در پاسخ به این پرسش بزرگان دین فرمودند: زیارت قبور آنان نه تنها ممنوع و حرام نیست، بلکه دارای آثار بسیار سازندهای برای زائرین این اماکن مقدس است؛ قبوری که مورد توجه خداپرستان به ویژه مسلمانان است، غالبا مدفن گروهی است که در اجتماعی دارای رسالتی بوده که آنرا به گونهای شایسته، به انجام رساندهاند.
این گروه عبارتاند از:
1- پیامبران و پیشوایان مذهبی که رسالت الهی را به دوش گرفته، و با دادن جان، مال، و نثار خون خود و عزیزان خویش و تحمل رنج و درد، به هدایت مردم همت گماشتند.
2- علما و دانشمندانی که همانند شمع سوخته و اطراف خود را روشن ساختهاند، و با قناعت حداقل از اموال دنیا، قناعت کرده و گنجینه بزرگی را به نام علم و دانش در اختیار بشریت نهاده، او را با کتاب الهی و کتاب طبیعت و زبان آفرینش آشنا ساخته و علوم دینی، انسانی و طبیعی را پیریزی نمودهاند.
3- گروهی که جام صبرشان از ظلمهای اجتماعی، حقکشی، تبعیض ناروا و بیعدالتی لبریز شده و برای احیای حقوق انسانی و عدالت اجتماعی، جان بر کف در برابر حاکم ظالم، ستمگر و خودخواه، به نبرد پرداخته است. آنها شهدای راه اسلام اند.
اینها همان کسانی هستند که کاخهای ستمگران را فرو میرزند، و گلوی چروکیده آنان را میفشارند؛ خون آنان است که احیای عدالت و ظلمستیزی را برای پیروان دین حقیقی به ارمغان میآورد. اینها کسانی هستند که مردم بر سر قبور آنها میروند، و به یاد خدمات ارزنده و جانبازیهای مقدس آنان میافتند و با خواندن سورهای از قرآن کریم، روح آن عزیزان را نوازش میدهند، و یا با سرودن اشعاری در فضایل و سجایای اخلاقی و فداکاریهای آنها، خاطره و مکتب آنها را احیا میکنند، و توده مردم را برای پیمودن راه آنان دعوت مینمایند.
زیارت قبور این گروه از شخصیتها نوعی سپاسگزاری از خدمات ارزنده آنان است و یادآوری به نسل معاصر که پاداش کسانی که راه حق و فضیلت را برگزینند و در دفاع از عقیده و ارزشهای دینی جان سپارند، این است که هرگز از خاطرهها محو نمیگردند.
بررسی یاد شده، ما را از اهمیت و بزرگداشت شخصیتهای بزرگ مذهبی و جانبازان راه حق و حقیقت، آگاه ساخت.
بر همین اساس باید ما همواره در بزرگداشت آنان در حال ممات، بسان حال حیات بکوشیم تا آثار و یادگاری آنان را حفظ و صیانت نماییم، روز میلاد و زادروز آنان را جشن بگیریم و روز وفات و شهادت آنان را روز سوگواری اعلام کنیم، با برپا کردن مجالس و سخنرانیهای مؤثر و مفید به شناسایی مکتب آنها همت بگاریم، مدفن و خاک آنان را محترم شمرده و از هر نوع اهانت و تحقیر مدفن آنان خودداری کنیم، زیرا اهانت و تحقیر مدفن آنان، در واقع اهانت به راه و رسم آنان به شمار میرود.
از همه تأسفبارتر این است که حجاج ما وقتی به مدینه منوره مشرف میشوند و در قبرستان بقیع گام مینهند و میبینند قبور پیشوایان اسلام و صحابه عزیز پیامبر(ص) با آن همه تلاش، فداکاری و سختکوشی، به صورتی در معرض اهانت قرار گرفتهاند، سخت تکان میخورند، و از سنگدلی وهابیان که خود را مروج آیین اسلام میدانند، سخت در شگفت میمانند، زیرا از یکسو نام پیشوایان دین و صحابه پیامبر(ص) را بالای منابر با احترام یاد میکنند، و از سوی دیگر، وقتی به قبور آنان میرسند، کمترین احترام را به جا نمیآورند، حتی اگر حیوانات حول و حوش مدفن آنان را آلوده کنند، ابدا بیم و هراسی ندارند. این وهابیها لفظ شرک و «مشرک» را دستآویز خود قرار داده، هر نوع احترام و تعظیم اولیا را تحت این عنوان میکوبند و حرکت انسان را به پاس خدمات اولیا، شرک و انجامدهنده آن را مشرک مینامند، گویا آنها با اولیای الهی نوعی عنات و عداوت دارند که از هر نوع احترام به آنان، سخت ناراحت میشوند.
گردآورنده: سید اسدالله حسینی