اشرف غنی؛ رئیس جمهوری به دهها هزار شهروند کشور که به اروپا فرار کرده اند می گوید:"من دلم نمیسوزد" مردم برگردند و کشور را دوباره بسازند.
غنی میگوید:"ما صدها میلیون دالر [برای مردمی که] میخواهند با کمترین فشار کشور را ترک کنند، مصرف کردهایم. اگر میخواهید کشوری داشته باشید، باید عزم و اراده داشته باشید."
افغانستان برای سه دهه اصلیترین مبدا پناهجویان به کشورهای جهان بود تا اینکه در سال ٢٠١٤، سوریه از این کشور پیشی گرفت.
بیشتر از یک میلیون نفر از افغانستان، عراق و سوریه در سال ٢٠١٥ وارد یونان شدند.
افغانها چیزی حدود ٢٠ درصد این رقم را تشکیل میدادند.
با این وصف افغانستان در سال ۲۰۱۵ با یک فرار دسته جمعی کم سابقه مواجه بود؛ فراری که بسیاری از ناظران، آن را ناشی از ناکامی محرز حکومت وحدت ملی در تحقق آرزوهای حد اقلی مردم ارزیابی کردند.
هر دو رهبر حکومت وحدت ملی در جریان کمپاین های انتخاباتی به مردم وعده ایجاد کار، بهبود شرایط اقتصادی، تامین امنیت و... دادند؛ اما پس از ۱۸ ماه از آغاز این حکومت، نه تنها هیچیک از این وعده ها عملی نشد؛ بلکه بر اساس ارزیابی های مؤسسات نظرسنجی، شرایط در بسیاری از موارد، سخت تر هم شد.
اکنون هم اشرف غنی و هم عبدالله با کشوری از هم گسیخته، حکومتی دو تکه، کابینه ای ناقص و ناکارآمد، فسادی شایع و فراگیرتر از همیشه و ملتی رو به فرار مواجه هستند.
هیچکس نمی داند که سال جاری خورشیدی، بر بنیاد کدام معجزه آسمانی، می تواند بهتر از سال گذشته باشد.
آقای غنی همچنان سرگرم تلاش برای صلح با تروریست هایی است که حتی حاضر نیستند پای میز مذاکره بیایند.
سال گذشته علاوه بر کشته شدن هزاران نیروی امنیتی، بیشتر از ۱۱ هزار غیر نظامی در کشور کشته یا مجروح شدند که یک چهارم آنها کودک بودند. این رقم بلندترین آمار ثبت شده از زمان دخالت نظامی ناتو و غرب به رهبری امریکا در افغانستان در سال ۲۰۰۱ بود.
با این حساب، اشرف غنی هنوز انتظار دارد که مردم از کشور فرار نکنند.
او در مصاحبه اخیرش با بی بی سی، نسبت به کسانی که اقدام به فرار از کشور می کنند، با زبانی بسیار زننده، تحقیرآمیز و خشم آلود صحبت کرد.
این موضع گیری او نشان می دهد که آقای غنی، از مردم انتظار دارد، بار تمام مشکلاتی که در پی به قدرت رسیدن حکومت وحدت ملی در کشور، ایجاد یا تشدید شده را بکشند و حتی اگر لازم باشد، به خاطر آن بمیرند؛ اما دست به فرار از کشور نزنند.
او شاید حق دارد؛ زیرا خود او هم از وضعیت پیش آمده به شدت نگران است. او نمی تواند بر کشوری حکومت کند که مردم اش در حال گریز از آن هستند و بدتر از آن اینکه آنهایی که مانده یا رفته اند، دلیل این فرار را به نحوه حاکمیت او و شرکایش، نسبت می دهند.
سازمان ملل می گوید اگر حکومت افغانستان، سال ۲۰۱۶ را از سر بگذراند و سقوط نکند، موفقیت به حساب می آید. نتایج یک بررسی هم نشان می دهد که نزدیک به ۶۹ درصد افغان ها معتقدند که زندگی شان در یکسال گذشته بدتر شده است. ۸۱ درصد گفته اند که از حکومت ناراضی اند و ۷۶ درصد از کارکرد اشرف غنی ابراز نارضایتی کرده اند.
با این حساب، این انتظار عاقلانه نیست که اشرف غنی، همچنان خوشحال باشد و با سیل مهاجران افغان بی پناه و بی سرنوشت سرگردان در کشورهای اروپایی، ابراز همدردی کند؛ اما این هرگز انتظار او از مهاجران را نیز توجیه نمی کند.
او در روزهای اخیر با استفاده از هر مناسبتی، تلاش می کند مهاجران را تحقیر کند و اینگونه وانمود نماید که آنها غیرت کافی برای دفاع از کشور شان را ندارند و عزم و اراده ساختن افغانستان را از دست داده اند. او هم مانند سران کشورهای مهاجرپذیر اروپایی، به صدها هزار پناهجوی افغان به عنوان «مهاجران اقتصادی» نگاه می کند؛ اما ناظران می گویند که این همه واقعیت نیست.
مردم نمی توانند بدون امید به آینده، فقط به شعارهای بزرگ، آمارهای بلند و موضع گیری های خوش بینانه اشرف غنی در مورد بازسازی، امنیت، صلح، پیشرفت و توسعه اقتصادی و دفاع از کشور در مقابل تروریزم، دلخوش باشند و در کشور بمانند.
همچنین بسیاری از مردم می پرسند آقای غنی که مهاجران را مورد ملامت و نکوهش تحقیرآمیز قرار می دهد چرا خود، تابعیت خارجی دارد، فرزندانش در دانشگاه های معتبر امریکایی تحصیل می کنند و مهم تر از همه، در سال های دشوار جنگ و خشونت و کشتار و ویرانی که افغانستان به او و امثال او نیاز داشت، در غرب به سر می برد؟