تاریخ انتشار :شنبه ۲۹ سرطان ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۵۶
کد مطلب : 188642
قناعت‌؛ فضیلتی کم‌یاب در جامعه
دین مبین اسلام به عنوان دینی که‌ فلسفه‌ی بعثت پیامبر آن به کمال رساندن انسان به ویژه در حوزه‌ی اخلاق بیان گردیده، توجه خاصی در قسمت رشد و گسترش فضایل اخلاقی مبذول داشته است. لذا قناعت نیز به عنوان یک فضیلت ارزشمند و مهم اخلاقی در دین اسلام از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای برخودار می‌باشد.
یکی از فضایل اخلاقی بسیار مهم و اساسی و از صفات پسندیده‌ی انسانی، فضیلت قناعت است. قناعت در لغت به معنای اکتفا کردن به‌ اندک و در مقابل زیاده‌خواهی است. قناعت در ادبیات و فرهنگ اسلامی به معنای صحیح مصرف کردن نیز آمده، که در ادبیات اقتصادی با واژگانی مانند بهره‌وری، کارآیی، بهینه‌سازی مصرف و صرفه‌جویی بیان می‌شود.

قناعت در اصطلاح دینی صفتی است که با تکرار و تمرین در انسان به صورت ملکه‌ای در می‌آید که باعث خشنودی و راضی‌شدن به چیز کم و نگه‌داشتن نفس از زیاده‌خواهی است. اینجا لازم است به نکاتی با اختصار پیرامون قناعت، این غنی‌ترین گنج و سرمایه‌ی بندگان صالح خداوند اشاره نماییم.

اهمیت و جایگاه قناعت در اسلام
دین مبین اسلام به عنوان دینی که‌ فلسفه‌ی بعثت پیامبر آن به کمال رساندن انسان به ویژه در حوزه‌ی اخلاق بیان گردیده، توجه خاصی در قسمت رشد و گسترش فضایل اخلاقی مبذول داشته است. لذا قناعت نیز به عنوان یک فضیلت ارزشمند و مهم اخلاقی در دین اسلام از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای برخودار می‌باشد.

از پیامبر اکرم نقل شده است که: «خوشا به حال آنکه با اسلام هدایت شود و معیشت او به حد کفاف باشد و قناعت کند.» (نهج‌الفصاحه، شماره: ۱۹۸۰) همچنین بنا به روایتی حضرت علی(ع) می‌فرمایند: «هیچ گنجی غنی‌تر از قناعت نیست.» (ناظم زاده، ۱۳۷۵، ۴۴۷).

حضرت علی علیه‌السلام سفارشات زیادی به کارگزاران و فرمانداران خود نسبت به پرهیز از اسراف و تبذیر دارد و آنان را ملزم به صرفه‌جویی و مصرف صحیح بیت‌المال می‌کند. ایشان می‌فرمایند: نوک قلم‌ها را باریک و فاصله سطرها را کم کنید و از زیاده‌روی در هزینه نمودن بیت‌المال بپرهیزید زیرا که اموال مسلمانان نباید متحمل ضرر شود.

مراتب و درجات قناعت
قناعت دارای دو مرتبه است: مرتبه‌ی نخست «عالی» یعنی راضی بودن به حد ضرورت و کفاف و مرتبه‌ی دوم «اعلی» یعنی رضایت به کمتر از حد کفاف. (مهدوی، ۱۳۸۵، ۶۳۶)

پیامدهای قناعت
هر پدیده‌ای دارای یک سری آثار و پیامدهایی است و قناعت نیز که جزو صفات پسندیده و ارزشمند می‌باشد، اثراتی در زندگی دنیوی و اخروی انسان دارد. نخستین پیامد و اثر قانع بودن همانا رضایت خداوند متعال است. (کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۰۷.)

دومین اثر مثبت قناعت دست‌یابی انسان به عزت و سربلندی است .(محمدی ری‌شهری، ۱۳۸۴، ج۸، ح۱۶۸۶۰.)

پیامد دیگر قناعت، سبکی حساب در روز قیامت است؛ یعنی آن روز هرکس به اندازه دارایی خود برای حساب معطل و بازپرسی خواهد شد. (همان، ص۲۸۲_۲۸۳.) این مصداق بارز همان ضرب‌المثل معروف است: «هرکه بامش بیش برفش بیشتر». از دیگر آثار و پیامدهای قناعت بی‌نیازی از مردم است که خود باعث عزت و سربلندی می‌شود. (کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۰۹.)

شاخصه‌های قناعت
برای درک و شناخت درست و دقیق هر چیزی نیاز است تا برخی از ویژگی‌ها و نشانه‌های آن بیان گردد. اما قناعت و مردمی که قناعت‌پیشه هستند نیز نشانه‌های مخصوص به خود را دارند؛ نخستین ویژگی و شاخصه، شکرگزاری است. یعنی آنچه را که برای آن‌ها ارزانی شده است قدر می‌‌نهند.

به عنوان نمونه در روایتی از حضرت علی علیه‌السلام آمده است: «قانع‌ترین مردم باش تا شکرگزارترین آنان باشی.» (دیلمی، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۱۸)

دومین نشانه‌ی انسان‌های قانع همت بلند آنان است. چنانچه حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «مِن شَرَفِ الهِمَّةِ لُزومُ القَناعَة» پایبندی به قناعت، از والایی همّت است. (تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص۳۹۱، ح ۸۹۹۹) همت بلند یعنی اینکه با تکیه بر توانایی‌های خود و توکل بر خداوند منان تلاش‌کردن و نتیجه‌ی تلاش را به او واگذار نمودن.

از آنچه گفته شد به‌ صورت اجمال معنا و مفهوم قناعت، اهمیت و جایگاه قناعت، درجات قناعت، آثار قناعت و شاخصه‌های افراد قانع بیان گردید. حال اگر بخواهیم قناعت را در جامعه و کشور خودمان مورد بررسی و کنکاش قرار دهیم می‌بینیم که متأسفانه امروزه جامعه‌ی ما -طبقه‌های مختلف جامعه، اعم از سیاست‌مداران، بازرگانان، کسبه‌کاران و بازاریان و حتی طیف روحانیت نیز بعضی قریب به اکثر- سخت درگیر و غرق در منجلاب طماعی، زیاده‌خواهی، حرص و ولع می‌باشند.

سیاست‌مداران ما درگیر فزون‌طلبی قدرت و چوکی برای خود، خانواده و بستگان‌شان هستند. ادارات و وسایل حمل و نقل و خَدم و حَشم سیاسیون ما مصداق بارز اسراف و تبذیر و عدم قناعت به مقدار کفاف است. تجار و بازرگان‌های ما از راه‌های گوناگون حتی احتکار و بدون توجه به وضعیت و شرایط بد اقتصادی جامعه‌ی مستضعف، درگیر فزون‌طلبی و ثروت اندوزی اند.

کسبه و بازاریان ما با جازدن متاع نامرغوب بجای متاع مرغوب، کم‌فروشی و قَسَم‌های ناحق و رقابت‌های ناسالم با هم‌صنفان خود سعی دارند تا مثلا نفقه‌ی زن و فرزند را فراهم کنند. طیف روحانیت نیز با تحت تاثیر قرار گرفتن شرایط محیطی آنچنان که از یک روحانی و یک عالم دین و کسی که مسئولیت هدایت و رهبری معنوی مردم را بر دوش می‌کشد انتظار می‌رود زندگی نمی‌کنند.

با اظهار تأثر و تأسف برخی از علما نیز تلاش دارند تا از قافله‌ی تجمل و رفاه -رفاهی که مخالف شأن یک عالم دین است- عقب نمانند. اینجاست که جامعه‌ی ما بجای پیشرفت بسوی سعادت و خوشبختی با شیبی تند به سمت بدبختی و سیه‌روزی به حرکت می‌افتد. لازم به تذکر است که مخاطب سطور فوق، مطلق عنوان نشده و چه بسا سیاست‌مدران، تجار، کسبه و بالاخره علما و روحانیون مؤمن متعهد به ارزش‌ها و قناعت‌پیشه‌ای داریم که دست‌شان را می‌بوسیم و از خداوند متعال برای آنان توفیق مزید آرزومندیم.

ریشه‌ها و عوامل کمرنگ شدن صفت پسندیده‌ی قناعت در جامعه ما عدم تذکیه‌ی نفس، حب دنیا، طمع و حرص و آز است. در جایی که طمع و حرص وجود داشته باشد به هیچ عنوان قناعت جایگاهی نخواهد داشت؛ بلکه هرچه از مال دنیا بیشتر به دست بیاورند تشنه‌تر و حریص‌تر می‌شوند. لذا اگر مردم و جامعه‌ی ما خواهان یک زندگی سعادت‌مندانه و خوشبختی مستمر هستند،‌ راه چاره تذکیه نفس، دل کندن از دنیا و طمع و حرص نداشتن می‌باشد. در این صورت است که مسیر زندگی به سمت فلاح و رستگاری و آرامش توأم با رضایت الهی ادامه خواهد یافت.

نویسنده: محمد موحدی
 
https://avapress.net/vdcgt79qxak9734.rpra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما