آنچه این روزها افغانستان را در کنار تشدید جنگ و ناامنی، بیشتر از پیش به لبۀ پرتگاه سوق داده و میبرد و جامعه را از درون فاسد میکند، بحران بوجودآمدۀ انتخاباتی است که با گذشت هر روز باعث تشدید شکاف و انزجار بین سیاسیون، تیمهای انتخاباتی و مهمتر از همه اقشار مختلف اجتماعی میشود.
در حال حاضر شکافهای اجتماعی در بُنمایههای نظام چندقومی افغانستان با گرایشهای قومی و حزبی، بیش از هر زمان دیگری تشدید گردیده است. مهمترین عامل آن در کنار تعصبات و برخوردهای قومی حکومت، مسألۀ جنجالی انتخابات و مدیریت ناقص و معلول و عدم تطبیق قانون، اختلافات درونی و اعلام نشدن بموقع نتایج حاصلۀ این روند است.
اظهاراتی که این روزها نُقل محافل و مجالس سیاسی و غیرسیاسی شده و فضای مجازی آکنده از آن گردیده و اوج تنش و تشدید شکاف سیاسی را در عین بحران انتخاباتی و سوءاستفاده از این پروسۀ بدنام در نظام پسا بُن به نمایش گذاشته است.
انتخاباتهای مملو از تقلب دورههای گذشته و دو انتخابات اخیر نه تنها ممثل دموکراسی و نظام مردمسالار نگردید، بلکه اعتماد مردم را نسبت به این روند بگونۀ جدی صدمه زد. از میزان اشتراک اندک مردم در آخرین انتخابات میتوان به انتهای این ماجرا رسید. اما مهمتر از آن در پی ضعف مدیریتی و ابهام در روند کاری و اختلافات درونی اعضای کمیسیون و اظهارات سخیف و سلیقهای سیاسیون و تیمهای انتخاباتی، شکافهای عمیقی بوجود آمده است. این که یک تیم انتخاباتی بخاطر نکوهش و به چالش کشیدن عملکردهای تیم رقیبش حتی بعد از انتخابات، به تمامی ابزار و وسایل دست بیازد و در قالب نقل و قولها به گروه و قوم خاصی توهین روا بدارد، نشاندهندۀ عمق فاجعه است.
آنچه امروز در ادبیات سیاسی و گفتار رسانهای بعضی از سیاستمداران در فضای مجازی و رسانهها جریان دارد اوج خفت سیاسی است که در قالب ادبیات نوشتاری و یا گفتاری بیان میشود. مهمتر از آن این است که این ادبیات متوجه گروههای قومی میشود که در جامعۀ متکثر و چندقومی نظیر افغانستان با چهل سال بحران جنگ و ناامنی و تقابلهای قومی، کاربرد چنین ادبیاتی ولو بعنوان نقل قول بحرانهای قومی را دامن زده و تعصباتی را که سالها کشور را در بحران قومیت سوزانده بار دیگر تشدید میکند.
سیاستمداران دخیل در روند سیاسی افغانستان بهتر است بجای تشدید شکافها و ایجاد عصبیتهای قومی که خود میدانند حداقل در دو سدۀ پسین و مخصوصا چهل سال اخیر عامل مهم و آتش اصلی معرکۀ جنگهای ویرانگر بوده و اقوام را رو در روی هم قرار داده، بهتر است در جهت نزدیکی اقوام و گروههای قومی تلاش کنند و بجای نفرتپراکنی و انزجار در قالب نقل قولهای مستقیم یا غیرمستقیم نگاهی هم به عملکرد سیاسی خود بیاندازند. مهمتر از آن تاریخ و تجربۀ کشتار تلخ چند دهه قبل را که همین خودیها در متن آن بودند، بیاد بیاورند که چگونه هزاران تن از مردم با همین رویکرد سلاخی و قربانی شدند.
باورمندی به قانون و نظام مردمسالار زمانی محقق میشود که ادبیات نفرت از گفتار سیاسیون حذف شود و جایش را منطق و ادبیات اخلاقی بگیرد و بجای افتخار اعضای بدن اعم از بینی و دهان و گوش و غیره، بینشهای سیاسی و اخلاقی و ملی تقویت گردد و تناقضهای رفتاری اصلاح شود و مهمتر از همه اینکه ملی اندیشیده شود. نباید انتخابات را بهانهای برای توهین و حذف رقیب و دستمایۀ سیاسی و مهمتر از آن توهین به قوم و قشر اجتماعی خاصی نمود.
آنچه که ریشۀ این گفتار نفرت و ادبیات سخیف است و در قالب موضوعاتی خاص تیمهای انتخاباتی را بیش از پیش رو در روی هم قرار داده و باعث میشود که گاهی حتی در برنامههای رسانهای دست به یقۀ همدیگر بیاندازند و یا جملات رکیکی را نثار همدیگر نمایند، به انتخابات اخیر و رسوایی در مدیریت روند آن برمیگردد. کمیشنران انتخاباتی دست بالای قرآن گذاشتند و تعهد کردند که رسالتشان را قانونی به انجام برسانند، اما اکنون مشخص است که سوگندشان را به فراموشی سپردهاند.
امروز کشور در لبۀ پرتگاه و بحرانی قرار گرفته که عواقب آن برای هیچ کس معلوم نیست و به احتمال زیاد و در صورت ادامۀ این روند و عدم توانمندی در مدیریت این پروسۀ مهم بار دیگر رسوایی پنج سال قبل تکرار شود، و با وجود هزینۀ دهها ملیون دالری در برگزاری این پروسه، باز هم وزیر خارجۀ دیگری از راه برسد و آنچه را که میخواهد و میخواهند به اجرا گذارد و بار دیگر به رأی و اراده مردم توهین گردد.
کارکردهای ناقص و غیر مدبّرانۀ کمیشنران انتخاباتی دلیلی واضح بر همین مساله است. اکنون بایستی شکاف قومی، انحطاط جامعه، ترویج تعصبات و تشدید جنگ و ناامنی را نیز به وسعتِ این بحران و رسواییها افزود.
نویسنده: سیدغلامرضا سادات