دین مبین اسلام به عنوان کاملترین دین، برای پاسخ به تمامی نیازهای انسان از جمله غرایز جسمانی نهادینهشده در او، راهکار مناسبی دارد. یکی از این غرایز، غریزه جنسی است که توصیه دین در خصوص آن برای شرایط عادی، مستحببودنِ ازدواج و در صورت ترسِ آلوده شدن به گناه، واجببودنِ ازدواج میباشد.
با توجه به گستردگی اسباب تحریک جنسی در سطح جامعهی فعلی، نیاز به تسهیل در امر ازدواج برای جلوگیری از بروز مفاسد و همچنین کاهش آلودگی به گناه، بیشتر از هر زمان دیگری احساس میشود.
افغانستان کشوری است که حدودا 60 درصد آن را جوانان تشکیل میدهند، جوانانی که به علت رسوم و عنعنات نامعقول و به دنبال آن مصارف بالای ازدواج، تمایل چندانی به این سنت الهی نشان نمیدهند. وجود برخی رسوم غلط باعث شده تا امر ازدواج در افغانستان هزینهای بسیار بالا داشته باشد و بسیاری از جوانان از عهدهی تأمین آن برنیایند.
مسئله ازدواج و مشکلات ناشی از آن امروزه در افغانستان به یک معضل اساسی تبدیل شده است. اگر جوانی در افغانستان بخواهد ازدواج کند و از گناه محفوظ بماند با موانع متعددی در این امر مواجه میشود که اولا تمایلی به ازدواج پیدا نمیکند و یا اگر هم پیدا کند، با مشکلاتی مواجه میشود که از ازدواج کردن پشیمان میشود.
جوانان ما دو راه بیشتر ندارند؛ اول اینکه برای حفظ دینشان و تشکیل خانواده ازدواج کنند و در این صورت قطعا باید مصارف بالای آن که شامل قلین و شیربها که از نظر مراجع حرام است، مصارف هوتل، مصارف خویشخوری، مصارف پایتختی، مصارف عروسی، مصارف بخشخورها، مصارف عیدی، مصارف سال نوی، مصارف محرمی، مصارف پایوازی، مصارف راه خانه فامیلهای عروس، جامهمیری، مصارف سرپای، مصارف آرایشگاه، مصارف گروه آوازخوانی و غیره را باید قبول کنند و داماد با قبول این مصارف باید سالها درد و رنج قرضداری را تحمل کند.
در این حالت است که هر روز پشت در خانهاش نفرات بسیاری برای گرفتن پیسه خودشان صف میکشند و با این وضع است که هر روز در داخل خانه بهانهگیریهای داماد شروع میشود و تمامی کاسه و کوزهها را سر عروس میشکند و این جنجالها ادامه دارد و گاهی دیده شده این جنجالها به طلاق زودهنگام نیز ختم شده است و یا اینکه این جوان پس از ازدواج به جای اینکه کنار همسرش باشد و شیرینی ازدواج را بچشد، مجبور است رهسپار کشور دوم شود و در صورتی که از راه قاچاق جان سالم به در ببرد و به سر منزل مقصود برسد، باید سالها به دور از خانه و خانواده درد تنهایی را قبول کند تا کار کند و قرضهای ازدواج را تمام کند.
اینجاست که این سوال پیش میآید که ازدواج در افغانستان آغاز خوشبختی یک جوان است یا آغاز بدبختی یک جوان؟
راه دومی که برخی از جوانان ما در جامعهی فعلی انتخاب میکنند، این است که سراغ ازدواج نمیروند. این جوانان در اوج شهوت و با توجه به وضعیت جامعه، فیلمها و عکسهای مستهجنی که از فضای مجازی و تلویزیونهای ما پخش میگردد، باید تقوا پیشه کنند؛ در حالی که اینکار بسیار دشوار است.
باید اضافه نمود که متاسفانه برخی جوانان به خاطر ضعف ایمان تن به گناه میدهند، بخصوص اینکه سرمایهگذاریهای زیادی هم از سوی برخی کشورهای خارجی در کشور ما در راستای ترویج فحشا و از بین بردن اعتقادات جوانان نیز مهیا شده است.
سوال اصلی این است که مقصر اصلی کیست؟ آیا علما و بزرگان ما مقصرند که هنوز به درستی مسئله ازدواج آسان و بحث اسراف و مصارف آن را به جامعه گوشزد نکردهاند و نگفتهاند که قلین حرام است؟ و یا مشکل از جامعه ما است؟
قطعا این مسایل بارها تذکر داده شده، اما یک سری عنعنات و رسوماتی در جامعه ما وجود دارند که هیج سنخیتی با اسلام ندارند اما مانند بتهای زمان جاهلیت پرستیده میشوند و کسی جرات نه گفتن به این رسومات غلط را ندارد. ترویجدهندگان این رسومهای غلط و ساکتینِ در برابر آنها، قطعا در گناه جوانانی که نمیتوانند در زمان مناسبی ازدواج کنند شریک خواهند بود.
سخن آخر اینکه اگر ازدواجِ آسان توسط علما، دلسوزان و رسانههای دینمدار در میان جامعه ترویج شود، قطعا جلوی بسیاری از انحرافات و ناامنیها در جامعه گرفته میشود؛ در غیر این صورت، هر روز آمار فساد و فحشا و فرار دختران از خانه و ترویج گناه در جامعه فزونی مییابد.
نویسنده: سید حامد موسوی