فطرت و ضمیر انسان بنا به مقتضای خلقت و اصل آفرنيش، به خوبیها تمايل دارد و با بدیها ناسازگار است. از اين منظر میتوان اين نيروی فطری درونی را در كنار برخی عوامل بیرونی، يكی از عوامل بسيار مهمِ بازدارنده در جلوگیری از افزايش فساد اخلاقی در خانوادهها و جامعه برشمرد.
تقويت نيروی درونی و برگشت به فطرتِ پاک كه اساس و پایهی تمام عوامل بازدارندهی انسان از گناه و فساد اخلاقی میباشد، از اين جهت حائز اهميت است كه امروزه قباحتزدایی از فساد اخلاقی و سبک جلوهدادنِ گناه در جوامع اسلامی بويژه افغانستان از سوی شبكهها و موسسات غربی به صورت جدی دنبال میشود.
اين در حالی است كه خطر گسترش فساد اخلاقی و عادی جلوه دادن پديدههایی كه از منظر دين اسلام گناه شمرده میشود كمتر از خطر تروريزم، مواد مخدر و ناامنیها در جامعه نيست.
بدون شک غربیها در افغانستان صرفا برنامهی نظامی ندارند، بلكه همانگونه كه بحرانها را مديريت میكنند و در تقلا و جستجوی ادامه حضورشان در منطقه میباشند، در امر تغيیر فرهنگ و هنجارشكنیهای اجتماعی در درازمدت و گسترش انواع فساد اخلاقی نيز برنامههای وسيع و گسترده زیر دست دارند.
هرچند ارزشهای دینی در كشورهای اسلامی بويژه افغانستان همچنان مسلط بوده و هنوز هم خوف از خدای يگانه و ترس از عقوبت گناه به عنوان یک عامل بازدارنده در جامعه و خانوادهها اثرگذاریِ خود را دارد، اما عناصر غربی نيز بیكار ننشسته و مستقيم يا غيرمستقيم تلاش دارند تا اين مديريت و توانمندی را از دين اسلام بگيرند.
غربیها ديرزمانی است که در سست كردن ايمان مسلمانان مهارت دارند؛ چنانچه در كشور اسپانيا و بعضی مناطق ديگر، اين كار را بارها تجربه كردند. آنان امروز نیز با روشهای جديد به تضعيف اعتقادی و اخلاقی مسلمانان روی آوردهاند.
بهوجود آمدن تكنالوژی، توسعه انترنت و وجود فضاهای مختلف مجازی و شبكههای گوناگون اجتماعی، راه را برای اشاعهی بیشترِ فساد و فحشا هموار كرده است. این خطر در حال حاضر، جدیتر از آن است كه تصور شود.
بايد يادآور شد كه فعاليت غربیها و عناصر ضددين از طريق نرمافزاری ممكن است برای همگان محسوس نباشد، اما حداقل نخبگان جامعه و افراد تيزهوش وضعيت را درک میكنند كه امروز دستهایی مرموز محتوای بسياری از رسانهها را در اختيار دارند.
در حقیقت، هدف اصلی از اين همه تلاش برای اشاعه فساد و قباحتزدايی از گناه، تخريب زيرساختهای اعتقادی مسلمانان است. غربیها میدانند كه قوّت اصلی پيروان دين اسلام، در باورمندیشان میباشد كه آنان را شكستناپذير ساخته است.
راهکار مقابله چیست؟
برای بيرونرفت از اين مشكل، علاوه بر دستگاههای مسئول حكومتی، دست بكار شدنِ دو دسته از افرادِ جامعه -حقوقدانان و علمای دینی- ضروری به نظر میرسد.
علمای راستين و آگاه، با بيان حقايق اسلام میتوانند تأثير معجزهآسا و شگرفی بر روحيات انسانها داشته باشند و آن عاملِ بازدارندهی درونی كه همانا فطرت پاک خدايی است را زنده كنند. حقوقدانان نیز حداقل میتوانند عوامل بازدارندهی اجتماعی را بيان و آنها را با حمایت و همكاری حكومت اجرايی بسازند.
جامعهای مانند افغانستان كه در تمامی عرصهها بهويژه حوزهی اخلاقی آسيبپذير است، نياز دارد تا يک انسجام و هماهنگی براي اصلاحات، ميان نخبگان دينی و حقوقی و نیز ارگانهای مربوطهی حكومتیِ آن ايجاد شود. در غير این صورت، اگر وضعيت به همين منوال جلو برود، تنها با قوهی قهريه نمیتوان فساد اخلاقی را ريشهكن کرد و يا كاهش داد.
نویسنده: سیدهاشم علوی