نهادهای مدنی در یک جامعه چه نقشی میتوانند در نهادینه شدن ارزشهای مدنی از قبیل دموکراسی، حقوق بشر و امثال آن داشته باشند؟
همانطور که دموکراسی بدون جامعه مدنی نمیتواند به وجود بیاید، نهادهای جامعه مدنی نیز در راستای توسعه مدنی و سیاسی و دموکراتیک شدن یک جامعه، نقش بسیار مهم و اساسی دارند. این نهادها همچنان در راستای توسعه آگاهی مدنی و سیاسی و ترویج ارزشهای مدنی، نقش مهم و بارزی دارند. در واقع آنچه که نهادهای مدنی انجام میدهند، کاری نیست که حکومت بتواند آن را انجام دهد. اگر حکومت چنین وظایفی را انجام دهد، آن حکومت توتالیتر و استبدادی خواهد بود.
ما در جوامع کمونیستی و سوسیالیستی شاهد نهادها، سازمانها و موسساتی بودیم که به اصطلاح آنها را نهادهای اجتماعی میگفتند؛ ولی در واقع حامی و پیرو سیاستهای دولت بودند و یکجانبه از سیاستهای دولت دفاع میکردند. درحالی که امروز مفهوم جامعه مدنی، یک مفهوم جدا از دولت است، ما نمیتوانیم نهادهای دولتی را شامل نهادهای مدنی نماییم. نهادهای مدنی همانطوری که از نامشان پیداست، در راستای انکشاف مدنی و سیاسی، نقش فعال و ارزندهای دارد؛ اگرچند که نهادهای مدنی متاسفانه در افغانستان هنوز نتوانسته چنین نقشی را به خوبی بازی نماید، که بعدا اشاره خواهیم کرد که مشکل در کجا بوده است.
نهادهای مدنی در عرصههای عادلانه بودن و شفافیت انتخابات، در سیاستگذاری و تصمیمگیریهای دولت، آگاهیدهی عامه و... نقش بسیار اساسی دارند.
انتخابات
نقش نهادهای مدنی، در کل پروسه سیاسی، برجسته و مهم است و باید در همه عرصههای توسعه سیاسی مورد توجه قرار بگیرد. اولین نقشی که برای نهادهای مدنی در قسمت انتخابات میتوان ذکر کرد، آگاهیدهی به مردم است که در اثر آن، سطح شعور سیاسی جامعه بالا رفته و مشارکت آنها در انتخابات دقیقتر و موثرتر میشود.
همچنان انتخابات نه تنها یک تعامل سیاسی است، بلکه یک کارزار مدنی نیز میباشد. همانگونه که جامعه دموکراتیک نمیتواند بدون انتخابات به وجود بیاید، انتخابات نیز بدون جامعه مدنی نمیتواند وجود داشته باشد. بر این اساس، نقش جامعه مدنی در تشویق مشارکت مردم برای حضور در انتخابات، ارایه نقش مردم در انتخابات، ارتقای آگاهی عامه از مسئولیتهای شهروندی و ترویج و نهادینه شدن این مسئولیتها در رابطه به انتخابات، بسیار بارز و ارزنده است.
عادلانه و شفاف بودن انتخابات، مخصوصا در کشورهایی که توسط دولت برگزار میشود، با نقش نهادهای مدنی به دست میآید و تا نهادهای مدنی شفافیت و عادلانه بودن انتخابات را تایید نکنند، مشروعیت پیدا نمیکند.
سیاست و تصمیمگیری
نهادهای مدنی در سیاستها و تصمیمگیریهای دولت نقش مهم و اساسی دارد؛ یعنی سیاست دولت را تأیید و آن را تقویت کند و یا مورد انتقاد قرار دهد؛ در این بین دولت را وادار به یافتن سیاستهای خوب میسازند. مشورت دادن به مقامهای حکومتی یکی از مهمترین کارکردهای نهادهای مدنی است.
قبل از اینکه سیاستهای دولت جنبه عملی بگیرد، به قوانین تبدیل شده و لازمالاجرا شناخته شود، مردم میتوانند از طرق وکلایشان و همچنین برپایی تظاهرات، گردهماییها و ارسال نامههای باز به مقامات حکومتی و... در این سیاستها مداخله کنند.
نهادهای مدنی میتوانند برای دستیابی به اطلاعات و طبقهبندی و تحلیل آنها خوب تر از مردم عادی عمل کنند؛ نظریات مردم را جمعآوری کنند، نقص سیاستهای دولت را مورد توجه و بررسی قرار دهند و در بسیج مردم در حمایت از آنچه به نفعشان است، نقش بازی کنند. در مجموع مشارکت سیاسی از طریق نهادهای مدنی بهتر امکانپذیر است و مردم را دایم در عرصه سیاسی فعال نگه میدارد. بنابراین، نهادهای مدنی کارکرد دوگانه دارد؛ از یک طرف سیاست را به متن مردم میآورد و مردمی میسازد و از سوی دیگر، مردم را سیاسی میسازد.
نقش نهادهای مدنی در افغانستان
اگر به صورت کلی نهادهای مدنی و نقش آنها را در افغانستان بررسی نماییم، میبینیم که این نهادها نقشی که باید بازی میکرد، نکرده است؛ زیرا طی چندین دهه جنگ تاثیر خود را در تمام عرصهها داشته و دیگر اینکه سطح آگاهی سیاسی در افغانستان بسیار پایین است.
زمانی که افغانستان جدید بر اساس موافقتنامه بن وارد یک مرحله تازه سیاسی شد، پیشزمینههای فکری، فرهنگی و سیاسی جامعه مدنی در افغانستان وجود نداشت و اصطلاح جامعه مدنی به مفهوم یک اصطلاح وارداتی تلقی میشد.
این در حالی است که از میان مشکلات عمده، یکی فساد گسترده اداری و معضل دیگر مسأله امنیت است که ما به آن دچاریم. بر این اساس، شهرهای بزرگ توانسته شاهد فعالیت نهادهای مدنی باشد، اما حضور جامعه مدنی در دیگر مناطق و روستاها بسیار کمرنگ است.
جامعه مدنی در افغانستان زمانی به وجود آمد که هنوز شرایط برای آن به خوبی مساعد نبود. همین دلیل باعث شد که نهادهای مدنی افغانستان در طول چند سال اخیر، نقشی را که از آنها انتظار میرفت، نتوانند ایفا نمایند. در طول چند سال اخیر نقش بارز نهادهای مدنی در عرصههای آگاهیدهی عامه، بسیج مردم برای مشارکت در انتخابات و نظارت بر روند انتخابات، بسیار مهم و اساسی بوده است. ولی افسوس که هنوز هم از نهادهای مدنی استفاده ابزاری و سیاسی میشود و رسالت اصلیشان که همانا آگاهیدهی و بیداری جامعه است، فراموش شده است.
نویسنده: عبدالغفور ناظر سیغانی
همانطور که دموکراسی بدون جامعه مدنی نمیتواند به وجود بیاید، نهادهای جامعه مدنی نیز در راستای توسعه مدنی و سیاسی و دموکراتیک شدن یک جامعه، نقش بسیار مهم و اساسی دارند. این نهادها همچنان در راستای توسعه آگاهی مدنی و سیاسی و ترویج ارزشهای مدنی، نقش مهم و بارزی دارند. در واقع آنچه که نهادهای مدنی انجام میدهند، کاری نیست که حکومت بتواند آن را انجام دهد. اگر حکومت چنین وظایفی را انجام دهد، آن حکومت توتالیتر و استبدادی خواهد بود.
ما در جوامع کمونیستی و سوسیالیستی شاهد نهادها، سازمانها و موسساتی بودیم که به اصطلاح آنها را نهادهای اجتماعی میگفتند؛ ولی در واقع حامی و پیرو سیاستهای دولت بودند و یکجانبه از سیاستهای دولت دفاع میکردند. درحالی که امروز مفهوم جامعه مدنی، یک مفهوم جدا از دولت است، ما نمیتوانیم نهادهای دولتی را شامل نهادهای مدنی نماییم. نهادهای مدنی همانطوری که از نامشان پیداست، در راستای انکشاف مدنی و سیاسی، نقش فعال و ارزندهای دارد؛ اگرچند که نهادهای مدنی متاسفانه در افغانستان هنوز نتوانسته چنین نقشی را به خوبی بازی نماید، که بعدا اشاره خواهیم کرد که مشکل در کجا بوده است.
نهادهای مدنی در عرصههای عادلانه بودن و شفافیت انتخابات، در سیاستگذاری و تصمیمگیریهای دولت، آگاهیدهی عامه و... نقش بسیار اساسی دارند.
انتخابات
نقش نهادهای مدنی، در کل پروسه سیاسی، برجسته و مهم است و باید در همه عرصههای توسعه سیاسی مورد توجه قرار بگیرد. اولین نقشی که برای نهادهای مدنی در قسمت انتخابات میتوان ذکر کرد، آگاهیدهی به مردم است که در اثر آن، سطح شعور سیاسی جامعه بالا رفته و مشارکت آنها در انتخابات دقیقتر و موثرتر میشود.
همچنان انتخابات نه تنها یک تعامل سیاسی است، بلکه یک کارزار مدنی نیز میباشد. همانگونه که جامعه دموکراتیک نمیتواند بدون انتخابات به وجود بیاید، انتخابات نیز بدون جامعه مدنی نمیتواند وجود داشته باشد. بر این اساس، نقش جامعه مدنی در تشویق مشارکت مردم برای حضور در انتخابات، ارایه نقش مردم در انتخابات، ارتقای آگاهی عامه از مسئولیتهای شهروندی و ترویج و نهادینه شدن این مسئولیتها در رابطه به انتخابات، بسیار بارز و ارزنده است.
عادلانه و شفاف بودن انتخابات، مخصوصا در کشورهایی که توسط دولت برگزار میشود، با نقش نهادهای مدنی به دست میآید و تا نهادهای مدنی شفافیت و عادلانه بودن انتخابات را تایید نکنند، مشروعیت پیدا نمیکند.
سیاست و تصمیمگیری
نهادهای مدنی در سیاستها و تصمیمگیریهای دولت نقش مهم و اساسی دارد؛ یعنی سیاست دولت را تأیید و آن را تقویت کند و یا مورد انتقاد قرار دهد؛ در این بین دولت را وادار به یافتن سیاستهای خوب میسازند. مشورت دادن به مقامهای حکومتی یکی از مهمترین کارکردهای نهادهای مدنی است.
قبل از اینکه سیاستهای دولت جنبه عملی بگیرد، به قوانین تبدیل شده و لازمالاجرا شناخته شود، مردم میتوانند از طرق وکلایشان و همچنین برپایی تظاهرات، گردهماییها و ارسال نامههای باز به مقامات حکومتی و... در این سیاستها مداخله کنند.
نهادهای مدنی میتوانند برای دستیابی به اطلاعات و طبقهبندی و تحلیل آنها خوب تر از مردم عادی عمل کنند؛ نظریات مردم را جمعآوری کنند، نقص سیاستهای دولت را مورد توجه و بررسی قرار دهند و در بسیج مردم در حمایت از آنچه به نفعشان است، نقش بازی کنند. در مجموع مشارکت سیاسی از طریق نهادهای مدنی بهتر امکانپذیر است و مردم را دایم در عرصه سیاسی فعال نگه میدارد. بنابراین، نهادهای مدنی کارکرد دوگانه دارد؛ از یک طرف سیاست را به متن مردم میآورد و مردمی میسازد و از سوی دیگر، مردم را سیاسی میسازد.
نقش نهادهای مدنی در افغانستان
اگر به صورت کلی نهادهای مدنی و نقش آنها را در افغانستان بررسی نماییم، میبینیم که این نهادها نقشی که باید بازی میکرد، نکرده است؛ زیرا طی چندین دهه جنگ تاثیر خود را در تمام عرصهها داشته و دیگر اینکه سطح آگاهی سیاسی در افغانستان بسیار پایین است.
زمانی که افغانستان جدید بر اساس موافقتنامه بن وارد یک مرحله تازه سیاسی شد، پیشزمینههای فکری، فرهنگی و سیاسی جامعه مدنی در افغانستان وجود نداشت و اصطلاح جامعه مدنی به مفهوم یک اصطلاح وارداتی تلقی میشد.
این در حالی است که از میان مشکلات عمده، یکی فساد گسترده اداری و معضل دیگر مسأله امنیت است که ما به آن دچاریم. بر این اساس، شهرهای بزرگ توانسته شاهد فعالیت نهادهای مدنی باشد، اما حضور جامعه مدنی در دیگر مناطق و روستاها بسیار کمرنگ است.
جامعه مدنی در افغانستان زمانی به وجود آمد که هنوز شرایط برای آن به خوبی مساعد نبود. همین دلیل باعث شد که نهادهای مدنی افغانستان در طول چند سال اخیر، نقشی را که از آنها انتظار میرفت، نتوانند ایفا نمایند. در طول چند سال اخیر نقش بارز نهادهای مدنی در عرصههای آگاهیدهی عامه، بسیج مردم برای مشارکت در انتخابات و نظارت بر روند انتخابات، بسیار مهم و اساسی بوده است. ولی افسوس که هنوز هم از نهادهای مدنی استفاده ابزاری و سیاسی میشود و رسالت اصلیشان که همانا آگاهیدهی و بیداری جامعه است، فراموش شده است.
نویسنده: عبدالغفور ناظر سیغانی