اسلام يکی از اديان آسمانی است و به عنوان آخرين و کاملترين دين الهی توسط آخرين پيامبر خدا حضرت محمد (ص) به بشریت معرفی گردید. این دین آسمانی کاملترین دستورالعمل زندگی و حیات را به ارمغان آورده است. دین اسلام تفاوتها و امتیازات متعددی نسبت به ادیان دیگر دارد که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره خواهد شد.
1-اسلام یک دین پویا، همه جانبه و نجاتبخش است:
برخی از کاربران شبکههای ارتباطی چه زیبا فضاهای مجازی را به قوانین جنگل تشبیه نمودهاند که در آن روحیات توحشگری و رفتارهای ضد ارزشی به اوج خود رسیده و حتی برخی از جوانان مؤمن و مسلمان ما را نیز مبتلا نموده است! ولی باید توجه داشته باشیم که اسلام یک دین پویا است و باتوجه به اهداف نظامیافتهای که دارد میتواند در بطن جنگل نیز مانند نور مه و خورشید بدرخشد، و اهل جنگل را از تاریکیهای شبانهروزی و انحرافات احتمالی نجات دهد.
طبیعی است که در نگاه کلان اگر چه پیامبر اکرم (ص) و اهلبیت طاهرین نقش اصلی را در راستای آگاهسازی و رسیدن به سعادت انسانها ایفا میکنند ولی در نگاه خرد قطعا مسلمانان مؤمن بخصوص نسل جوان مسلمان، که تربیتشدگان همین مکتب افتخارآفرین و عزتبخش هستند، هر کدام ستارگانی از این آئین بحساب میآیند که به اندازه خودشان از نورانیت برخوردار بوده و در فضای قوانین جنگل نورافشانی میکنند.
البته در اینجا یک نکته ای ظریفی است که باید بدان توجه گردد و آن اینکه اگر جوان مسلمان در این شرایط حساس و جنگلی انقلابی عمل نکند و با انحرافات مبارزه نکند، به راحتی خودش را میبازد و بار ارزشی خود را از دست خواهد داد، اگر حتی عالم و دانشمند هم باشد آن علم به منزله باری خواهد بود که بایستی آن را این طرف و آن طرف حمل نماید؛ حالا هر چقدر علم بیشتر باشد در واقع بارش سنگینتر خواهد شد!
از جوان مسلمان انتظار می رود که در هر محیطی قرار بگیرد مفید و اثر بخش باشد و فضای آنجا را کنترل کرده و با مدیریت درست به نفع اسلام تغییر دهد. این مهم میسر نمیشود مگر آنکه در قدم اول باورها و اعتقادات افراد اصلاح شود و در مراحل بعد فرهنگ درست تعاملات با هر فرهنگ دیگری به صورت کاربردی در زندگی اعمال شود. دنیای استکبار با اینکه راه درستی را نمیپیمایند ولی در همان راه باطل خود، استوار و ثابت قدم هستند و حتی آن باطل را در سطح گستردهای توسعه میدهند ولی برخی از جوانان ما که دین سالم، روش درست و راه مطمئن را دارند و حقانیت آن را هم درک کرده اند و بدان ایمان هم دارند، باز هم متاسفانه مشاهده میشود که در حقانیت خود متزلزل، شکاک و نا امید اند!
2- اسلام یک دین لذت بخش واقعی است:
در این که افراد فطرتا دنبال لذتخواهی هستند شکی نیست؛ اما اینکه برخی از افراد اشتباها لذت را در گناهان نابخشودنی جستجو میکنند سخت در اشتباهند! بر اساس حکم عقل و تجربیات بشر ثابت شده است که انسان با انجام دادن یک گناه خود را با دستان خویش اسیر و گرفتار همان گناه میکند؛ مثلا کسی که با نامحرمی گناه میکند طبیعی است که صحنه های گناه کردن با او را همواره در ذهنش مجسم کرده و بدین طریق زمینههای گرفتاری و اسارت خود را فراهم مینماید. به گونهای که شاید شب و روز گرفتار و اسیر هوسهای شیطانی گردد. حال سوال این است که آیا یک آدم به تمام معنی گرفتار، اسیر و در بند چگونه ممکن است طعم لذت را بچشد؟ جواب سوال هم روش است؛ کسی میتواند به لذت های واقعی دست یابد که اسیر و دربند نباشد تا بتواند لذتهای واقعی را از بین این همه لذتهای کاذب اصطیاد کند، پر واضح است که برای رسیدن به این مهم آزادگی از هر نوع قید و بردگیهای هوا و هوس و داشتن یک جهانبینی الهی لازم و ضروری است.
3- اسلام دین آزادگی و جاودانگی است:
انسان موجود ناشناختهای است که دانشمندان هنوز نتوانسته اند به کنه حقیقت آن پی ببرند؛ دانشمندان غربی معمولا انسان را مانند سایر پدیدهها معرفی کرده و معتقدند که با مرگ زندگی انسان پایان مییابد؛ لذا برنامههای تربیتی آنان ناظر بر زندگی دنیوی است، و برای آخرت و عالم پس از مرگ هیج برنامهای ندارند؛ مازلو این حقیقت را مورد توجه قرار داده و میگوید: نیازهای اساسی انسان به صورت سلسله مراتبی عبارت اند از؛ نیازهای فیزیولوژی، ایمنی، اجتماعی، احترام و خود شکوفایی.
چنانچه که دیده می شود در این نظریه و تئوریهای سایر این دسته از اندیشمندان، نیاز معنوی هیج جایگاهی ندارد، در حالی که اسلام نیازهای معنوی را در مراحل رشد تربیتی انسان لازم دانسته و کسب آن را برای زندگی پس از مرگ ضروری میداند و برای آن برنامههای مفیدی طراحی کرده است، لذا میتوان گفت که اسلام دین آزادگی و جاودانگی است.
4- اسلام یک دین حقخواه است نه منفعتطلب:
تمام انسانها مدعی اند که در فکر کردن، حرف زدن و عمل کردن گرایش به حقخواهی دارند، و حال اینکه این حرف ادعای محض است، معمولا افرادی که قدرتمند هستند و پست و مقامی دارند منفعتطلبی از مهم ترین اولویتهای عملکردی آنان بحساب میآید، اگر در موقعیت حق و باطل قرار بگیرند منفعت شخصی خود را بیشتر در نظر میگیرند ولو اینکه امر باطلی باشد. البته در این میان افراد درستکار و حقطلب هم وجود دارند که همواره به دستورات دین پایبند بوده و آن را در هر صورت چه به نفعشان باشد یا حتی به ضررشان تمام شود انجام میدهند، چه علیه دشمنشان باشد یا علیه دوستان درجه یک آنها. همیشه حقطلبی را در اولویت گفتاری و رفتاری خود قرار میدهند. لذا واضح است که پایبندی به اصول و مبانی اسلام در سعادت و خوشبختی افراد و حتی در تربیتهای فردی، خانوادگی و اجتماعی آنان اثرات سازندهای دارد.
آنچه که از این مقاله میتوان نتیجه گرفت این است که دین مقدس اسلام امتیازات زیادی نسبت به سایر ادیان دارد و اصلا قابل مقایسهی با دیگر ادیان نیست. اما اینکه در جوامع اسلامی بیش از هر جای دیگر مشکلات و گرفتاریها وجود دارد بخاطر این است که ما یا از مبانی و دستورات دین آگاهی مفیدی نداریم و یا اینکه آگاهی هم داریم ولی اعتقادی به آن نداریم و این دو مهم سبب شده است که دشمنان دین از وجود مسلمانان سوء استفاده کرده و تمام مشکلات را برای ما رقم بزنند!
البته راه برونرفت از این بحران تنها در یک صورت امکانپذیر است. باید کشورهای اسلامی به تقریب مذاهب و اصول بنیادین دین توجه جدی داشته باشند و از موارد فروع و اختلافآفرین مذهبی دوری جویند و از طرف دیگر شیعیان هم به صورت خاصتر و در محور رهبری واحد و مدبر تحت عنوان ولایت فقیه حرکت کنند و به دستورات او در تمامی امور بخصوص در امور سیاسیاجتماعی جامهی عمل بپوشانند.
نویسنده: سیدصادق حسینی