و یا همان دعاست. دعا عنوانی است که به حق تداعیگر رشتۀ اتصال میان عبد و معبود و جلوۀ کامل ناز و نیاز میان انسان و حضرت پروردگار است.
برخی از افراد دعا را منحصر به حاجتخواهی میکنند، در حالی که نمیتوان دعا را به طور دقیق، برابر با خواسته و حاجت انسان دانست، البته این حقیقت به آن معنا هم نیست که انسان از خدای خویش خواستهای نداشته باشد؛ بلکه لازم است انسان عرض حاجت را فقط یکی از اجزا و بهانههای دعاگویی بداند، نه آنکه طلب و خواسته، فلسفهی دعا کردن او باشد.
اگر کسی مفهوم دعا را برابر با ابراز خواستۀ خویش تلقی کند، تنها هنگام احساس نیاز، به سوی خداوند روی میچرخاند و با او سخن میگوید و هر زمان که خواستهاش برطرف شد، توجهش به خداوند کمرنگ میشود و با او صحبت نمیکند. دعا سبب شناخت و معرفت باریتعالی میشود، به هر میزان که آدمی خداوند را بهتر بشناسد، دعای او نیز جایگاه والاتری پیدا میکند. هرچه آدمی به خداوند نزدیکتر شود و حجابها و زنگارها و غبارهای وجودیاش را بیشتر بزداید، دعای او به اجابت نزدیکتر میشود.
چنانچه در آیه 186 سوره بقره، خداوند متعال بسیار مهرورزانه بندگان خویش را به بارگاه قرب خود فرا میخواند و از ارتباط دوسویهاش با آنان سخن به میان میآورد. خداوند در این آیه میفرماید: « وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» و چون بندگان من (از دوری و نزدیکی) من از تو پرسند، (بدانند که) من به آنها نزدیکم، هرگاه کسی مرا خواند دعای او را اجابت کنم. پس باید دعوت مرا (و پیغمبران مرا) بپذیرند و به من بگروند، باشد که (به سعادت) راه یابند.
خداوند در این آیهی شریفه علیرغم این که بندگانش را به ارتباط و اتصال با خودش دعوت میکند، شرایط اجابت دعا را نیز بیان میکند.
در این آیه شریفه اولین شرطی که برای اجابت دعا بیان فرمودند، خواست آگاهانه (دعا) از حضرت باری تعالی است. شرط دوم اجابت را پذیرش عملی فرمانها و استجابت خواست خدا از سوی انسان بر میشمارد: «فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي» پس ارتباط صحیح بین انسان و خداوند، ارتباط دوسویه است؛ بعنی هم انسان خداوند را میخواند و هم خداوند انسان را. استجابت خواستۀ خداوند آن است که آدمی از فرمانهای الهی تبعیت کند.
شرط سومی که برای اجابت دعا بیان فرمودهاند این است که انسان باید به دعا ایمان و باور داشته باشد: «وَلْيُؤْمِنُوا بِي» به من ایمان آوردند).
بنابراین اگر کسی با شرایطش دعا کند، خداوند متعال دعای بندگانش را اجابت میکند و این دعا است که انسان را همیشه از خواب غفلت بیدار نگه میدارد.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) قم