قیام امام حسین (ع)؛ در مسیر و بستر مکتب محمدی به جهت استمرار خط ابراهیمی و نجات حیات بشر و امت اسلامی، در دل تاریخ و در اوج فضای استبداد و استحمار و استکبار به وقوع پیوست.
قیامی که به رهبری امام حسین (ع) و در سرزمین عراق و در سال 61 ه.ق رخ داد، برای آوردن آزادی و ترسیم انسانیت و انصاف و تحکیم عدالت و یا به عبارت دیگر، به خاطر بازیابی و زنده کردن خط مشی به تحریف رفته و تضعیف شدهی رسول خدا (ص) و اصلاح وضعیت زندگی امت اسلامی بود. زیرا مدتی مدیریت مردم، به دست یک حاکم جبار و جلاد افتاد و این سلطان فاجر و فاسد و فتنهگر، روند زندگی مردم را به بیراهه برد و از حیات و حرکت باز گذاشت و متوقف ساخت و به تحریف آموزههای اسلامی اهتمام ورزید.
این قیام بزرگ که در سال 61 ه.ق و در کربلا اتفاق افتاد، برای یک زمان و مکان مشخص نبود و برای نجات یک نسل هم نبود، بلکه فریادی برای نسلهای عصرهای آینده نیز بود. از اینرو، این قیام، دارای پیام بسیار بزرگ و برجستهای است. پیامی که توانسته این انقلاب را از انقلابهای دیگر، متمایز و از همه مهمتر، ماندگار و سازندهی سرنوشتها بسازد.
بنابراین، پیام این قیام، تنها فریادی در مسیر تاریخ است که با مخاطبانش در هر عصری و با هر نسلی سخن میگوید تا صدای رسای انقلاب که آوردن آزادی و استقلال و انسانیت و اصلاح و عدالت و عزت است را برای بشر همرسانی نماید و به عنوان خط حیات بخش و حرکت دهنده، به زندگی مردم حیات ببخشد و حرکت دهد و صلح و صفا و صمیمت و عزت و وحدت آورد.
صریح تر بگویم این که این انقلاب، در هر زمان و مکانی، پیام دارد و این پیام، مبلغ. نخستین مبلغین آن، امام سجاد (ع) و زینب کبری و تعدادی از زنان و کودکان اسیر و بجا مانده در میدان نبرد بودند و این مبلغین و بخصوص امام سجاد و زینب کبری، با پیام انقلاب، چنان شور و شعوری در مسیر حرکت خویش خلق کردند که تاریخ، پس از چهارده قرن، به درستی و نیکویی از عاشورا سخن می گوید.
امام سجاد و زینب کبری، پیام قیام امام حسین ع را در خفقان ترین شرایط حاکم و در تحت شلاق جبار، شجاعانه به مردم تبلیغ و ترویج و همرسانی نمودند تا مردم زمان شان و نسل های آینده و مخاطبان همیشه ی عاشورا، بدانند که پذیرفتن مرگ "سرخ" و با "عزت"، افتخار و زندگی "سیاه" و با "ذلت"، ننگ است. یکی از نسل های مخاطب پیام عاشورا، ما هستیم و مبلغ پیام، آگاهان و عالمان عاشورایی اند که بایستی پیام عاشورا را به مردم و نسل قرن 21 تبلیغ نمایند.
اما آنچه در این زمان و هر زمانی، قابل دقت و مکث می باشد این است که عاشورا، مکتب حیات و حرکت و نجات است. اگر پیام عاشورا در هر عصری و میان هر نسلی تبلیغ می گردد، باید این مهم مورد توجه قرار گیرد و روش زندگی پیروان و رهروان رهبر آزادگان و آزادیخواهان جهان -امام حسین ع-، حسینی و عاشورایی شوند.
اینکه چگونه به زندگی مردم مسلمان و ملت های آزاده، رنگ عاشورایی داد، بستگی به شیوه و محتوای تبلیغ و جهت و تأثیر آن بر می گردد. اگر مبلغین عاشورایی همچون امام سجاد و زینب کبری رسالت مندانه و مسؤولانه و متعهدانه و خالصانه و صادقانه عمل کنند، بی تردید که زندگی مردم، جهت عاشورایی می گیرد. نتیجهی هم جهت شدن روش زندگی مردم با زندگی مبارزاتی امام حسین ع و زینب کبری س، آمدن آزادی و انسانیت و تطبیق انصاف و عدالت و ترسیم عزت و عفت است.
بنابر این اساس، امسال که ما در شرایط حساس زندگی قرار داریم و امنیت و وحدت و عدالت نداریم و فضای جامعه و کشور پر از فساد و فقر و جنگ و جنایت و خیانت و قتل و غارت گشته و هر روز مردم بی گناه و نیروی امنیتی ما به مسلخ گاه کشیده می شود، بیش از پیش به پیامی نیاز داریم که به وضعیت اجتماعی و اخلاقی و سیاسی و فرهنگی ما سروسامان دهد و نظم بخشد و به زندگی ما جهت سازنده تعیین کند.
گهگاهی، راه های زیادی از سوی تعدادی از بزرگان و نخبگان و افراد متعدد با جایگاه مختلف پیش کشیده شدند و سروصدا بوجود آوردند تا در وضعیت کشور تغییر ایجاد کنند و به بی نظمی و ناامنی و نابسامانی رو به رشد کنونی، پایان بدهند. ولی نه تنها نتیجه ندادند که زمینهی زندگی همراه با آرامش و آسایش و عزتمندانه از مردم افغانستان سلب شده و بحران همه جانبه، فضا را نسبت به هر زمانی، آشفته تر ساخته تر است.
در چنین شرایطی است که بایستی ما به پیام عاشورا نگاه ورزیم و به درستی به برنامه های خط سرخ کربلا برگردیم تا بتوانیم از فضای فرسوده و پژمرده و تباهگر و ویرانگر حاکم نجات پیدا کنیم و همچنان این تنها راهی هست که مسیر حرکت ابراهیمی را دوام می بخشد.
برای این که همگام و هماهنگ با عاشورا گام بگذاریم، نیاز به ارائهی پیام عاشورا داریم. تا پیام عاشورا به درستی و واقعی و با برنامه و پویا و زنده به مردم تفسیر و تبلیغ نگردد، شناخت عاشقان عاشورا از این حادثه ی سرنوشت ساز، ناقص و ناسازگار خواهند بود و نمی تواند به نیازهای نسل امروز پاسخ بگوید. عاشورایی که نتواند به پرسش های پرسشگران پاسخ بدهد و نتواند به نیاز نسل نیازمند، رسیدگی کند؛ نمی تواند به جامعه ی فرسوده و پژمرده حیات بدمد و صدای نجات بلند نماید.
همین مسئله است که رسالت مبلغ را سنگین می سازد. چون مبلغ هست که باید ارزش و محتوا و معنای پیام یک انقلاب و حادثه ی تاریخی و در حال وقوع را معرفی کند و آموزه ها و ویژگی های آن را بیان نماید. اگر برگزاری مراسم های عاشورایی امروز، از محتوا افتاده و روح و جهت و حرکت ندارد، باید به کوتاهی مبلغین نگاه انداخت که چرا در این امر مهم، کم کاری کرده اند. وگرنه اگر پیام عاشورا به نیکویی به مردم تبلیغ می شد و ترویج می گردید و دستگاه تبلیغاتی عاشورایی حرفه ای نمی شد، ملت می توانست از عاشورا بیاموزد و درس زندگی بگیرد.
عامل بی ثمر و بی تأثیر شدن برنامه های عاشورا، ارائه ی تفسیر ضعیف از آموزه های عاشورا و حرفه ای شدن دستگاه های تبلیغاتی است که نقش بسیار برجسته بجا گذاشته است. و اگر رسانه های تبلیغاتی عاشورایی چنین رویکردی را بر خود برچسب نمی زد و حرفه ای عمل نمی کرد، وضعیت کنونی مردم، اینگونه آشفته نبود.
تنها راهی که می توان از طریق آن، آشفتگی و خفتگی را به بیداری تبدیل نمود و تفکر محمدی را زنده کرد و به زندگی مردم، حیات و حرکت محمدی و ابراهیمی بخشید؛ پیوستن به خط مشی امام حسین و درس گرفتن از پیام عاشورا است. عاشورا، مطلع طلوع و شروع و مظهر تجدید و تمدید حرکت ابراهیمی و زندگی عزتمندانه و سربلندانه است. به شرطی که آموزه ها و برنامه های عاشورا، از سوی مبلغین به درستی تبیین شوند.
امروز که ما به شدت به پیام عاشورا نیازمندیم، نیاز جدی احساس می شود که مردان و زنان و بخصوص حوزویان که مدیریت اکثر دستگاه های تبلیغاتی را عهده دار اند، با شور و شعور به صحنه بیایند و رسالتمندانه و مسؤولانه عمل کنند و پیام انقلاب کربلا را به مردم برسانند و از حرفه ای رفتن به حاشیه بروند و خط سرخ عاشورا که خط حیات و حرکت است را به عنوان مطلع و مظهر تجدید حیات و حرکت به ملت ها معرفی نمایند تا بتوانیم با حیات و حرکت حسینی خویش، به بحرانِ به شدت تباهگر و ویرانگر کنونی، نقطهی پایان بگذاریم و یا حداقل به روند رو به رشد قتل و غارت و فقر و فساد و بی نظمی و ناامنی، توقف ایجاد کنیم.
نویسنده: محمد عظیم فکوری