امروز انعکاس عزاداریها و مراسم ارادتمندان اباعبدالله ع در برابر چشم جهانیان، مسئولیت پیروان مکتب امام حسین ع را سنگینتر کرده است؛ چرا که عملکرد ما به عنوان مدعیان پیروان آن امام بزرگوار باید آینهای صاف و بدون خط و خش از آیین اماممان باشد تا دیگران با دیدن عزاداریهای ما جذب مکتب مولایمان شوند، نه اینکه با اجرای برنامههایی سخیف و ناپسند و یا نمایش کارناوالهای قمهزنی و تیغزنی بر روی سرکها؛ موجبات ترس و وحشت افرادی را فراهم آوریم که ممکن بود با تماشای رفتار صحیح ما جذب مسیر انسانساز و متعالی کربلا و امام حسین ع شوند.
ماه محرمالحرام فرا رسید. ماهی که در آن چشمهای هر انسان آزادهای با هر مذهب و نژادی از داغ نواسهی عزیز پیامبرِ مهربانی صلاللهعلیهوآلهوسلم خیس و بارانیست. عاشقان حسین شالهای سیاه عزاداری را بر تن کردهاند. قرار است کویر داغ سینههای انسانهای خسته از ستمِ نفس و بیداد ستمگران با آرمانهای پاک اباعبدالله آبیاری شود تا جوانههای شور و شعور و رستگاری از میان آن کویرِ تفتیده سر بر آوردند.
آری؛ وادی ارادت به مولایمان حسین وادی شور و شعور است و نه تنها شور. همانگونه که هر لحظهای از لحظات قیام امام حسین ع از مکه تا کربلا به آزادگان هر عصری از اعصار، هم درس شور میدهد و هم شعور.
عاشورای حسین هر چند تنها یک روز بود، اما دامنهی اثرگذاری آن تا قیام قیامت کشیده شد و آنچنان در عمق وجدانها اثر گذاشته که جهانیان در محرم هر سال، اوج عشق و اخلاص نسبت به آموزگار حریت و اسوهی راستین جهاد و شهادت را به نظاره مینشینند.
امروزه انعکاس عزاداریها و مراسم ارادتمندان به اباعبدالله ع در برابر چشم جهانیان، مسئولیت پیروان مکتب امام حسین ع را سنگینتر کرده است؛ چرا که عملکرد ما به عنوان مدعیان پیروان آن امام بزرگوار باید آینهای صاف و بدون خط و خش از آیین اماممان باشد تا دیگران با دیدن عزاداریهای ما جذب مکتب مولایمان شوند، نه اینکه با اجرای برنامههایی سخیف و ناپسند و یا نمایش کارناوالهای قمهزنی و تیغزنی بر روی سرکها موجبات ترس و وحشت افرادی را فراهم آوریم که ممکن بود با تماشای رفتار صحیح ما جذب مسیر انسانساز و متعالی کربلا و امام حسین ع شوند.
باید به این نکته توجه کنیم که هر یک از ما میتوانیم عامل هدایت و یا هم دخیل در گمراهی هر یک نفری باشیم که چه حضورا و چه مجازا شاهد نوع عزاداری و تجلیل ما از محرم و عاشورا خواهد بود.
مکتب حضرت اباعبدالله علیهالسلام انسانسازترین مکتب تاریخ بشریت است. مکتبی که مدیر آن از تمام دار و ندار و هستی و خانوادهی خود میگذرد تا مشعل فروزان هدایت جامعهی انحرافزدهی خویش و نسلهای پس از خود باشد و همچنان روشنی بتاباند.
مکتبی که آموزگاری چون زینب کبری سلاماللهعلیها دارد. زینبی که به تنهایی به تمامی مردان روزگار درس مردانگی داد و به مفهوم غیرت معنایی دوباره بخشید. خواهری که در تلخترین مصیبتها جز زیبایی ندید و آن را با نیکوترین صبرها و شیواترین سخنها آنچنان جاودانه کرد که وی را سفیر عاشورا نامیدند؛ که کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود...
مکتبی که بازماندگان آن با وجود ضعف ظاهری لرزه بر پایههای کاخهای ابنزیادهای اعصار انداختند. و مکتبی که متولیان آن با خون پاک خود بقا و دوام آن را امضا کردند و اینچنین جاودانه شدند.
و اینگونه بود که واقعهی عاشورا که در مقایسه با بسیاری از رخدادهای دیگر، حجم کمی از وقایع را به خود اختصاص داده است؛ اما در طول تاریخ خویش، بیشترین توجهات را به خودش جلب کرده و علاوه بر نقش گسترده و تاثیر عمیق اجتماعیتاریخی خود، به صورت فرهنگی ویژه با ساختاری منحصر به فرد در آمده است.
فرهنگی که هر اندازه از عمر بابرکت آن میگذرد از تازگی و طراوت آن کم نمیشود و هر ساله وجدانهای بیدار جدیدتری از سراسر جهان را با هر نژاد و آیینی به خود فرا میخواند و جذبشان میکند.
این طراوت، جذابیت و عقلانیت از نشانههای یک مکتب انسانسازِ راستین است. پس بیاییم ما هم که خود را پیرو این مکتب متعالی میدانیم با تأسی از مولایمان امام حسین ع، خشتی تازه در برپا نمودن این مکتب متعالی و الهی در این عصر بیفزاییم نه اینکه بالعکس از خشتهای سازهی آن نیز بکاهیم.