ضرورت وحدت و دوری از تفرقه و فرقهسازی برای رسیدن به یک جامعهی پویا، نیازی مبرم و از لوازم زیست یک جماعت در جغرافیایی خاص است.
نگین درخشان وحدت، عامل ترقی یک جامعه
خبرگزاری صدای افغان(آوا) هرات , 19 سرطان 1398 ساعت 11:54
ضرورت وحدت و دوری از تفرقه و فرقهسازی برای رسیدن به یک جامعهی پویا، نیازی مبرم و از لوازم زیست یک جماعت در جغرافیایی خاص است.
گواهی تاریخ این مطلب را تایید میکند که هرگاه افرادی در یک جامعه تلاش کردند تا از دیگران جدا شوند منزویتر شدند. همواره پویایی و ثبات برای کسانی بوده که با تمام تفاوتها در کنار هم زندگی کرده، با وحدت و همپذیری به یکدیگر احترام گذاشته و حقوق همدیگر را رعایت میکردند.
مبارزه با چند دستگی
پیامبر اکرم (ص) چهل سال تمام در حال آماده شدن برای یک رسالت سرنوشتساز در میان جامعهای بود که به صورت فرقهای، قومی و قبیلهای زندگی میکردند و افراد خارج از منطقهی زندگیشان را یک دشمن تلقی مینمودند. وظیفهی پیامبر (ص) این بود که این جهالت را بزداید و بشریت را به یک جامعهی بدون تبعیض و کامل برساند.
پیامبر اکرم (ص) در طول بیست و سه سال رسالت خویش، بیش از هر پیامبر دیگری در این راستا تلاش کرد، اهلبیت ایشان نیز به عنوان هادیان جامعه دنبالهرو این رسالت نبوی بودند. در طول تاریخ ائمه، با وجود حکومتهای مختلف، اهلبیت پیامبر (ص) وحدت جامعه را حفظ و تلاش داشتند همه را در یک مسیر درست گسیل دهند.
حضور حضرت علی (ع) در کنار سه خلیفهی اول، وحدت بامصفای امام حسن (ع) با معاویة ابن ابوسفیان، شاگردی امام ابوحنیفه و حضور گرم بزرگان اهلسنت در کنار امام صادق (ع) و ولیعهدی امام رضا (ع) در کنار حکومت بنیعباس، همگی حکایت از لزوم حفظ وحدت جامعه در راستای تعالی بشر دارند.
ولیعهدی امام رضا (ع) هرچند همراه با اکراه ایشان بر پذیرش این کرسی بود اما برای خنثی کردن نقشههای دشمن و متحد کردن جوامع اسلامی از مدینه تا مرو نقش بسزایی داشت. اهلبیت پیامبر و خود ایشان، گاهی به خاطر مصلحت و حفظ جوامع اسلامی با دشمن تفاهمنامهای برای کنار هم زیستن امضا میکردند.
با نگاه به روش مبارزاتی امام رضا (ع) در مقابله با فرقههای نوظهور و توطئه دستگاه حکومت در ترتیب مناظرات مختلف، میبینیم که استدلالات امام طوری بیان شده است که هر عقل سلیمی تابع گفتار ایشان میشد. نهایتا فعالیت امام رضا (ع) در کرسی ولیعهدی، جامعه را از انحطاط و چند دستگی نجات داد.
افغانستان و تفرقه
با توجه به تاریخ اسلام و ائمه معصومین (ع) وقتی تاریخ افغانستان را مورد بررسی قرار دهیم حوادث زیادی به چشم دیده میشود که با زندگی و رهنمودهای ائمه (ع) و بزرگان اهل سنت همخوانی ندارد.
پیشینه دو دستگی و تفرقه در افغانستان که امامان هر دو فرقه اسلامی به شدت با آن مخالفت میکردند، به دوران سلسله پادشاهان درانی در زمان شاه محمود و شاه شجاع که با انگلیس ارتباط داشت برمیگردد. عالمی سلفی به نام میر احمد واعظ که تحصیلکرده عربستان سعودی بود و این امر موجب شده بود از نفوذ بالایی در جامعه اهل سنت برخوردار باشد در همان برهه از زمان باعث و بانی اولین جنگ مذهبی و تفرقهآمیز در افغانستان در قبال قزلباشان شد که در ارتش کشوری نفوذ زیادی داشتند.
میر احمد واعظ توسط شاه محمود مواخذه شد ولی مورد حمایت شاه شجاع که پشتیبانی انگلیس را داشت قرار گرفت و همین حمایت باعث شد تا به جنگ تفرقه و فلاکت بیشتری دامن بزند و درگیریهای زیادی بوجود آورد.
این جنگهای مذهبی کاملا تحت کنترل انگلیس بود. چون شاه شجاع که میر احمد واعظ را تشویق به جنگ علیه شیعیان میکرد از پشتیبانی کامل بریتانیا برخوردار بود و از طرفی مونت استوارت الفنستون سیاستمدار و مورخ اهل پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند در کتاب افغانان که نوشته خودش است از میر احمد واعظ جانبداری کرده است.
ملت افغانستان از جایی که نباید از هم دور شوند و هیج بنیه دینی ندارد، دور شدند و انگلیس توانست بنیان جنگ مذهبی را در کشور ریشهدار کند و این امر در زمان عبدالرحمان خان با پشتیبانی انگلیس بصورت گسترده عملیاتی شد و نزدیک به هشتاد فیصد شیعیان یا کشته شدند و یا متواری گردیدند. این مسئله چنانچه آشکار است آب در آسیاب دشمن ریختن است تا منافع آنها تامین شود. در دو دههی گذشته این حربهی دشمن دامن سبز کل اسلام را فرا گرفت و بسیاری از کشورهای اسلامی را با خاک یکسان کرد و همچنان در حال بلعیدن جوانههای جهان اسلام هستند.
افغانستان یکی از کشورهایی است که استکبار و استعمار پیر در آن فعالیت دارد و با همان حربههای قدیمی و فرقهای خود آتشی خانمانسوز را در این کشور برپا کرده و تلاش دارد که هر روز آن را مشتعلتر کند.
اگر هر یک از ما بعنوان یک مسلمان عاقل و بالغ، زندگی امامان شیعه و بزرگان اهل سنت را مورد بررسی قرار دهیم متوجه خواهیم شد که وضع فعلی جهان اسلام با حکام منفعل آن دقیقا تکرار حکومتهای منفعل از یهود و نصاری در زمان ائمهی اهل سنت و تشیع است.
کمک و یاری ائمه اهل تشیع در کنار حکام و علمای فقیه اهل سنت و کمکهای بیدریغ امام ابوحنیفه به قیام زید بن علی برای خونخواهی امام حسین (ع) حکایت از فلسفهی شیرین آیات الهی برای دوری از تفرقه و تشتت دارد.
تنها راه نجات از این مخمصهی خونین و جنگهای تحمیلی الگوپذیری از اولیاءالله و بزرگان حقیقی مذاهب اسلامی است که همهی ما را در قبال دشمنِ دوستنما در یک مسیر روشن و واحد قرار دهد؛ مسیری که قطعا به کمک آن به ترقی سیاسی، دینی و کشوری خواهیم رسید.
نویسنده: عباس نادری
کد مطلب: 188100