هر روز، وحدت میخواهد و اما امروز؛ شدیدتر میطلبد، پس بیاییم همه بر محور خط مشی مکتب وحدتآور محمدی به گردش درآییم.
پیامبر گرامی اسلام زمانی پا به عرصۀ گیتی نهاد که فضای سیاه و وحشتناکی در دنیا حاکم و جهان به شدت تحت تأثیر فضای تیره و تار برخاسته از جهالت بشریت فرو رفته بود و همه جا ناامیدی همراه با حکومت جهانی جهالت، شعلهور و دریچهای برای امیدآفرینی نبود. هیچ جایی سخن از آزادی، انسانیت و عدالت و عزت و وحدت نمیرفت. همه در اوج بحران ناشی از پراکندگی حیرتآور میاندیشیدند و میزیستند و روزنۀ بیداری برای رهایی، نمییافتند.
تنها مردم شبه جزیرۀ عربستان در زیر ظل ظلمت و جهل جاهلیت نمیسوختند، بلکه سراسر گیتی در زیر گسترۀ نادانی و نابسامانیِ برخاسته از بیرهبری و بینظمی حاکمان و ستمگری ستمگران قرار داشت.
شرق و غرب، میدان حاکمیت ظلمت ظالمان و جهالت جاهلان گردیده بود و نوری نمیتابید و شعلهای سر نمیکشید تا مردم را به سوی روشنایی هدایت نماید. چند آدم ددمنش و دژخیم در بستر دو امپراتور قدرتمند و نیرومند بر جهان مسلط بودند و حُکم میراندند و از چنان سلطۀ جابرانهای کار میگرفتند که هیچ ملت و دولتی جرأت مقابله و مبارزه را نداشت.
از فکر و فرهنگ و اخلاق تا اقتصاد و سیاست همه در اختیار و قبضۀ قدرتمندان کاخساز و دستگاه جنایت و خیانت پیشه و سران قبایل و طوایف ظلمتپذیر بودند و بشر از شر شوم اندیشان، در فضای حیرت به بیراهه رفته و به تنگنا گیر مانده بود. نه راهی برای عزتمندانه زیستن بود و نه راهی برای سعادتمندانه مردن.
همه راهها و همه جا را ذلت و ظلمت فرا گرفته بود. در هیچ مکانی نشانۀ آزادی و انسانیت و عدالت و برادری و برابری نبود و بلکه همه همانند گرگ درنده بر یکدیگر میتاختند و هر جا میگرفتند، میدریدند.
در این چنین شرایطی، نوری از شرق، به تابیدن در آمد و درخشش این نور، همه را به حیرت دیگر فرو برد. حیرتی از جلوۀ نور. حیرتی از لرزش ناگهانی طبیعت. حیرتی که به دلها هم امید و هم تپش بخشید و به جانها حیات دمید.
این تبلور نور و لرزش ناگهانی طبیعت، مردم را چهل سال سرگردان و اما امیدوار نگه داشت تا این که ندای حیات آفرین و روح بخشی از دل صحرای سوزان و دشت بیکران شبه جزیرۀ عربستان، بر فضای شهر پر آشوب شومآفرینان پیچید و طنین انداخت و در گذر زمان، این صدای پر جوش و خروش و تحول آفرین برخاسته از متن درد و رنج بشر، دلها را می شکافت و یکی پس از دیگری تسخیر میکرد تا این که به زودترین فرصت، همه گیر گردید و همه پذیر.
روزها میگذشت و اما دلها همچنان میتپید و میجوشید و میخروشید و این دلهای پر تپش محوری داشت و آن همان صدای محمد بن عبدالله بود که از حرا به آواز در آمد.
همین طور این صدا همه گیر شد و همه جا را درنوردید و پیام این صدا، آزادی و انسانیت و عدالت و عزت و وحدت و... بود که در طول سالیان درازی این چنین صدا، آواز نداشت و خاموش بود و اما این بار، از حرا پرتو افکند و جهان را به تسخیر در آورد.
پیام این صدا بود که دربندان دربند آزاد شد، انسانیت و کرامت انسانی تعریف شد، زن از بند مرگ و به عنوان انسان و هم سنگ مرد به نمایش رفت، عدالت به جریان افتاد، برابری به نمایش رفت، پیوند برادری ایجاد گردید، همدیگر پذیری تحکیم یافت، درندگی و ستیزه جویی فروکش کرد، وحشی گری با لباس انسان مسدود شد، برتر بینی و برتر طلبی و خود نمایی و خود محوری، بی بنیاد و پوچ قلمداد شد، کاخ های پر قدرت و مستحکم امپراتور ها فرو ریخت و...
اما اینک پیام آن صدای آگاهی و بیداری و دانایی گستر و حیات آفرین و جهل و ظلم و کینه و نفرت تعصب و تبعیض ستیز و زندان شکن به ما رسیده تا ما نیز با الهام از پیام آن صدای موج دار جهانی، درس آزادی و انسانیت و عدالت و عزت و برابری و برادری بگیریم و بیاموزیم تا جهل زدایی و ظلمت ستیزی نمائیم و این مسؤولیت ماست. چون پیامبر با پیام وحی موفق شد همه را در یک صف واحد همصدا بسازد و علیه تمام نابسامانی ها و ناهنجاریها مبارزه کند که موفق نیز شد.
ما در شرایطی قرار داریم که نسبت به هر نسلی، محتاج استقلال و انسانیت و عدالت هستیم و نیازمند وحدت و یکپارچگی می باشیم.
امروز جهان اسلام و بخصوص افغانستان در اوج بحران اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی قرار دارد و این بحران وقتی قابل شکست است که به وحدت برسیم و متحدانه به جهت پایان قتل و غارت و آوردن فرهنگ و سیاست و اقتصاد پویا و سازنده تلاش ورزیم.
بنابراین، راهی نیست جز این که به صدای غرای حرا گوش فرا دهیم و پیام آن صدا را سرمشق اندیشیدن و زیستن خویش قرار بدهیم. همان طوری که پیامبر توانست بشریت را به آزادی و حفظ کرامت انسانی و رعایت عدالت و پیوند برادری دعوت نماید و در این مسیر موفق شد. ما نیز از این ایام خجسته (هفته ی وحدت) درسی بگیریم که پیامبر اسلام به ما داده است و خط مشی محمدی می دهد.
هفته ی وحدت، درسی از درس های خط مشی مکتب اسلام است و بایستی این درس، در درون حوزه ها و دانشگاه ها و مکاتب و... به جهت وحدت و نجات مسلمین بیشتر تدریس و عملی گردد. زیرا محور قابل قبول برای همه ی مسلمانان و حتی آزادی خواهان جهان، محمد مصطفی است و در این روز ها که ما داریم از میلاد پیامبر اسلام تجلیل می کنیم، امر بایسته و شایسته این است که همه در یک صف و با یک صدا، هم آهنگ شویم و حرکت کنیم و جلوه ی راستین امت محمدی را در عمل به نمایش بگذاریم.
عامل تمام شکست ها و ضعف ها و بدبختی های ما و نابسامانی ها و ناهنجاریهای ما، اختلاف و تفرقه و تشتت و نفرت از یک دیگر و حمله ی بی دلیل بر یکدیگر و بی جهت رفتن است. ما تا نتوانیم خود را در صف واحد و با جهت واحد قرار دهیم، آزادی و آبادی و آرامی نخواهیم داشت.
نویسنده: محمد عظیم فکوری