یکماه پیش طالبان به رسانههای افغانستان هشدار دادند تا پیامهای ضد آنها را پخش نکنند در غیر آن آماج حملات قرار خواهند گرفت.
رسانهها یگانه آبروی بهجاماندهی دولت افغانستان می باشند. در رسانههای آزاد کشور صدها خبرنگار متعهد مشغول کار هستند. دختران و پسران ما که با تعهد و رسالت صدای شهروندان را به کشور و جهان وسیله میشوند. آنها نقد، تحلیل، خبر، فرهنگ، هنر، تاریخ و زندگی امروز را به ما ارایه میدهند. رسانهها بازیگران فرهنگ جدید سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستند. آنها گفتمانهای دولت، ملت، جامعهی مدنی، حقوق بشر، دموکراسی و آزادی را در جامعهی ما با بررسی میگیرند. باید قدر این جوانان آگاه را شناخت و دانست.
پرسشیکه ذهن هر انسان با رسالت را زجر میدهد ایناست که دولت چه برنامهای را پیش گرفته تا امنیت اهل رسانهای ما، بهویژه پس از اخطار طالبان، بهتر شود. امنیت نهتنها به معنای امنیت سیاسی مطرح است، بل امنیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که اساسیترین مؤلفهها و پیششرطهای رفاه و آرامش روانی ژورنالیستهای پر کار ما است، باید به وسیلهی دولت و مسوولین رسانهها فراهم شود. با تاسف حتا برخی رسانههای خصوصی نتوانسته به خوبی از خبرنگاران خود حمایت اقتصادی و اخلاقی کنند.
به همان پیمانهایکه سربازان ما در سنگر نبرد میجنگند، خبرنگاران ما در جبههی سیاست، روشنگری، اقتصاد، توسعه، فلسفه، جامعه شناسی، روانشناسی، قانونشناسی و انسانشناسی میجنگند.
تصور کنید، سالانه چقدر منابع اقتصادی و بشری مشغول سنگر نبرد است. اما در سنگر و سنگرداران فکر چقدر منابع به خرچ میدهید. در حالیکه یک برنامهی خوب تحلیلی و فکرساز میتواند، ده سنگر نبرد را فتح سازد.
وقتی دولت نتواند پس از اخطار طالبان برنامههای حمایتی و بازدارنده در حمایت از رسانههای آزاد و خبرنگاران جوان و متعهد ما اتخاذ کند، به این معناست که:
۱. جنگ فکری به طالبان واگذار میشود. دولت در واقع سنگر فکر را که کلانترین دستاورد دو دههی اخیر است، از دست میدهد. یعنی شما فکر دستگاه جنگی تانرا از دست میدهید. یا به زبان استراتژیک نرمافزار ماشین و ماموریت جنگی شما فلج میشود. آیا در جنگیکه وسیلهی ترویج فکر و دکترین آن ضعیف است، امکان پیروزی ممکن است؟
۲. سکوت در برابر چالشهای امنیتی و خواستهای کلیدی خبرنگاران، همگرایی راهبردی با طالبان و معاملهی سیاسی بهنام روند صلح تلقی میشود. مشاورین رسانهای و فکری روسای جمهور و اجراییه مشغول چه برنامههایی هستید که نسبت به سنگر فکر دولت، ارجحیت دارد؟
۳. آزادی مدنی و حقوق شهروندی ما در گرو سیاهترین پدیدهی فکر در سدهی اخیر و تندروی دینی و پیگرد فکری قرار گرفتهاست. در دولتی که آزادی مدنی آماج حملات هراسافگنان قرار گیرد، سیاهی و سایهی دیکتاتوری پهن میشود.
این سه عنصر میتواند، جوهر ارزشی را از دولت بگیرد، حاکمیت قانون را نابود سازد و معنای دولت و قدرت سیاسی را به نفع تمامیتخواهی تغییر دهد.
به باور من و گروه بزرگی از روشنگران، وقت آن فرارسیدهاست که احزاب سیاسی، جامعهی مدنی، روشنفکران، سکتور خصوصی و نخبهگان کشور برای حمایت از رسانهها و به ویژه خبرنگاران دادخواهی کنند.
از اعضای پارلمان بهویژه جوانان و شخصیتهای اصلاحطلب و فعال از جمله کمیسیونهای امور فرهنگی، جامعهی مدنی و حقوق بشر مجلس نمایندگان باید درخواست کرد که حکومت و مسوولین رسانههای خصوصی را وا دارند تا در تامین امنیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی رسانهها برنامههای دقیق راهاندازی کنند.
اگر مسوولین جدید کمیسیون مستقل حقوق بشر خواهان کار بنیادی برای ارزشهای حقوق بشری هستند، دفاع از رسانهها و خبرنگاران باید به خط قرمز حقوق بشر تبدیل شود. اگر کمیشنران جدید کمیسیون مستقل حقوق بشر در این آزمون پیروز نشوند، امید برای خود و بهبود حقوق بشر باقی نمیگذارند.
نویسنده: ملک ستیز