اخیراً خبری در میان مردم پخش شده که موجب نگرانی همه مردم کشور به خصوص اهل تشیع و خاصتاً ساکنان مناطق مرکزی شده است. در این خبر که به نقل از یکی از نمایندگان پارلمان افغانستان به وسیله یکی از هفته نامه های کابل و در هفته های اخیر منتشر شده، ادعا شده است که در بهار پیش رو یعنی بهار سال ۱۳۹۵ خورشیدی، قرار است حدود ۵۰ هزار نیروی داعشی به حمایت ترکیه و عربستان سعودی وارد افغانستان شود.
گفته شده است که داعشی های موجود در افغانستان وعده داده اند که فعالیت خود را از بهار سال پیش رو آغاز می کنند و بنا بر تحلیل ها داعشیان افغان منتظر رسیدن همین پنجاه هزار نیروی داعشیان خارجی اند که قرار است با حمایت دولت ترکیه و عربستان وارد افغانستان شوند و آنگاه همه با هم فعالیت های تروریستی و ضد بشری خویش را آغاز کنند.
خبر دیگری نیز در میان مردم پیچیده که گویا داعش در افغانستان اعلام کرده که آغاز جهاد آنها در افغانستان از مناطق مرکزی این کشور و علیه مسلمانان شیعه مذهب خواهد بود که به تدریج سایر مناطق را در بر خواهد گرفت.
واکنشها در برابر این اخبار متفاوت بوده است؛ حکومت افغانستان چنانکه در آغاز پیدایش داعش در این کشور، هیچ وقت آن را جدی نگرفت، این بار نیز سکوت کرده و به نظر می رسد چون دفعه قبل جدی نگرفته است که صد البته این خود جای سوال و پرسش دارد.
عده ای نیز این اخبار را باور نمی کنند و نشر آن را کار رقبای ایالات متحده و حکومت افغانستان می دانند و برخی نیز دست استخبارات کشورهای همسایه به خصوص پاکستان را در آن دخیل می دانند؛ تا بدین وسیله هم دولت و هم ملت افغانستان و هم حامیان خارجی حکومت کابل را تحت فشارهای تبلیغاتی و روانی قرار بدهند.
اما عده ای نیز آن را جدی گرفته و می گویند این برنامه یعنی وارد ساختن ۵۰ هزار نیروی داعشی در افغانستان آنهم به وسیله ایجاد کنندگان آنها یعنی دولت ترکیه و آل سعود در تبانی با دولت امریکا بوده و در ادامه همان پروسه ناامن سازی آسیای مرکزی و کنترول قدرتهای بزرگ منطقه ای چون چین، ایران، روسیه و هند، طرح و پلان شده است.
از نظر این آگاهان، افغانستان به عنوان پایگاهی جهت ساپورت و سازماندهی داعش در خواهد آمد که علاوه بر ناامن شدن بیش تر از قبل این کشور، کشورهای پیرامون آن به خصوص کشورهای موجود در آسیای مرکزی و میانه نیز دچار بی ثباتی و ناامنی خواهد شد.
حال اگر فرض را بر درست بودن این اخبار ناگوار بگذاریم، تهدید اصلی متوجه شیعیان افغانستان به خصوص مردمان ساکن در مناطق مرکزی خواهد بود که در صورت ورود لااقل پنجاه هزار نیروی تروریستی داعشی که قسی القلب ترین موجودات روی زمین شناخته شده اند، مناطق مرکزی و نیز ساحات همجوار آن به حمامهای خون تبدیل خواهد شد و کسی هم نخواهد بود تا از آن مردم مظلوم و محروم دفاع کند.
چرا که رهبران خردمند شیعه و هزاره با توجه به عدم بلوغ سیاسی، دوبار فریب سیاسی کاری های رقبای خود را خوردند و خلع سلاح شدند که بار اول در زمان تسلط طالبان بر (هزارستان) آن روز و بامیان امروز بود که با فرار یکی از همین رهبران خردمند شیعه، خروارهایی از سلاح و مهمات در اختیار طالبان قرار گرفت و نوبت دوم نیز در زمان روی کار آمدن دولت پسا طالبانی بود که باز هم همین رهبران آگاه و خردمند، با رضایت خاطر تن به خلع سلاح خویش دادند و هر آنچه از سلاح و مهمات ناچیز که در دست داشتند، به حکومت آقای کرزی تحویل دادند!
همه ی این خردمندی ها در حالی اتفاق افتاد که سران و رهبران اقوام تاجیک و ازبیک و نیز پشتون حتی یک میل سلاح و یک عدد مرمی خویش را هم به حکومت وقت تسلیم نکردند و همه را در دل کوههای سر به فلک کشیده ی پنجشیر و دشتهای مزار شریف و شبرغان، مخفی کردند؛ تا در روزهای سخت و ناگذیر، دست به اسلحه برده و از حیات و سرنوشت مردم خویش دفاع کنند.
بواقع هم که اگر یک چنین رویدادی رخ دهد و نیروی سفاک و تروریستی پنجاه هزار نفری داعش وارد مناطق مرکزی شود- که صد البته دور از ذهن هم نیست- سران و رهبران خردمند چه خواهند کرد؟ آیا در کنار مردم خویش خواهند ایستاد و در برابر نیروهای اهریمنی داعش از دین و عزت و شرف و ناموس شیعه و هزاره دفاع خواهند کرد؛ که اگر هم این کار را بکنند با کدام اسلحه و مهماتی به جنگ داعش خواهند رفت؟!
یا آنکه طبق سنوات گذشته مردم مظلوم و در دهنه توپ قرار گرفته را بحال خود شان رها کرده و خود راه فرار به سوی کشورهای امریکایی و اروپائی را در پیش می گیرند و یا هم با بلعیدن لقمه های خیانت در همین کابل تقریباً امن خواهند ماند و به ریش سادگی شیعیان و هزاره های مناطق مرکزی خواهند خندید که با آرای آنان به چوکی های خیانت تکیه زده و در بسترهای آرامش و عافیت لولیده اند!
به نظر می رسد چنانکه گذشته تاریک و پرسش برانگیز این به اصطلاح رهبران خردمند شیعه و هزاره نشان داده، اینها مرد روزهای دشوار و سخت نیستند؛ چرا که اگر بودند در طول این همه سال، این همه جوان و پیر و کودک شیعه و هزاره در برابر چشمان آنها اختطاف نمی شدند و یا در مسیر شاهراهها سر بریده نمی شدند و یا در بهسود به وسیله آدم کشان کشته نمی شدند و سرانجام اینکه تظاهرات میلیونی مردم خویش را نعره و عربده سر دادن ارازل و اوباش قلمداد نمی کردند!
بنائن، تاکید می شود که در صورت ورود لشکر مخوف و بی رحم داعش در مناطق مرکزی، عقل و منطق و شریعت حکم می کند که مردم با ترک آن مناطق و مهاجرت به مناطق امن تر کشور، جان خویش را نجات بدهند و منتظر نباشند تا رهبران خردمند به کمک آنان بشتابند.