متاسفانه افکار و اندیشههای برتریجویانهای نظیر این باور یهودیان "نحن ابناءالله و احباؤه" که قائل به قرابت و برتری نژادی بر سایر اقوام هستند، اثرات منفی گوناگونی بر جامعه بشری داشته و تابحال قربانیهای زیادی نیز گرفته است.
این نوع نگاهها اگرچه بحثهای مفصلی را در جامعهشناسی و زیستشناسی به دنبال داشته ولی خود در قالب یک ایدئولوژی سیاسی و اجتماعی در قرن نوزدهم، بیستم و قرن حاضر منشاء جنایات بزرگی گردیده است.
عملکرد نازیها در آلمان و همچنین سیاست رسمی حکومت نژادپرست آفریقای جنوبی در جدا کردن نژادها را باید چهره زشت دیگری از چنین باورهایی برشمرد. مستکبران معتقدند که خداوند آنها را موجودات ویژهای آفریده است و دیگران در مقایسه با آنان کمیها و کاستیهای فراوانی دارند؛ در حالی که اولین مستکبر در عالم خلقت شیطان است که از فرمان خداوند (ج) سرپیچی کرد و کبر ورزید. در این زمینه میتوان به آیات ۷۰ الی ۸۵ سوره قصص مراجعه کرد.
شیطان اولین منادی ندای برتریطلبانه بوده است. مولا امیرالمومنین علی علیهالسلام در نهجالبلاغه خطبه ۱۹۲ میفرماید: "شیطان بر آدم به جهت خلقت او از خاک فخر فروخت و با تکیه به اصل خود که از آتش است دچار تعصب و غرور شد. پس شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصبین و سر سلسلهی مستکبران است که اساس عصبیت را بنا نهاد و با خداوند (ج) در افتاد و لباس بزرگی را برتن پوشید و پوشش تواضع و فروتنی را از تن درآورد.
آیا نمینگرید که خداوند (ج) به خاطر خودبزرگبینی او را چگونه کوچک ساخت و به جهت بلندپروازی او را پست و خوار گردانید پس او را در دنیا طرد شده قرار داد و آتش جهنم را در قیامت برای او مهیا فرمود. پس از آنچه خداوند (ج) نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید زیرا خداوند اعمال فراوان و کوششهای مداوم او را با تکبر از بین برد. او شش هزار سال عبادت کرد که معلوم نیست از سالهای دنیائی بود یا سالهای اخروی که یک روز اش برابر پنجاه هزار سال است. اما با لحظهای تکبر همه را نابود کرد؛ چگونه ممکن است پس از ابلیس فرد دیگری همان گناه را تکرار کند و سالم بماند."
اسلام بر خلاف اندیشهی مستکبران عالم که امروز در رأس آنها آمریکای جنایتکار و اسرائیل منحوس قرار دارند میفرماید: "يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ. ای انسانها شما به اصل و نسب خود افتخار نکنید. من شما را از یک مرد که آدم و یک زن که بیبی حوا که آنها پدر و مادر اصلی شما هستند خلق کردم و شما را قبیلهقبیله و تیرهتیره کردهام تا اینکه شما یکدیگر را بشناسید. این مسئله شناسائی است نه مسئله بزرگی و احترام شما پیش خداوند، بدرستی که گرامیترین شما باتقواترین شما است."
خداوند متعال به چهرهها نگاه نمیکند بلکه به قلبهایی نگاه میکند که به او نزدیک هستند. پیامبر اسلام (ص) در آخرین خطبهاش در حجةالوداع فرمود: نه عرب بر عجم، نه عجم بر عرب، نه سرخ بر سفید و نه سفید بر سرخ امتیاز ندارند مگر بر اساس تقوایشان.
همچنان خداوند در قرآن کریم سوره هود آیات ۴۲ الی۴۶ داستان فرزند نوح پیامبر را بیان میکند که به حرف پدرش که پیامبر زماناش بود گوش نداد. وقتی پدرش گفت که فرزندم بیا بر این کشتی نجات سوار شو، در پاسخ گفت من بالای آن کوه میروم آب نمیتواند من را غرق کند. پدرش فرمود امروز هیچکس از عذاب الهی در امان نیست مگر کسانی که بر این کشتی سوار شده باشند. پسر نوح بر کشتی سوار نشد و از جمله غرقشدگان گردید.
نوح پیامبر از روی عواطف پدری و وعدهای که خداوند (ج) از قبل برایش داده بود که تو و اهلت را نجات می دهم فرمود که پروردگارا فرزند من از اهل من است و تو وعده دادی که تو را و اهلت را نجات میدهم، خداوند در پاسخ نوح (ع) فرمود که فرزندت هرگز با تو اهلیت ندارد زیرا او نمونه بارز عمل غیرصالح است پس تو تقاضای نجات او را مکن.
مسلمانان امروز با کمال تاسف در همان وادی گام گذاشتهاند که منادی اولیهاش شیطان بود؛ یعنی نژادپرستی و نژادگرائی. امروز امت واحده مسلمانان به هزاران کتله و جامعه غیرمتحد تبدیل شدهاند. دشمنان اسلام نیز از این حربه به نفع خودشان استفاده میکنند.
با قاطعیت میتوان گفت که متاسفانه عامل این موضوع و صدها انحراف دیگر در جوامع مسلمان، دوری امت اسلامی از متون دینیشان است. مسلمانان از کلام خداوند بزرگ دور شده و به کلام دشمن خداوند اتکا کردهاند. در حالی که خداوند (ج) میفرماید: "مَثل حال آنانی که غیر خدا را به دوستی میگیرند حکایت خانهای است که عنکبوت درست کند و اگر بدانند سستترین خانهها خانهی عنکبوت است." سوره عنکبوت
آیه۴۱
نویسنده: یارمحمد رحمتی