عید سعید قربان در دهم ذیالحجهی هر سال از اعیاد بزرگ مسلمانان و یادآور اتفاقی عظیم در تاریخ است. اتفاقی که در آن حضرت ابراهیم (ع) برای اثبات بندگی خود فرزندش اسماعیل را به قربانگاه برد تا گردن به حکم الهی نهاده و بزرگترین داراییاش را قربانی کند تا مصداق آیهی (لن تنالوا البرَّ حتَّی تنفقوا ممّا تحبون) باشد.
نوای حق سراسر وجود ابراهیم را فرا گرفت. ای ابراهیم! رها ساز اسماعیلت را تا به تو بدهم هر آنچه که لایقش هستی!
"منا" مسلخ عشق است. سرزمین طاعت و بندگی. و قربان تجسم سر تسلیم به فرمان دوست نهادن، بی هیچ چون و چرایی...
مگر نه اینکه عاشق باید در پی طلب رضایت معشوق باشد؟ و ابراهیم تمام دار و ندارش و از جان شیرینترش را در طبق اخلاص نهاد تا در پیشگاه محبوب یکتایش قربانی کند.
و فرشتگان مبهوت از این سرسپردگی و این نهایت بندگی.
آن روز نه گلوی اسماعیل بریده شد و نه ابراهیم پدری را به بندگی ترجیح داد. تنها رضایت و سرسپردگی به خالق یکتا بود که بیداد میکرد. پس به رسم نمایش سرفرازی گوسفندی ذبح شد.
و این ابراهیم بود که زنجیرهای تعلق را از پای روح بلندش باز کرد و بذر تردید را از خاک دل برچید. صبورانه دل از تعلقات دنیا برید تا پیروز این میدان شود.
عید سعید قربان در دهم ذیالحجه هر سال از اعیاد بزرگ مسلمانان و یادآور اتفاقی عظیم در تاریخ است. اتفاقی که در آن حضرت ابراهیم (ع) برای اثبات بندگی خود فرزندش اسماعیل را به قربانگاه برد تا گردن به حکم الهی نهاده و بزرگترین داراییاش را قربانی کند تا مصداق ( لن تنالوا البرَّ حتَّی تنفقوا ممّا تحبون) باشد.
ابراهیم دل از اسماعیل خود برید تا لایق گامنهادن در مسیر عبودیت و بندگی باشد؛ مسیری که هر آنچه در آن هست معرفت است و نه مصلحت.
خدایا در این مسیر "نفس" من اسماعیلِ من است و برای ابراهیمی شدن تیغی تیزتر از فراموشی خود ندارم. به راستی هرکه از خود گذشت در یادها ماندگار شد.
بارالها! نفس خود را هر لحظه "رمی" میکنم تا هرآنچه جز تو در من تجسم شود محکوم به نابودی باشد.
خداوندا یاریمان ده که اسماعیل درونمان را قربانی کنیم تا لایق قدم برداشتن در راه بندگی تو باشیم.
حضرت امام زینالعابدین علیهالسلام نیز در روز عید سعید قربان، اینگونه با پروردگار خویش مناجات مینمودند:
«پرورگارا! آن کس که به سوی مخلوقی حرکت کند، خویشتن را به امید عطا و بخشش او آماده میسازد. پس امروز، من به امید عفو و صله تو آماده شدهام و از درگاهت، مرحمت و کرامت همی تمنّا دارم.
بارالها، بر محمد و آل او درود و رحمت فرست و این امید مرا، نومید مگردان. ای خدا! ای آنکه حاجات حاجتمندان بر تو پنهان نیست، و ای آنکه هر چه ببخشی، خزانه سرشارت زوال نبیند. من امروز با دست تهی به درگاهت آمدهام، و مرا به طاعت و عبادتم تکیهای نیست. نه طاعتی فرستادهام که مقبول باشد و نه جز شفاعت محمد و آل او شفاعت کسی پشت گرمی من است. بلکه امروز به درگاه تو آمدهام، در حالی که به گناهان خویش اعتراف دارم و به عفو عظیم تو که شامل حال خطاکاران میشود، امید دارم.»
سیدعلیاکبر حسینیکرمانی