نقد، اساسا علم ارزیابی و سنجش اعتبار یک اثر اعم از کتاب، مقاله، داستان، رمان و غیره به حساب میآید.
نقد یکی از روشهای تاثیرگذار برای سنجش کیفیت متن علمی و مشخص نمودن نقاط ضعف و قوت آن است، که در چهارچوب یک تحلیل علمی مطرح میشود و در رابطه با زمینههای مختلف پیامها، محتوا، و موضوعات به نقش آگاهسازی بیشتر و بهتر میپردازد. نقد علمی یکی از فعالیتهای روشمند و مهندسیشده است که در تمامی فعالیتهای عالمانه جایگاه ممتاز و معتبری دارد و هر نقد و تحلیل علمی، حاوی فوائد تخصصی و حرفهای است.
اساسا فرایندِ نقد یکی از مهمترین و ارزشمندترین دستاوردهای زندگی بشر است که از آغاز فعالیتهای علمی و ادبی در دوران کهن، تحلیل، بررسی و ارزیابی این فعالیتها نیز آغاز گردیده است. و امروز استانداردگذاری برای نقد علمی، یکی از مهمترین مسئولیتهای حوزات علمیه، دانشگاهها، صاحبنظران، متخصصین و دیگر مراکز علمی است. بنابراین ایراد گرفتنها، اشکال تراشیها و خوردهگیریهای بیجا و بیمورد، به منظور خودنمایی و یا اینکه کسی بخواهد نقدی را بدون علم و آگاهی مطرح نماید تا نسبت به خود احساس بهتری پیدا کند، به هیچ وجه نقد علمی به شمار نمیآید، چنانچه قهرا، نام هر یک از موارد مذکور را نقد بگذاریم قطعا نقدی خنثی و به دور از اثرات اجتماعی خواهد بود.
نکته مهم دیگر این است که همانگونه که نقدهای بدور از استدلالهای علمی را نمیتوان نقد علمی دانست، نقد همراه با استدلالهای غیرمنطقی را نیز نباید نقد صحیح علمی به حساب آورد چون مملو از مغالطه، نامعتبر و دعوت به بیراهه خواهد بود، چرا که توجه به چنین نقدهایی افکار مخاطبین و خوانندگان را از اصل پیامها و محتوا دور نموده درگیر مغالطههای غیرمنطقی خواهد کرد. چون یکی از اصول مهم نقد، آگاهی، علم و شناخت نسبت به موضوع مدنظر است. بنابراین یکی از لغزشهای معمول و رایج این است که بسیاری از موضوعات و مسائل بدون برهان و بدور از درک و فهم صحیح، مورد نقد و اعتراض قرار میگیرد. در حالی که رد و انتقاد، از هر چیزی، باید مسبوق به درک و فهم صحیح از آن باشد. در غیر اینصورت، چنانچه فرد ناآگاهی به خود اجازۀ نقد دهد، نه تنها اصلاح و پیشرفتی اتفاق نمیافتد، بلکه منجر به جبههگیری و برخوردهای منفی خواهد شد.
از این رو لازم است ناقد قبل از نقد، از مبانی و اصول علم ارزیابی، آگاهیهای کافی و لازم را داشته باشد، و ازسوی دیگر لازم است ناقد مرز بین سخن علمی و کلام برآمده از احساسات را بداند تا گرفتار آفتهای هیجانات و نگاه تندِ انتقادات بیجا نشود.
اگر نقد، برخاسته از آگاهی و اطلاع از اصول نقد علمی باشد، یقینا موجب میشود تا از خوردهگیریهای بیجا و وارد نمودن ایرادات غیراصولی و به دور از اخلاق علمی اجتناب شود و نقد ناقد به دیدگاههای دقیق علمی و کارشناسانه مجهز گردد، در اینصورت، نقد اصولی و ضابطهمند میتواند، زمینههای توسعۀ علمی جامعه را بیشتر از بیش فراهم نماید.
نکته مهم دیگر اینکه بسیار شایسته است که هر کسی زودتر از دیگران خودش را نقد کند، چرا که هیچ کسی نه مبرّا از کاستیها و نقصها است، و نه به همۀ کمالات دست یافته است. دیدن نقصهای بیشمار و کاستیهای بیحد و حصر و وارسی دقیق برای یافتن عیوب، اشکالات و سستیها «خودانتقادی» است.
از جهت دیگر، اساسا یکی از مبانی معرفتی نیز همین است که انسان خود را مطلق و بدون عیب و نقص نبیند و به ضعفها و کاستیهای خویش بیشتر از دیگران توجه نماید.
در رابطه با آداب نقد صحیح لزوما به نکاتی باید توجه داشت:
1- لازم است از اشکالات جزئی که بیان آن هیچ ثمرهای ندارد، اغماض و چشمپوشی شود، با توجه به این نکته بایستی ضرورت نقد را تشخیص داد و به طرز صحیح و درست «کی و کجا» و بصورت منطقی از آن استفاده کرد.
2- انتقاد سازنده ، باید با رعایت شخصیت اجتماعی و امنیت روحی و روانی افراد صورت پذیرد و لازمهاش این است که بدور از خودخواهی و خودنمایی در خلوت یا در فضاهای خصوصی انجام شود. (چون ممکن است منتقد، نقدهایی را در انظار عموم وارد نماید که وارد نیست، در نتیجه درک و فهم ضعیف خودش را به نمایش گذارد)
3- در مطرح نمودن هر نقدی باید سعی شود، از بکار بردن جملات و کلماتی که موجب اهانت و تحقیر طرف مقابل میشود بطور جدی اجتناب کرد، چون توهین و تحقیر با عزت و کرامت انسان برخورد مستقیم خواهد داشت، و از نظر معارف و آموزههای دینی، عملی زشت، ناشایسته و مذموم است، هرچند نام آن را نقد علمی گذاشته باشند. تحقیر چه به صورت بکار بردن جملهای تمسخرآمیز، چه بصورت خوردهگیریهای بیجا، و چه با شیوههای عیبجویی، یقینا به جای اصلاح، افساد را به بار خواهد آورد و به عاملی ضدتربیتی تبدیل خواهد شد.
4- اگر انتقادها برخاسته از منیت، خودخواهی، خودپسندی و غرضورزی باشد، نه تنها هیچ گرههی از مشکلی نمیگشاید، بلکه جوّ دوستانه و صمیمی بین افراد را خدشهدار خواهد کرد، چون ممکن نیست افراد خودخواه، خودبین و خودپسند، نقد سازندهای بر مبنای صداقت و راستی مطرح نمایند. چرا که اگر دیو منیت و خودبینی بر فکر و اندیشۀ انسان مسلط شود، او بزرگی و برتری خود را در تاختن بر دیگران جستجو خواهد کرد.
5– چون نقد نوعی قضاوت نیز به حساب میآید، لازم است از قضاوتهای عجولانه اجتناب شود و در وارد نمودن انتقادها عجله نشود تا آنچه را که دیگران به خوبی مورد استفاده قرار دادهاند، با بیدقتیها و قضاوتهای زودهنگام موجبات بیرغبتی به آن فراهم نگردد.
6– اگر به آداب نقد سازنده توجه نشود، منتقد شخصی بیادب، مهاجم و پرخاشگر خواهد بود که عمل او در آموزههای مکتب اهل بیت (ع) هیچ جایگاهی نخواهد داشت.
7- نقد باید همراه با خلوص نیت و بدور از هرگونه غل و غش باشد و ناقد باید کلام خود را از هرگونه آلودگی و ناخالصی پاک نماید و صرفا برای منافع فرد یا جامعه وارد عمل شود. و اما منشأ عیبجویی و خودخواهی، حسادت و خباثتِ نفس است که به منظور آزاردهی، تخریب شخصیت و درهم شکستن افراد انجام میشود. منشأ نقد سازنده، نوعدوستی، عواطف انسانی و تعهد ایمانی است که به منظور اصلاح و رو به کمال بردن صورت میگیرد.
از این رو نقد بیش از هر عملی دیگر، نیازمند رعایت اصول اخلاقی است. اگر این عمل که تأثیر بسیاری در رشد و تکامل فردی و اجتماعی دارد، به دور از اصول اخلاقی صورت گیرد، بدون تردید اثرات مخربی در فرآیند رشد، ترقی و تعالی خواهد داشت. و در رابطه با نقش اصلاحی و سازندهٔ انتقاد، با عنایت به اهداف اصلی و اساسی آن، نمیتوان جایگاه «حسن نیت» را در شکلگیری و انجام درست و صحیح آن، نادیده گرفت.
نویسنده: سید محمد هاشمی راستی