آیا پاکستان تجزیه می شود ،علت تجزیه پاکستان چیست، در تجزیه پاکستان چه کسانی سود می برند،حکومت افغانستان در تجزیه پاکستان چه نقش می تواند داشته باشد، آیا تجزیه پاکستان به نفع افغانستان است ؟ برای برحذر ماندن از اضرار تجزیه پاکستان حکومت افغانستان چه کاری می تواند انجام دهد؟ این پرسش و ده ها پرسش از این دست در برابر این خبر ایجاد می شود که گویا غربی ها تصمیم گرفته اند که برای رهایی از شر پاکستان به تجزیه آن دست بزنند.
خبر تجزیه پاکستان را بار دیگر در روز های گذشته در شبکه های اجتماعی به نقل قول ازیکی از کارمندان سازمان ملل متحد اقای وحید وحیدالله منتشر شده است ؛ وحید وحیدالله گفته که :« منفعت غرب با هراس افگنی، مواد مخدر و افراطیت تهدید می شود بنابر این، آنان تصمیم گرفتهاند که هر چی زودتر پاکستان تجزیه شود و تمام شرایط برای این کار آماده است.»
گرچه این خبر جدیدی نیست نزدیک به دو سال قبل یک کارشناس ایرانی به نام "ملازهی" مطلبی در وبسایت دپلماسی ایرانی منتشر کرده بود، در آن زمان و د رآن مطلب گفته شده بود که اگر کمک های غربی برای سرپای نگهداشتن پاکستان قطع گردد این کشور تجزیه می شود. تنها علل ممکنی که این کشور را از خطر تجزیه دور نگهداشته است نه انسجام اجتماعی جامعه پاکستان است و نه هم تدابیر حکومت آن کشور، بلکه جامعه جهانی از جمله غربی ها این کشور را به صورت میکانیکی سر پای نگهداشته است تا موج تجزیه این کشور سایر کشورهای را منطقه را دچار آسیب نکند.
وقتی این خبر باز نشر می شود ،آیا به معنای آنست که پروژه ای تجزیه پاکستان ممکن است کلید خورده باشد و غربی ها هم اکنون هزینه تجزیه پاکستان را به جان خریده اند و می خواهند برای همیشه شر پاکستان را از سر جامعه جهانی کوتاه کنند؟
پاکستان از دو منظر برای غربی ها یکی از مناطق خطر خیز است، یکی وجود جامعه توسعه نیافته که دردامن خود تروریسم وافراطیت را پرورش می دهد، دوم این که وجود سلاح های هسته ای در این کشور می تواند آینده ای بالقوه خطرناکی را برای جهان به وجود آورد.
ممکن است علت دیگری نیز داشته باشد و باعث شده باشد که حساسیت بیش از پیش غربی ها را برانگیزد و آن نزدیکی این کشور با کشور چین است که ممکن است این نزدیکی و اتحاد هم منافع غرب را با چالش مواجه سازد و هم هندوستان ر ا تهدید کند.
به هر حال تجزیه پاکستان اگر صحت داشته باشد برای ایجاد ثبات و امنیت در افغانستان نخواهد بود بلکه طرح ها و پلان های غربی ها برای دست یابی به منافع آن کشورها است .
هر چه باشد تجزیه پاکستان گرچه در بدو امر برای افغانستان یک رخداد سکر آور و مسحور کننده است، شاید این اندیشه ایجاد و تقویت گردد که کانون تروریسم پروری از منطقه کنده شود بی تردید به نفع افغانستان است. اما اگر نیک نگریسته شود، تجزیه پاکستان یک پتانسیل قوی و بسیار خطرناکی را آزاد خواهد کرد که نه تنها افغانستان بلکه بسیاری از کشورهای منطقه را با خطر نفوذ افراطی گری مواجه خواهد ساخت .
تجزیه پاکستان به ویران کردن لانه زنبورمی ماند که درصورت تخریب، زنبورتروریزم به هرسوی روی خواهد کرد و کشورهای پیرامون را تحت تاثیر خواهد برد. به ویژه کشورهایی چون افغانستان که نه دارای انسجام اجتماعی است و نه هم حایز یک حکومت قدرتمندی و مقتدر که بتواند این خطرها را حس کند و به حداقل برساند و جامعه خود را از شر این زنبورها مصئون نگهدارد.
لذا تجزیه پاکستان در بدو امر گرچه خوش آیند به نظر می رسد ،اما در دراز مدت به هیچ عنوان به نفع افغانستان و کشورهای منطقه نیست . تجزیه پاکستان جزیی از برنامه کلان کشور های غربی در خاورمیانه بزرگ است و می کوشند با تجزیه کشور های بزرگ واحد های کوچکی ایجاد کنند که به آسانی قابل کنترل باشند و هم با این تجزیه سایر کشورها را در نزاع های داخلی سرگرم کنند تا پتانسیل هایی که اکنون به صورت گروه های افراطی مذهبی ظهور کرده و می تواند غرب را تهدید کند به تدریج این پتانسیل ها در داخل این واحدها کوچک تر برای بدست آـودرن منافع بیشتر و یا ابراز هویت مصروف شوند و امکان پرداختن به بیرون و از ابراز هویت در برابر غرب کاسته شود.
این خطری است که افغاانستان نیز از این رخداد مصئونیت نخواهد یافت و خطر تجزیه این کشور را نیز در کام خواهد کشید به ویژه آن که گروه هایی هستند که مترصد فرصت اند همین که این زمینه فراهم آید گسست از مرکز شتاب خواهد گرفت و افغانستان نیز به واحدهای کوچک تری تجزیه خواهد شد و ممکن است این واحدها هرکدام به قدرت های پیرامون بپیوندد.
بنابر این تجزیه پاکستان اگر بدون تمهیداتی از سوی حکومت افغانستان صورت گیرد به مثابه مرگ برای افغانستان است. گمان باطلی است که اگر پنداتشه شود که تجزیه پاکستان، آخرین گام برای آرامش است به هیچ عنوان نمی توان آینده ای نیکویی را قابل پیش بینی دانست چه بسا که تجزیه اولین گام برای خشونت ورزی ها و زیاده طلبی های بیشترشود.
به قول آن فیلسوف انگلیسی که جنگ همه علیه همه را به وجود آورد(هابز، فیلسوف قرن ۱۷) . دولت افغانستان همه بی هیچ تردید می داند که تجزیه پاکستان این کشور را نیز در کام خواهد کشید. اما این که چه تمهیداتی باید انجام گیرد، با توجه به وضعیت کنونی حکومت نمی توان انتظار چندانی داشت . به نظر می رسد که باد تجزیه وقتی از پاکستان وزیدن گیرد پایه های درخت این حکومت به لرزه در خواهد آمد و قبل از این که تجزیه حکومت پاکستان را فرا گیرد درد آن به جان این کشور خواهد افتاد.
شاید حکومت افغانستان به این توهم گرفتار باشد که همراهی حکومت با سیاست های غربی خواهد توانست این کشور را مصئون نگهدارد . گرچه این توهم رخوت آلود برای حکومت افغانستان رویاهایی نیز همراه آورد اما در نهایت این خواب از آن خواب هایی نیست که درآن رویا آینده ای نیکویی را بنگرد بلکه کابوس های وحشت ناکی را برای مردم وحکومت به همراه خواهد داشت.
به هرروی اگر چنین وضعیتی پیش آید پیش بینی بسیار سخت است وتوصیه به حکومت هم کار چندان آسانی نیست، زیرا وضعیت تداعی کننده همان شعر معروفی است که شاعرگفته است
در میان قعر دریا تخته بندم کرده ای ؛ باز می گویی که دامن تر مکن هوشیار باش
نگارنده همان وضعیت را می نگرد .