ماه صفر هرچند به دلیل اتفاقات ناگوار و شهادت برخی از معصومین (ع) به ویژه رحلت پیامبر نازنین اسلام (ص) و شهادت حضرت امام رضا (ع)، ماه اندوه اهلبیت نامگذاری شده است، اما در اواخر دهۀ اول این ماه، ولادت یکی از ستارگان درخشان امامت و ولایت حضرت امام موسی کاظم (ع) نیز رخ داده که لازم است حتی به صورت چکیده و مختصر، قطرهای از بحر بیکران فضیلتِ این امام نور و رحمت برداشته شود.
امام موسی کاظم (ع) در مدینۀ جدش رسول خدا (ص) چشم به جهان گشود و در این مهد آسایش پرورش یافت، اما از جور زمانه و بدی روزگار بیشترِ دوران امامت خود را در زندان و تبعید سپری کرد.
این امام معصوم به دلیل شرایط نامناسب سیاسی و اجتماعی، نتوانست آنگونه که باید و شاید به عنوان رهبر جامع و خلیفۀ منصوص رسول خدا (ص) امت را رهبری کند، هر چند که فضیلت امام و رهبری معنوی ایشان چه در زندان و چه بیرون از زندان و در هر شرایطی بر اهل معرفت پوشیده نبود و با تمام سختگیریهای حکام بنیعباس در همه جا حکمش جاری و فرمانش مرئالاجرا بود.
امام در دوران دو تن از جبارترین خلفای عباسی به نام هارون و منصور زندگی سیاسی خود را سپری میکرد، از یکسو فشار سر نیزۀ حکام عباسی تا حلقوم مردم فرو رفته و توان نفس کشیدن را از پیروان اهلبیت سلب کرده بود و از طرف دیگر، برخی از جریانهای منحرف فکری و عقیدتی بیمحابا میتاختند و مردم را از مسیر حق بیرون میساختند.
در این شرایط فضای ذهنیِ مردم از تعارضات و تناقضات و شک و تردیدها انباشته شده و بلاتکلیفی در حیات فکری مردم کاملاً سایه افکنده بود، تا جایی که رشد این تعارضاتِ فکری، هوشیاری اسلامی و سیاسی مردم را دچار آفت کرده بود.
در این زمانِ آشفته از نگاه فکری و در هم ریخته از نگاه سیاسی اجتماعی، قدرتمندان به ویژه دستگاه حاکم نیز به خوبی از سردرگمی مردم سوءاستفاده میکردند و سلطۀ خود را بر آنها میافزودند. این فضای غبارآلودِ جامعۀ اسلامی در عصر امام موسی کاظم (ع)، میدان را بر پرچمداران صحنۀ معارف اصیل اسلامی و صاحبان دعوتِ علوی، تنگ و دشوار ساخته بود.
امام موسی کاظم (ع) که یگانه ملجاء و امید مردم در آن شرایط سخت و دشوار بود، از سوی هارونالرشید به شدت تحت مراقبت بود، اما با آنهم امام در سختترین شرایط به حکم تکلیف دست از هدایت برنداشت و همواره قافلۀ راه گمکرده را در مسیر مقصود راهنمایی میکرد.
امام موسی کاظم (ع) با اینکه دستی باز برای رهبری و هدایت همهجانبۀ مسلمانان نداشت، اما در عین حال با شیوههای مختلف نهضت فکری پدرش امام صادق (ع) را ادامه داد و پیامهای زنده و جاویدان را در قالب عملکرد و بروز رفتارهای انسانی برای نسل بشر تا روز قیامت به یادگار گذاشت.
صبر و استقامت
صبر و استقامت در راه اهداف عالی، یکی از پیامهای زندۀ امام موسی کاظم (ع) برای نسل امروزی است که تا گلوگاه در خشونت و شتابزدگی غرق است و از آموزههای اخلاقی و انسانی فاصله گرفته است.
به گواهی تاریخ، هارونالرشید امام را در سختترین شرایط قرار داده بود، آزادی را از ایشان سلب کرده و از عیال و خاندانش دور ساخته بود، اما با آن هم حضرت صبر پیشه کرد و به تلاش خود برای رسیدن به هدف همچنان ادامه داد، تا جایی که پیامهای حضرت حتی از درون زندان لرزه بر ارکان قدرت خلیفۀ عباسی میانداخت.
البته این همان صبر در برابر مشکلات بود که به امام قوت و انرژی میداد تا سختیهای زندان را با حلاوت ایمان جبران کرده و سیاهچال نمناک مخوف را به گلستان و حتی مجرمان خطرناک را مرید و شاگرد مکتب خود بسازد.
در آموزه های اسلام هم صبر در برابر معصیت است که از نظر روایات باعث عاقبت بخیری انسان گردیده و او را از چنگ دیوِ نفس نجات داده و الطاف و رحمت بیپایان حق را نصیبش میکند.
صبر در برابر معصیت که انسان را به اوج بندگی میرساند نمونۀ بارز آن را میتوان در زندگی امام موسی کاظم جستجو کرد، آنگاه که هارون خواست با فرستادن زن مغنیه و رقاصه در زندان به زعم خودش شخصیت امام را خراب کند و از نفوذ معنوی حضرت بکاهد، ناگهان قضیه برعکس شد، ورق برگشت و بر خلاف انتظار، وسیلۀ نامشروع هارون که میخواست امام را سبک کند فضیلت و برتری حضرت را آشکارتر ساخت. زن مغنیه تا نظرش به امام افتاد رعشه و ترس وجودش را فرا گرفت و همه چیز را به نفع امام و علیه هارون اقرار کرد و از حضرت معذرت خواست. این اتفاق در زندان یک اتفاق ساده نبود، بلکه پیام بزرگی برای نسل امروزی دارد و آن اینکه هرگاه زمامدار و رهبر یک جامعه بر نفس خود مسلط نبود و از هر پدیدهای رنگی به خود گرفت و در برابر خواستههای نفسانی حقیر شد، اهل زعامت و رهبری نیست.
نرمخویی و کظم غیظ
بردباری و خویشتنداری هرچند یکی از ویژگیهای منحصر بفرد امام موسی کاظم (ع) بود و بدون تردید سجایای اخلاقی بویژه این خصوصیت را در برخورد با جاهلان و نااهلان از جدش رسول خدا (ص) به ارث برده بود، اما در حقیقت این ویژگی برای هر زمامدار و رهبری که بخواهد در عمق جانهای مردم نفوذ کند و بتواند دلهای سنگ را آب کند و بر قلبها حکومت کند لازم است.
امام موسی کاظم (ع) نمونۀ کظم غیظ و الگوی تمامعیار عقلگرایی بود و پیامش برای امروز این است که زمامدار و رهبری که عقل در کشور وجودش حاکم باشد و بتواند قوههای ویرانکننده از جمله غضب را مهار کند میتواند جامعه را رهبری نماید.
معمولاً خشونتها در زندگی زاییدۀ خشونتها است، امروز اگر دنیای اسلام با انواع خشونتها دست و پنجه نرم میکند یگانه دلیلش این است که زمامداران و مدیران ارشد جامعه، عقل را از حاکمیت انداخته و عقلگرایی را کنار گذاشتهاند و آنچه در حل و فصل و رتق و فتق مسایل نقش دارد خواستههای نفسانی و گرایشهای مادی است که طبعاً تنشزا و خشونتآفرین است.
کیفیت مدیریت زندگی شخصی
امام موسی کاظم (ع) علاوه بر اینکه در زندگی اجتماعی و سیاسی، مدیریت مدبرانه و موضع مشخص داشت، در بخش مدیریت زندگی فردی نیز بهترین شیوه را ارائه میکند که در عین معقول و منطقی بودن سعادت دنیا و آخرت را در پی دارد و هیچ منافاتی با پیشرفت و ترقی و رفاه نیز ندارد.
در روایتی از آن حضرت آمده است که فرمود بخشی از اوقات خود را به راز و نیاز با خداوند متعال و بخشی را هم به تلاش برای کسب روزی حلال اختصاص دهید. زمانی هم به معاشرت با برادران و اشخاص مورد اعتمادی بپردازید که شما را از عیبهایتان آگاه میکنند و از صمیم قلب با شما یکرو هستند و دیگر اینکه زمانی را برای لذتهای حلال قرار دهید به کمک این بخش است که شما توان گذراندن آن سه بخش را خواهید داشت.
نویسنده: سید هاشم علوی