با ایجاد گروه طالبان و تشکیل حکومتی به نام امارت اسلامی در افغانستان، این گمان ایجاد شده بود که طالبان یک گروه فکری- سلفی است .
هم زمان با گروه طالبان گروه تروریستی القاعده نیز نام و نشانی داشت و هر روز در گوشه ای از دنیا دست به خشونت می برد و نامی پر ننگی برجای می نهاد.
درمجموع این گروه ها تحت عنوان سلفیت دسته بندی می شدند. اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان نیز برای یافتن خاستگاه فکری این گروه ها، به تاریخ تفکر اسلامی مراجعه می کردند. تلاش های فراوان فکری در این جهت به راه افتاد تا به ریشه یابی تاریخی این پدیده نو ظهور در تاریخ اسلام بپردازند.
حاصل و نتیجه تحقیقات به صورت کتاب، جزوه و یا مقاله منتشر شد، کثیری از پژوهندگان به این رهیافت دست پیدا کردند که سرمنشای این گروه ها در قرن نهم هجری است. برای شناخت بهتر و بیشتر این گروه ها باید به طرز دید و تلقی فقهی"ابن تیمیه" پرداخت، و مبانی فکری آن فقیه مسلمان را مورد تحقیق و تفحص قرار داد.
این رهیافت های تحقیقاتی نشان می داد که این گروه ها برخاسته و نشات گرفته از یک خوانش و قرائت از دین اسلام است. خوانشی که تکیه و تمرکز بر فقه دارد و سایر جنبه های دین از جمله اخلاق و عرفان و فلسفه را مغفول می نهد.
در مبارزه با این گروه نیز ساز و کارهایی فرهنگی پیشنهاد شد. این که برای مقابله این گروه ها جز رویکرد فرهنگی کار ساز نیست. و اگر چنانچه بتوان این گروه را از راه نظامی هم شکست داد، باز هم بقایای آن مشکل آفرین خواهد بود. هم چنان که خوارج نهروان بعد از جنگ با لشکریان امام علی(ع) مشکل افریدند و از جمله به شهادت حضرتعلی(ع انجامید.
در بدو تولد داعش و برخی از گروه های افراطی دیگر، در عراق و سوریه نیز گمان بر آن بود که این گروه ها جز با آنتی ویروسی از جنس خود آن اندیشه ها قابل مهار و کنترل نیست .
از میان ساز وکارها و رویکردهای فکری و فرهنگی ارایه شده برای مبارزه با این گروه ها،آنچه مغفول واقع شد یا کمتر به آن توجه صورت گرفت، نقش سیاست و دست های پنهان و آشکاری بوده و است که در پشت سر این گروه ها قرار دارند.
از تشکیل نخستین حلقه های طالبان هر قدر زمان بیشتر گذشت واقعیت هایی بیشتر آشکار شد و شناخت بیشتری ازاین گروه حاصل آمد. چنانچه امروز گروه طالبان قبل از این که یک گروه سلفی شناخته شود که از درون جوشیده باشد و بر اساس اندیشه و رهیافتی از اندیشه اسلامی بوجود آمده باشد،یک گروه سیاسی می دانند که براساس خواست و منافع دیگران بوجود آمده و در همین جهت نیز تا هنوز عمل کرده است
درباره داعش هم اکنون این گمان پررنگ تر است که این گروه در دامن سیاست حکومت وهابی سعودی پرورده شده بیش ازآن که دغدغه مذهبی و دینی بر آن حاکم باشد، بسط و نفوذ کشورهای حامی خود را مد نظر دارد. افزون برآن، این نکته تاریک نیز روشن شده است که قدرت های بزرگ جهانی که طمع زیاده طلبی در سرداشته و دارند از پشتوانه های مهم این گروه ها هستند.
در رخداد های اخیری که در سوریه اتفاق افتاد می توان دست های پنهان را بیشتر دید و به ماهیت این گروه ها را بیشتر شناخت و به فلسفه وجودی این گروه های به ظاهرمسلمان بیشتر پی برد.
ارتش سوریه در برخی نقاط آن کشور پیش روی کرد،دبعد ازپیروزی های نظامی ،مذاکرات سیاسی به تعویق افتاد، وزرای خارجه چند کشورغربی از جمله وزیر خارجه ایالات متحده امریکا، اظهارات عجیب وغریبی ابراز کردند، واز پیشروی های ارتش سوریه اظهار نا خرسندی نمودند.
ابراز واظهار این گونه احساسات،گویای این واقعیت است که کشور های غربی با تروریست ها خود را نزدیک تر می بینند تا مردم سوریه.
ازاین که چهار سال بخشی از مردم در تنگنا های شدید معیشتی وامنیتی بسر بردند،هیچ نگرانی ابراز نمی گردد، اما همین که تروریستان عقب رانده می شود نگرانی های سختی اظهار می گردد.
.همز مان با احساس نگرانی های مقام های غربی، بخشی دیگری از این سناریو،روی صحنه می آید، آن اعلام، اعزام نیروی زمینی از سوی عربستان سعودی به سوریه است.
سخنگوی ارتش عربستان اعلام کرده که می خواهد نیروهای پیاده در سوره بفرستد!. تا به اصطلاح بر ضد گروه داعش بجنگد! یعنی پیروزی ارتش سوریه دو طیف کشورهارا در کنار هم قرار داده. ازمرتجع ترین وخشونت ورز ترین کشورهای منطقه خلیج فارس تا کشور های بزرگ مدعی حقوق بشر،مثل ایالات متحده امریکا وفرانسه وترکیه کهازتصمیم عربستان سعودی استقبال وحمایت کردند.
اگرمردم دنیا درخلای اطلاعات بسر می بردند،واز ماهیت رژیم وحکومت عربستان سعودی وبرخی شیخ نشین هاینزدیک به آن حکومت،اطلاع کافی نمی داشتند،ممکن بود اعلام عربستان سعودیرا صادقانه بینگارند وباور کنند. حال که مردم دنیا از نیت وانگیزه های سعودی ها می دانند این یقین بوجود آمده که شکست تروریستان در سوریه، حاکمان عربستان سعودی را سخت نگران وعصبانی کرده وبیم دارند که:باپرداخت هزینه های گزاف دست خالی بر گردند و بدون کدام دست آورد سیاسی قابل توجه ازآن کشور خارج شود.
بنابراین گذشت زمان این دو نکته را روشن کرده استکه گروه داعش وامثال این گروه تروریستی، گروه هایی هستند که بادوویژگی بوجود آمده اند،یکی این که بار سیاسی این گروه ها بسی بیشتر از بار اعتقادی وفکری آنها است. تبار این گروه بیش ازآن که به کدام دید گاه فقهی برسد با منافع کشورهای زیاده خواه وافزون طلب جهان گره خورده است.
دوم آنکهطراحیوساخت این گروها چنانست که ازاسلام ومسلمانی چهره مخدوش ومغشوشی در جهان ارایه دهند که نسل جوان مسلمان رابی باور به ارزش های نهادین اسلامی کنند.
رقابت ها منطقه ای چشم بصیرت حاکمان سعودی رانیز چنان کور کرده است که نمی توانند تشخیص دهند که به کدام سمت وسوی حرکت می کنند وآب به آسیاب کی می ریزند؟