به خدا سوگند، اگر در خارستان همه شب سر بر بالین خار نهم و از رنج و درد بیدار مانم و دست و پا در زنجیر کشیده شوم، خوشتر از آنم که فردای قیامت خدا و رسولش را شرمسارانه بینم که برخی از بندگان را مورد ستم قرار داده و چیزی از مال دنیا را از آنان غصب کرده باشم. و چگونه دست ظلم به روی کسی دراز کنم به خاطر تنی که به سرعت به خاک نابودی باز گردد و ماندنش در گور به درازا کشد...به خدا سوگند، اگر هفت اقلیم زمین را با آنچه در آسمانهاست به من بخشند تا پوست جُوی را به گناه از موری گیرم، هرگز چنین نکنم. به راستی دنیای شما نزد من از برگی که در دهان ملخی است که آن را میخورد، بیارزشتر است.
بخش دوم از مطلب امام علی از زبان امام علی خدمت مخاطبان خبرگزاری صدای افغان آوا تقدیم می گردد:
خطبه 122 / تا پای جان پایمردی در اطاعت از خداوند:
سوگند به آن که جان پسر ابوطالب در اختیار اوست، براستی هزار ضرب شمشیر آسانتر از مرگ در بستر است که در غیر اطاعت خدا باشد.
خطبه 128 / زهد علی:
من از دنیا روی گرداندهام و به اندازهی ضرورت از آن، بسنده کردهام و با دیده واقعبین بدان نگریستهام...
خطبه 137 / یقین علی:
من همواره راهم را میدانم و آگاهانه گام برمیدارم؛ نه فریب میدهم و نه فریب میخورم، نه به شبهه درانداختهام و نه به شبهه درافتادهام...
خطبه 155 / راه هدایت در محضر علی:
پس اگر فرمان مرا برید، شما را به خواست خدا به راه بهشت خواهم برد گرچه با مشقّت شدید و تلخکامی همراه باشد...
خطبه 158 / حقگزاری علی:
من در رهبریام به شما نیکی کردم و حقّ همسایگی نیکو گزاردم، و در پشتیبانی و حمایت از شما توانم را به کار بردم، و از بند ذلت و زنجیر ستم آزادتان ساختم؛ و این به پاس تشکر من از اندک نیکی شما و چشمپوشی من از بسیار بدیتان بود که دیدم و چشیدم.
خطبه 174 / علی عامل به کلام خویش:
ای مردم، به خدا سوگند شما را فرمانی ندهم مگر آنکه خود در آن پیشتاز بودهام، و نیز از معصیتی بازتان نداشتهام جز آنکه پیش از شما خود از آن دست شسته و برکنار بودهام.
خطبه 215 / عدالت علی:
به خدا سوگند، اگر در خارستان همه شب سر بر بالین خار نهم و از رنج و درد بیدار مانم و دست و پا در زنجیر کشیده شوم، خوشتر از آنم که فردای قیامت خدا و رسولش را شرمسارانه بینم که برخی از بندگان را مورد ستم قرار داده و چیزی از مال دنیا را از آنان غصب کرده باشم. و چگونه دست ظلم به روی کسی دراز کنم به خاطر تنی که به سرعت به خاک نابودی باز گردد و ماندنش در گور به درازا کشد...به خدا سوگند، اگر هفت اقلیم زمین را با آنچه در آسمانهاست به من بخشند تا پوست جُوی را به گناه از موری گیرم، هرگز چنین نکنم. به راستی دنیای شما نزد من از برگی که در دهان ملخی است که آن را میخورد، بیارزشتر است. علی کجا و این نعمتهای ناپایدار و لذتی که نمیمانَد در روزگار. پناه بر خداوند از غفلت اندیشه و زشتی لغزش و از او کمک خواهیم.
خطبه 231 / از امام بپرسید تا او را از دست ندادهاید:
ای مردم، پیش از آنکه مرا از دست دهید از دانش من پرسش کنید، که به راستی من به راههای آسمان از راههای زمین داناترم، پیش از آنکه فتنه به اوج رسد و هرچه سر راه آن باشد همه را نابود سازد.
خطبه 175 / علم امام:
به خدا سوگند، اگر بخواهم میتوانم هر یک از شما را خبر دهم که از کجا آمده؟ و به کجا میرود؟ و امورش چگونه خواهد بود؟ ولی از آن میترسم که اگر چنین کنم دربارهام غلوّ کنید و به رسول خدا کافر شوید. بدانید که من این رازها را به یارانِ خاصّ خود که از خطر غلوّ و کفر در امانند میسپارم. سوگند به خدایی که پیامبر را به حق برانگیخت، و او را بر تمام آفریدهها برگزید، جز راست نمیگویم. پیامبر همهی این امور را برایم گفته بود، که چه کسی هلاک میشود، و چه کسی نجات مییابد، و سرانجام حکومت چه خواهد شد. پیامبر خبر هر چه را بر من خواهد گذشت در گوشم خواند و مرا بدان آگاه ساخت.