مقدمه
انسانها از بدو پیدایش تا امروز به مسأله جابهجا شدن یا به اصطلاح مهاجرت از یک محل به محل دیگر، بنا به دلایل و عوامل گوناگون، مواجه بودهاند. مهاجرت را میتوان به عنوان قدیمیترین عادت و عملکرد انسانها یاد کرد که روی زندهگی و سرنوشت بشر و همچنان شکلگیری تمدنها، فرهنگها و سیاستها نقش به سزایی داشته است. تمدن بزرگی به نام ایالات متحده امریکا که امروز تقریباً حرف اول را در مناسبات سیاسی و اقتصادی جهان بیان میکند، از دل پدیده مهاجرت سر برآورده است. اما مهاجرت انسانها در طول تاریخ فرازوفرودهای متعددی را پیموده است. در مناسبات جهانی امروز؛ شناخت دقیق، درک متغیّرها، فهم پسزمینهها و توانایی داشتن دید روشن نسبت به پدیده مهاجرت به ویژه برای دولتها یک امر مهم است.
من به عنوان نماینده دایمی افغانستان در سازمان ملل متحد مقیم ژنیو، ریاست کمیته اجرایی کمیساری عالی ملل متحد در امور پناهندهگان (UNHCR) را طی یک سالی که گذشت، به عهده داشتم. این کمیته با عضویت یک صد و دو کشور، مسوولیت تصمیم روی برنامه و بودجه آن سازمان را داشته و نشستهای منظم را با دولتها و مؤسسات بین المللی مربوط پیرامون محافظت از پناهندهگان دایر مینماید. کار یک ساله در سمت ریاست کمیته اجرایی، توأم با تجارب مفید و ارزشمندی بود. فکر میکنم جا دارد تا برداشتها، تجارب، چگونهگی عمل کرد و در نهایت اهمیت دیپلوماسی مهاجرت را برای دولت افغانستان، به ویژه وزارت امور خارجه، در روشنی این واقعیت که افغانستان در عصر حاضر پس از سوریه دومین کشور دارای بیشترین پناهنده در سطح جهان بوده و در جمله محدود کشورهای با سابقه طولانی مهاجرت و پناهندهگی یاد میشود، را توحید و ارایه نمایم. این نوشته در راستای همین ذهنیت، تقدیم خوانندهگان میشود.
آمار و ارقام تکاندهنده
بر اساس آمار کمیساری ملل متحد در امور پناهندهگان، در حال حاضر ۶۸.۵ میلیون انسان در تمام جهان به طور جبری از خانه و کاشانههایشان بیجا شدهاند که از این جمله زیادتر از ۲۸ میلیون مرز کشورشان را عبور و به کشورهای دیگر پناه بردهاند و متباقی در سرزمین خود به نام آنچه بیجا شده داخلی گفته میشود، خانه به دوشاند. در سالهای اخیر زیادتر از نصف پناهندهگان جهان از سه کشور سوریه، افغانستان و سودان جنوبی بودهاند.
سوریه با شش میلیون و سه صد هزار پناهنده اولین کشور فرستنده پناهندهگان بوده و به تعقیب آن افغانستان با دو میلیون و شش صد هزار و سودان جنوبی با دو میلیون و چهار صد هزار پناهنده برای جهان در ردیف دوم و سوم قرار میگیرند. کشورهایی چون ترکیه با پذیرش سه و نیم میلیون پناهنده، یوگاندا و پاکستان هر کدام با یک میلیون و چهار صد هزار، لبنان با یک میلیون و ایران با نه صد و هشتاد هزار پناهنده، در ردیفهای میزبان برای پناهندهگان قرار دارند.
تنها در سال جاری، زیادتر از هفده صد انسان به قصد پناهگزینی به کشورهای اروپایی در اعماق دریای مدیترانه غرق و یا ناپدید گردیدند. به روایت کمیساری ملل متحد در امور پناهندهگان در هر دو ثانیه یک نفر در سراسر جهان از سبب جنگ، آزار و شکنجه مجبور به ترک سرزمینش میشود. جنگهای طولانی و بروز جنگهای جدید در نقاط مختلف دنیا، مناسبات قدرت بین رقبای جهانی، رقابتهای تسلیحاتی، تروریزم و تغییرات محیط زیستی را میتوان به عنوان عمدهترین عوامل مهاجرت در سطح جهان در عصر حاضر قلمداد کرد. در مقابل سیاستهای راست افراطی، بیگانهستیزی، اسلامهراسی، تفاوتهای فرهنگی و تمدنی و محدودیت بازار کار را میتوان به عنوان بزرگترین چالش برای مهاجرین در کشورهای میزبان، برشمرد. بحران انسانی مهاجرت با کتله عظیم چند میلیونی و واکنشهای متفاوت منطقهای و جهانی در حمایت صادقانه و قانونمند در این زمینه سبب شده که امور مهاجرت و پناهندهگی یکی از مهمترین موارد کاری در سازمان ملل متحد در سالهای اخیر باشد.
زمینههای حمایت از پناهندهگان و مهاجرین
بند سوم ماده سی و نهم قانون اساسی افغانستان چنین صراحت دارد «دولت از حقوق اتباع افغانستان در خارج از کشور حمایت مینماید». معنا و مفهوم این بند قانون اساسی واضح و صریح است یعنی شهروندان افغانستان حق دارند تا از حمایت دولتشان در بیرون از قلمرو کشور مستفید شوند. زمانی که بحث در خارج از قلمرو یک کشور مطرح میشود، ابعاد بینالمللی به خود میگیرد که در این حالت سازمان ملل متحد و حقوق بینالملل عمدهترین راه و وسیله برای دولت است تا با همکاری، تلاش و تشدید امکانات بشری و مادی در سطح بینالمللی به حمایت از شهروندانش بپردازد.
در عرصه بینالمللی، آخرین و معتبرترین معاهده که در حقیقت توحید ابزارهای قبلی در زمینهی مهاجرت است همانا کنوانسیون ۱۹۵۱ در مورد وضعیت پناهندهگان و پروتوکول ۱۹۶۷ مربوط به آن است که پناهنده را تعریف کرده، همکاری بینالمللی را مشخص و کمسیاری ملل متحد در امور پناهندهگان ملل متحد را برای حراست و حفاظت بینالمللی از پناهندهگان موظف کرده است.
در این کنوانسیون، بر مهاجرت و پناهندهگی به عنوان یک حق برای همه انسانها بدون تفکیک رنگ، نژاد، جنسیت، معلولیت و موقعیت جغرافیایی تأکید شده است. امروز ۱۴۲ کشور عضویت کنوانسیون و پروتوکول ذکر شده را دارند و چنانچه گفته شد سازمان ملل متحد به عنوان معتبرترین نهاد بین المللی مسوولیت حفاظت بینالمللی از پناهندهگان را بر عهده دارد. بناً افغانستان با داشتن دو ملیون و ششصد هزار پناهنده در سطح جهان باید بیشتر از پیش به سیاستها، اقدامات و روابطش در سطح دولت با دولت و دولت با سازمان ملل در چوکات پالیسی روشن تشدید بخشد. افغانستان اهمیت انسانی، توسعهای و حقوق بشری مسأله را در سطح سازمانها بیان و در روند کاری و تصمیمگیری آن سازمانها در حمایت از میلیونها مهاجر و پناهنده کماکان سهم فعال و مسوولانه داشته باشد.
مهاجرت، عودت و بیجاشدهگی، متغیرهای موثر روی هم
آمار سازمان ملل متحد نشان میدهد که اضافه از نصف شهروندان افغانستان که در سه ماه اول ۲۰۱۶ از راه یونان به اروپا پناهنده شدند، قبل از ترک افغانستان چندین بار در داخل کشور بیجا شده بودند و یک چهارم دیگر آنها نسل اول و یا دوم مهاجرین هستند که هیچ گاه در افغانستان زندهگی نکردهاند.
بررسیها در مورد عودت کنندهگان همچنان میرساند در صورتی که کار، معیشت پایدار و مسکن برای آنها در داخل کشور فراهم نشود، آنها به بیجاشدهگان داخلی تبدیل شده و با استفاده از هر زمینه ممکن برای هجرت دوباره اقدام میکنند. بر علاوه، افغانستان در گزارشهای ملل متحد به حیث کشوری با طولانیترین تجربه مهاجرت یاد میشود.
چهار دهه است که افغانستان مهاجرت و بیجا شدن نفوس را به طور مسلسل و به دلایل مختلف و اشکال گوناگون تجربه میکند. در چنین وضعیت طولانی، راهحلهای جدید و فراتر از کمکهای انسانی باید ارایه و نهادینه گردد.
مهاجرت و بیجا شدن در داخل قلمرو دارای ارتباط مستقیم با هم میباشند و باید به هر دو موضوع به گونهی مشترک پرداخته شود و الی این زنجیر همچنان معیوب باقی خواهد ماند. بیجا شدن در داخل کشور، پناهندهگی به خارج از کشور، عودت به کشور و عدم دریافت زمینههای مناسب زندهگی و در نهایت آغاز دوباره این چرخه را میتوان به عنوان زنجیر معیوبه در نظر داشت.
من و همکارانم در تمامی مباحث پیرامون مهاجرت و پناهندهگی در سطح سازمان ملل متحد روی زنجیر ارتباطی بیجاشدهگیها تأکید داشته و خواهان حمایت برای اجراآت همه جانبه که در برگیرنده همه ابعاد این زنجیر باشد، بودهایم.
نفوذ روی زنجیر ارتباطی بیجاشدهگی داخلی، پناهندهگی، عودت و در صورت عدم ادغام موفقانه تبدیل شدن عودت کننده به بیجا شده داخلی و در نهایت پناهنده ضرورت به کار عمیق و پایدار، فراتر از رسانیدن کمکهای بشردوستانه دارد. مثلاً تطبیق برنامهها برای خودکفایی اقتصادی عودت کنندهگان، توانمند و نهادمندسازی سیستمها و اداره عامه غرض پاسخگویی مناسب، تعریف مدیریت سازمانی امور بشردوستانه و امور توسعه از جمله مستلزمات این پالیسی است.
طرز دید معمول در سازمان ملل متحد که کمکهای بشردوستانه را مقدم بر برنامههای توسعهای میداند، بیشتر از این در کشورهایی مثل افغانستان کار ساز نیست. برنامههای توسعهای به شمول برنامههای کوچک و متوسط اقتصادی، پروژههای عمرانی، تعلیمات حرفهای، اعمار و توزیع مسکن به خودکفایی افراد کمک کرده و سبب تولید کار و معیشت دوامدار میتواند شود. این تحول مستلزم تغییر در دیدگاه سازمانی و ساختار سازمانها به خصوص بانک جهانی که برنامههای توسعهای را تمویل میکند، میباشد.
از جانب دیگر، تخصیص یا تعهدات مالی توسعهای برای کشور نباید تنها به سرمایهگذاری روی عودت کنندهگان و بیجا شدهگان معطوف شود بلکه سرمایهگذاریهای توسعهای برای بیجا شدهگان بر علاوه بودجه انکشافی معمول باشد تا به رشد متوازن و پایدار ممد واقع شود.
قابل ذکر است که کمیسار عالی ملل متحد در امور پناهندهگان در بیانیه افتتاحیه خود در کمیته اجرایی در ماه اکتوبر سال جاری در ژنیو، از حکومت افغانستان برای داشتن یک «رویکرد جامع» در برابر عودت کنندهگان و بیجاشدهگان قدردانی به عمل آورد. رویکردی که وزارتهای مختلف را برای همآهنگی و اشتراک مساعی برای کمک به عودت کنندهگان و بیجاشدهگان و تطبیق برنامههای عمرانی برای تولید کار و معیشت درازمدت منسجم ساخته است.
سفارشهای مبرم
نخست، اهمیت و پیچیدهگی مسأله مهاجرت و پناهندهگی ایجاب مینماید که در داخل کشور، ظرفیت جمعآوری، توحید و تحلیل ارقام مربوط به بیجا شدهگان و عودت کنندهگان باید به طور جدی ارتقا کند. یکی از وظایف حکومت مدیریت اطلاعات و ارقام است. نهادهای مربوط در داخل حکومت باید قادر به تفکیک بیجاشدهگان و عودت کنندهگان به شاخصهای مختلف به شمول علت بیجا شدهگی، سن، جنس، معلولیت، زمان، مکان و بالاخره مقایسه و تحلیل تغیرات و تحولات دیموگرافیک در زمانهای مختلف و تشریک آن با نمایندهگیها در بیرون کشور باشند. تنها در چنین حالت، حکومت میتواند وارد مذاکرات کارساز با نهادهای توسعهای مانند بانک جهانی، بانک انکشاف آسیایی و سایرین گردیده و قوت رهبری و مسوولیتش را به نمایش بگذارد.
نمایندهگی دایمی افغانستان در ژنیو همواره در بیانیههای خود از میزبانی کشورها، به ویژه همسایههای ما پاکستان و ایران، برای پناهندهگان و مهاجرین افغانی ابراز قدردانی کرده است. اما این در حالی است که ارقام معتبر و همهگانی شده در مورد نقش مهاجرین و پناهندهگان افغانی در اقتصاد و انکشاف کشورهای همسایه ما پاکستان و ایران که میزبان میلیونها پناهنده طی چند دهه گذشته بوده اند، وجود ندارد.
برداشت عمومی این است که نیروی کار افغانها فرصتهای اقتصادی و عمرانی بهتر را برای همسایههای ما فراهم کرده است. مستندسازی تاثیرات اقتصادی و توسعهای مسأله در همکاری با دولتها و سازمانهای بینالمللی باید بخش مهمی از اولویتهای حکومت افغانستان باقی بماند.
دوم، امروز مدیریت مهاجرت و پناهندهگی بدل به یک موضوع مهم در مناسبات و مذاکرات بین بسیاری از کشورها گردیده است. در خارج مرزها، باب مذاکره با کشورها برای مدیریت مهاجرت و پناهندهگی، عودت با عزت و مصون و حراست از حقوق آنها در چوکات قوانین بینالمللی، مسوولیت وزارت امور خارجه است.
تحت نظر وزارت امور خارجه، تفاهمنامههای دو جانبه یا چندجانبه با عدهای از کشورها عقد گردیده که تعهدات جوانب در آنها پیشبینی شده است. بر علاوه ارایه خدمات کنسولی در روشنی قوانین کشور برای شهروندان در خارج، مذاکره با دیپلوماتهای سایر کشورها در چوکات قوانین بینالمللی برای دفاع از حقوق شهروندان از امور مربوط وزارت خارجه بوده که جز آن مهاجرین و پناهندهگان میباشد.
وزارت امور خارجه فرصتها و زمینههای کاری را در روابط دو جانبه و چند جانبه به شمول سازمان ملل متحد در اختیار دارد که میتواند با استفاده از آنها، در چوکات پالیسی کلان دولت، برای حقوق مهاجرین به طور مؤثر لابی نماید. مؤثریت این لابیها به همآهنگی داخلی بین اجزای مختلف حکومت، استمرار موضع، همآهنگی بین کابل و نمایندهگیهای سیاسی کشور در بیرون و ظرفیت دستگاه دیپلوماسی کشور برمیگردد.
از جانبی ارتباطات هدفمند با افغانتبارهای مقیم خارج به خصوص آنهایی که به حیث افراد مسلکی در دسپلینهای مختلف مؤفقانه کار میکنند و سهم در سیاست، اقتصاد و فرهنگ کشورهای مقیم دارند، در بازتاب نیازمندیها و فرصتهای افغانستان و تأمین پل رابط بین ملتها، در چوکات پالیسی و برنامه تعریف شده حکومت افغانستان، از نیازهای مبرم میباشد. به طور خلاصه میتوان گفت که حکومت افغانستان در کل و وزارت امور خارجه افغانستان به صورت خاص نیاز به اتخاذ دیپلوماسی نوین در عرصه مهاجرت با در نظر داشتن واقعیتهای موجود جهانی، زمینهها و ابزارهای عملی، امکانات و چالشها دارد.
نتیجه
نمایندهگی دایمی افغانستان در ژنیو در بیانات خود روی حل اساسی اسباب مهاجرت و پناهندهگی تاکید نموده است. مهاجرت جبری و بیسابقه میلیونها انسان یک مشکل جهانی است و راه حل جهانی میخواهد.
راهحلها تنها زمانی مؤثر و پایدار بوده میتوانند که ریشههای اصلی مهاجرت به شمول جنگ، تروریزم، نقض حقوق بشر، بیعدالتیهای اجتماعی، بیثباتی سیاسی و امنیتی و همچنان تغییرات محیط زیستی دریافت و برای بهبود آنها اقدام شود.
کمیساری ملل متحد در امور پناهندهگان در سال جاری واحد جدید را در ساختار تشکیلاتی خود به نام راهحلها ایجاد کرد که وظیفه سهولت و زمینهسازی برای حل اسباب پناهندهگی را از جانب آن سازمان به عهده دارد.
رسیدهگی جامع به مشکلات پناهندهگان که در دستور کار این تشکیلات جدید است شامل توانمندسازی پناهندهگان، کمک به کشور میزبان، افزایش پذیرش مهاجرین در کشور سوم و زمینهسازی برای عودت با عزت و مصون میباشد.
همآهنگی بین سازمانهای مختلف در چوکات ملل متحد، ادارات بینالمللی و از همه مهمتر بین کشورها و در داخل خود کشورها برای حل اسباب اصلی از اهمیت ویژه برخوردار است.
رسیدهگی صادقانه و جمعی به پدیده مهاجرت در روشنی ارزشهای انسانی و قوانین بینالمللی، مسوولیتپذیری همه کشورها در قبال آن، کوشش و توجه سیاسی و سازمانی برای جلوگیری از وقوع درگیری و منازعه، دریافت راهحلهای مؤثر و مستمر برای منازعات جاری در جهان و بالاخره تقویت نظم جهانی از جمله راهحلهای عمده غرض رسیدهگی به بحث مهاجرت و بیجاشدهگی داخلی میباشد.
نویسنده: ثریا دلیل، نماینده دائمی افغانستان در سازمان ملل متحد مقیم ژنیو