ناامنی در هر جا و جامعه ای، نابسامانی خلق می کند و عامل هر پیشرفتی در یک کشور، امنیت است. تا امنیت در جامعه تأمین نباشد، تمام راه ها برای موفقیت مردم و پیشرفت جامعه بسته است.
هر چند یک کشور دارای ذخایر و منابع سرشار طبیعی و نسل تحصیل کرده و سیاست ورزان ورزیده باشد و امنیت نباشد، آن کشور رو به انحطاط و گرفتار چالش و شکست می باشد. نمونه ی بارز و روشن این ادعای مهم و تکان دهنده، افغانستان است. افغانستان، کشوری که خاکش پربار و مردمش پر مغز و اما به دلیل ناامنی، نابسامان افتاده و همه راه های ترقی و تکامل این کشور به بن بست کشیده شده است. و دلیل برجسته ی دیگر این مسئله، انتخابات شش میزان 1398 افغانستان می باشد. انتخاباتی که با تمام آمادگی و امکانات و خطر برگزار شد ولی به دلیل ناامنی، عرصه برای حضور پررنگ مردم فراهم نشد و تخلف و تقلب گسترده نیز به وفور گزارش گردید.
عامل اصلی حضور کم رنگ مردم و وجود بی نظمی در انتخابات، ناامنی است. اگر در کشور امنیت سرتاسری حاکم می بود و همه ی مردم برای برگزاری انتخابات به توافق می رسیدند، بی تردید که شرکت مردم در انتخابات به صورت پرشور رقم می خورد و از سویی، میدان برای متخلف و متقلب باز نمی شد و یا کمتر کسی جرئت سوءاستفاده را پیدا می کرد تا بیاید به روند انتخابات، میل و نظر شخصی خود را بالای مردم پیاده و بقبولاند و یا گروهی به برهم زدن آن همت بگمارند.
در زیر سایهی ناامنی هست که دوست و دشمن شناخته نمی شود و دشمن در لباس دوست به تخریب و تضعیف جامعه می پردازد و بدون این که شناخته شود، در صف دوست جا باز نموده و محبوب مردم می نماید. مثال صریح و واضح این مسئله در افغانستان به روشنی قابل مشاهده است که گاهی همه دوستدار افغانستان و خدمتگار مردم هستند و گاهی می بینیم که همان خادمان نام نهاد ایثارگر، در صف جبهه ی مخالف قرار گرفته و علیه ملت، دست به هر خیانتی می زنند. خیانت بزرگتر از بازی با آرای مردم نمی شود که یا با تزویر به فریب مردم دست بزند و یا با پول، آزادی انتخاب را از ملت بگیرد. اراده و انتخاب قابل خرید و فروش نیست و هر کسی دست به خرید و فروش آرای مردم بزند، خاین و دشمن آزادی اراده و انتخاب و انسانیت است.
اما متأسفانه، با وجودی که خرید و فروش اراده و رأی زیبنده ی انسان نیست و کالای بازاری را باید خرید و فروخت؛ ولی چه در انتخابات مجلس سال پار و چه در انتخابات ریاست جمهوری امسال، گزارش هایی مبنی بر خرید و فروش گسترده ی آرا به ثبت رسید که بسیار بی شرمانه و ننگین است.
توزیع پول در روز انتخابات و یکی دو روز پیش از آن، قریه به قریه و کوچه به کوچه، از سوی افراد معلوم الحال و بی آبرو؛ ضربت محکم بر پیکر انسانیت و نشان حقارت و حماقت انسان مسلمان است. تمام این همه رفتن های بی شرمانه، در زیر سایه ی ناامنی صورت می گیرد و اگر اعتراض گردد که چرا با اراده ی مردم بازی می کنی، با شتاب لب به سخن گشوده و با توجیه ننگین تر که این کار دشمن است، خود را مبرا می سازد.
گرچه نمی شود تمام بدبختی ها را ناشی از ناامنی دانست. ولی نبود امنیت، زمینه ساز بسیاری از بروز و ظهور بن بست ها و مشکلات و موانع در پیشروی پیشرفت یک جامعه و کشور است. ناامنی هست که دشمن با لباس دوست، به بی نظمی دست می یازد و منافق به خیانت اقدام می ورزد.
در فضای بی ثباتی، نه تنها قانون عملی و تطبیق نمی شود و سیاست ورزان نمی توانند از عهده ی اداره ی جامعه بیرون شوند بل ناآرامی عرصه را برای جعل قانون و بی نظمی سیاست گران فراهم می گرداند و همچنین با نبود امنیت، آزادی و استقلال جامعه از دست می رود و عرصه برای دخالت بیگانگان بیش از پیش آماده می شود. دلیل روشن این سخن، جنجال بر سر نتایج انتخابات ریاست جمهوری قبلی است که پای جان کری را به میدان آورد و حکومت نامطلوب وحدت ملی را بنیان نهاد. وگرنه اگر کشور از استقلال واقعی سیاسی و مدیریتی برخوردار و امنیت برقرار می بود و بی نظمی نمی بود، نیاز به میانجیگری جان کری نبود.
به همین جهت، انتخابات ریاست جمهوری شش میزان سال جاری نیز در اوج جنگ و خشونت و نبود شرایط لازم برای برگزاری انتخابات، برگزار گردید و اما، آنچه شایسته ی مردم افغانستان بود و تقاضا داشتند، نه شرایط اش فراهم بود تا شفاف برگزار گردد و نه بی تخلف و تقلب رسم شد. از این رو، از همین اکنون آغاز جنجال ها بر سر نتایج انتخابات آغاز گردیده و احتمال افزایش آن نیز وجود دارد.
وقتی یک پروسه ی مهم ملی برای تعیین سرنوشت و آنهم با هزینه ی سنگین، وارونه رقم بخورد و نتواند به جامعه سامان ببخشد و نظم بیاورد، بی تردید که کشور را به انحطاط می کشاند و به سمت فرورفتگی و قهقرا سوق می دهد.
بنا بر همین دلایل، چه زیبا بود که همه همدست و همداستان می شدند و پیش از برگزاری انتخابات، صلح دایمی را در کشور به ارمغان می آوردند تا تمام مردم افغانستان، در زیر سایه ی امنیت و وحدت و صلح واقعی تازه آمده؛ به سوی انتخابات می رفتند و با جوش و خروش به سرنوشت خویش، جهت تعیین می کردند.
امروز هم دیر نشده و تلاش صورت گیرد تا نتیجهی پاک و شفاف انتخابات، سرنوشت کشور را رقم زند و بعد همه هماهنگ و همصدا، صلح دایمی و واقعی و پایدار را آواز نمایند. صلحی که بتواند بر فضای شهر افغانستان، آرامش و آسایش بیآفریند و صفا و صمیمیت بیاورد. بدون هیچ شکی، اگر نتایج واقعی انتخابات متبلور گردد و سرنوشت ترسیم نماید، صلح واقعی نیز به واقعیت خواهد پیوست. زیرا انتخابات، یک ارزش است و انتخابات واقعی، زمینه را برای ورود ارزش ها فراهم می سازد و یکی از ارزش های در اولویت، صلح میباشد.
بنابراین، هر شهروند افغانستان، باید برای آوردن صلح واقعی تلاش نماید و گرنه در فضای ناامنی، هر کاری به بن بست می رود و با چالش مواجه می شود و در چنین شرایطی، فساد و فقر به راحتی دامنگیر جامعه شده و کشور را به سقوط می برد و میدان برای دشمن نیز نسبت به هر وقت دیگر، آماده است تا به برنامه های خود جامه ی عمل بپوشاند.
هر چند یک کشور دارای ذخایر و منابع سرشار طبیعی و نسل تحصیل کرده و سیاست ورزان ورزیده باشد و امنیت نباشد، آن کشور رو به انحطاط و گرفتار چالش و شکست می باشد. نمونه ی بارز و روشن این ادعای مهم و تکان دهنده، افغانستان است. افغانستان، کشوری که خاکش پربار و مردمش پر مغز و اما به دلیل ناامنی، نابسامان افتاده و همه راه های ترقی و تکامل این کشور به بن بست کشیده شده است. و دلیل برجسته ی دیگر این مسئله، انتخابات شش میزان 1398 افغانستان می باشد. انتخاباتی که با تمام آمادگی و امکانات و خطر برگزار شد ولی به دلیل ناامنی، عرصه برای حضور پررنگ مردم فراهم نشد و تخلف و تقلب گسترده نیز به وفور گزارش گردید.
عامل اصلی حضور کم رنگ مردم و وجود بی نظمی در انتخابات، ناامنی است. اگر در کشور امنیت سرتاسری حاکم می بود و همه ی مردم برای برگزاری انتخابات به توافق می رسیدند، بی تردید که شرکت مردم در انتخابات به صورت پرشور رقم می خورد و از سویی، میدان برای متخلف و متقلب باز نمی شد و یا کمتر کسی جرئت سوءاستفاده را پیدا می کرد تا بیاید به روند انتخابات، میل و نظر شخصی خود را بالای مردم پیاده و بقبولاند و یا گروهی به برهم زدن آن همت بگمارند.
در زیر سایهی ناامنی هست که دوست و دشمن شناخته نمی شود و دشمن در لباس دوست به تخریب و تضعیف جامعه می پردازد و بدون این که شناخته شود، در صف دوست جا باز نموده و محبوب مردم می نماید. مثال صریح و واضح این مسئله در افغانستان به روشنی قابل مشاهده است که گاهی همه دوستدار افغانستان و خدمتگار مردم هستند و گاهی می بینیم که همان خادمان نام نهاد ایثارگر، در صف جبهه ی مخالف قرار گرفته و علیه ملت، دست به هر خیانتی می زنند. خیانت بزرگتر از بازی با آرای مردم نمی شود که یا با تزویر به فریب مردم دست بزند و یا با پول، آزادی انتخاب را از ملت بگیرد. اراده و انتخاب قابل خرید و فروش نیست و هر کسی دست به خرید و فروش آرای مردم بزند، خاین و دشمن آزادی اراده و انتخاب و انسانیت است.
اما متأسفانه، با وجودی که خرید و فروش اراده و رأی زیبنده ی انسان نیست و کالای بازاری را باید خرید و فروخت؛ ولی چه در انتخابات مجلس سال پار و چه در انتخابات ریاست جمهوری امسال، گزارش هایی مبنی بر خرید و فروش گسترده ی آرا به ثبت رسید که بسیار بی شرمانه و ننگین است.
توزیع پول در روز انتخابات و یکی دو روز پیش از آن، قریه به قریه و کوچه به کوچه، از سوی افراد معلوم الحال و بی آبرو؛ ضربت محکم بر پیکر انسانیت و نشان حقارت و حماقت انسان مسلمان است. تمام این همه رفتن های بی شرمانه، در زیر سایه ی ناامنی صورت می گیرد و اگر اعتراض گردد که چرا با اراده ی مردم بازی می کنی، با شتاب لب به سخن گشوده و با توجیه ننگین تر که این کار دشمن است، خود را مبرا می سازد.
گرچه نمی شود تمام بدبختی ها را ناشی از ناامنی دانست. ولی نبود امنیت، زمینه ساز بسیاری از بروز و ظهور بن بست ها و مشکلات و موانع در پیشروی پیشرفت یک جامعه و کشور است. ناامنی هست که دشمن با لباس دوست، به بی نظمی دست می یازد و منافق به خیانت اقدام می ورزد.
در فضای بی ثباتی، نه تنها قانون عملی و تطبیق نمی شود و سیاست ورزان نمی توانند از عهده ی اداره ی جامعه بیرون شوند بل ناآرامی عرصه را برای جعل قانون و بی نظمی سیاست گران فراهم می گرداند و همچنین با نبود امنیت، آزادی و استقلال جامعه از دست می رود و عرصه برای دخالت بیگانگان بیش از پیش آماده می شود. دلیل روشن این سخن، جنجال بر سر نتایج انتخابات ریاست جمهوری قبلی است که پای جان کری را به میدان آورد و حکومت نامطلوب وحدت ملی را بنیان نهاد. وگرنه اگر کشور از استقلال واقعی سیاسی و مدیریتی برخوردار و امنیت برقرار می بود و بی نظمی نمی بود، نیاز به میانجیگری جان کری نبود.
به همین جهت، انتخابات ریاست جمهوری شش میزان سال جاری نیز در اوج جنگ و خشونت و نبود شرایط لازم برای برگزاری انتخابات، برگزار گردید و اما، آنچه شایسته ی مردم افغانستان بود و تقاضا داشتند، نه شرایط اش فراهم بود تا شفاف برگزار گردد و نه بی تخلف و تقلب رسم شد. از این رو، از همین اکنون آغاز جنجال ها بر سر نتایج انتخابات آغاز گردیده و احتمال افزایش آن نیز وجود دارد.
وقتی یک پروسه ی مهم ملی برای تعیین سرنوشت و آنهم با هزینه ی سنگین، وارونه رقم بخورد و نتواند به جامعه سامان ببخشد و نظم بیاورد، بی تردید که کشور را به انحطاط می کشاند و به سمت فرورفتگی و قهقرا سوق می دهد.
بنا بر همین دلایل، چه زیبا بود که همه همدست و همداستان می شدند و پیش از برگزاری انتخابات، صلح دایمی را در کشور به ارمغان می آوردند تا تمام مردم افغانستان، در زیر سایه ی امنیت و وحدت و صلح واقعی تازه آمده؛ به سوی انتخابات می رفتند و با جوش و خروش به سرنوشت خویش، جهت تعیین می کردند.
امروز هم دیر نشده و تلاش صورت گیرد تا نتیجهی پاک و شفاف انتخابات، سرنوشت کشور را رقم زند و بعد همه هماهنگ و همصدا، صلح دایمی و واقعی و پایدار را آواز نمایند. صلحی که بتواند بر فضای شهر افغانستان، آرامش و آسایش بیآفریند و صفا و صمیمیت بیاورد. بدون هیچ شکی، اگر نتایج واقعی انتخابات متبلور گردد و سرنوشت ترسیم نماید، صلح واقعی نیز به واقعیت خواهد پیوست. زیرا انتخابات، یک ارزش است و انتخابات واقعی، زمینه را برای ورود ارزش ها فراهم می سازد و یکی از ارزش های در اولویت، صلح میباشد.
بنابراین، هر شهروند افغانستان، باید برای آوردن صلح واقعی تلاش نماید و گرنه در فضای ناامنی، هر کاری به بن بست می رود و با چالش مواجه می شود و در چنین شرایطی، فساد و فقر به راحتی دامنگیر جامعه شده و کشور را به سقوط می برد و میدان برای دشمن نیز نسبت به هر وقت دیگر، آماده است تا به برنامه های خود جامه ی عمل بپوشاند.