رادیو "صدای خلافت" داعش که پیش از این به زبان پشتو در ولایت شرقی ننگرهار فعالیت داشت، به زبان فارسی نیز فعالیتش را آغاز کرده است.
پیش از این هرچند گفته شد فعالیت این رادیو متوقف شده و به جای نشرات ضد دولتی، آهنگهای میهنی و سرود ملی به نشر میرسد؛ اما گفته میشود فعالیت این رادیو هنوز ادامه دارد.
صدای خلافت اکنون به زبان فارسی در شهر جلالآباد و شماری از ولسوالیهای دیگر این ولایت روزانه دو ساعت نشرات دارد.
نشرات این رادیو از آغاز تبلیغات ضد دولتی و دعوت از مردم، به ویژه جوانان و حتی کودکان برای پیوستن به داعش بوده است.
فعالان مدنی ننگرهار حکومت را به کوتاهی در جلوگیری از نشرات رادیوی داعش متهم کرده و گفته اند که تاثیرات آن بر اذهان عامه مشکل بزرگی را ایجاد خواهد کرد.
سخنگوی والی ننگرهار دلیل ناتوانی برای پیداکردن محل نشر این رادیو و توقف نشرات آن را تغییر محل فرستندۀ آن عنوان کرده است.
این اتفاق در حالی رخ می دهد که رسانه های خبری و شبکه های اجتماعی دو منبع مهمی هستند که به نحوی قدرت تبلیغاتی تروریست ها را فراهم می کنند.
کارشناسان حوزه رسانه می گویند که زمانی که رادیو و بعدا تلویزیون اختراع شد و سپس، سال ها بعد شبکه های اجتماعی و صنعت سینما بر آن اضافه گشت، هیچکس تصور نمی کرد که این ابزارهای مهم پیام رسانی و ارتباط و اطلاعات جمعی، به اندازه امروز، کارکرد منفی و مخرب داشته و زمینه های ناامنی اجتماعی، ترس و وحشت و ترور را در ابعاد بین المللی فراهم کنند.
اما برخلاف تصور اولیه سازندگان و مخترعان تکنولوژی های ارتباط جمعی، امروزه این تکنولوژي ها به خوبی از عهده تامین اهداف تبلیغاتی تروریست های افراط گرا برمی آیند.
داعش شاید بیش از هر گروه تروریستی دیگری از امکانات این شبکه ها استفاده می کند.
در افغانستان اگرچه هنوز به صورت ریشه ای و عملیاتی، فعالیت های این گروه، آغاز نشده یا دست کم فراگیر و همگانی نگشته است؛ اما در کشورهایی مانند عراق و سوریه، داعش به همان اندازه که به صورت حرفه ای و کاملا آموزش دیده، آدم می کشد و جنایت می کند، به همان صورت نیز صحنه های جنایات خود را به تصویر می کشد.
سکانس هایی که در کنار هم یک فلم کامل جنایات داعش را می سازند، به اندازه ای حرفه ای، حساب شده و مرتب، صحنه سازی، صداگذاری و تصویربرداری می شوند که کمتر کسی می تواند میان آنها و صحنه هایی که در فلم های ژانر وحشت هالیوود می بینیم، تفکیکی قایل شود.
صحنه به آتش کشیدن زنده معاذ الکساسبه؛ خلبان اردنی به دست داعش، نمونه ای از بهره وری کاملا حرفه ای داعش از تکنولوژي سینما- رسانه برای انتقال پیام وحشت و نشان دادن اوج خشونت بود.
این امر، کارشناسان حوزه وسایل ارتباط جمعی، رسانه های خبری و شبکه های اجتماعی را بر آن داشته تا با تعمق بیشتری به واشکافی استراتژي تروریست های افراط گرا در راستای استفاده حد اکثری از قدرت رسانه و تکنولوژي ارتباط جمعی بپردازند.
کارشناسان مسایل اجتماعی و رسانه ها می گویند که قدرت رسانه امروز به اندازه ای مشهود و چشمگیر است که حتی تروریست ها و گروه های دهشت افکن نیز که چیزی جز خشونت نمی شناسند و به چیزی غیر از آدمکشی و ایجاد رعب و وحشت و ترور، پایبند نیستند و اعتنایی ندارند به این قدرت، اعتنا نشان می دهند و اتکا می کنند و از رسانه ها به عنوان اهرمی برای پیشبرد اهداف و برنامه های خود در جهت ایجاد رعب و وحشت و هراس بیشتر در میان مردم، سود می برند.
رسانه ها هم در مقابل به تروریست ها و شبکه های عظیم جهانی هراس افکنی، این امکان را داده اند که به آسانی از آن در این جهت استفاده کنند و با توسل به ابزارهای تبلیغاتی از طریق رسانه ها، حضور خویش را اعلام کنند، اعضای جدید جلب کنند، احساسات جوانان را تهییج کنند و عقاید و باورهای مردم را به سود نیات شوم تروریستی خود، منحرف و دستکاری نمایند و در نهایت، بزرگتر از آنچه هستند خود را نشان بدهند.
شبکه های اجتماعی که غالبا تحت نظر سازمان های استخباراتی و آژانس های امنیت ملی کشورهای قدرتمند غربی اداره می شوند نیز این امکان را به تروریست ها داده اند که به سرعت برق و باد، در یک آن، پیام های کتبی، صوتی و تصویری خود را به سراسر جهان مخابره کنند و به یک معنا از این طریق، در یک لحظه، میلیون ها نفر را در دورترین نقطه های زمین، آماج بمباران اطلاعاتی و موج تبلیغات مسموم و منحرف کننده خود قرار دهند.
این نشانگر قدرت غیر قابل انکار رسانه است.
در این میان، رسانه هایی هم هستند که تلاش می کنند دست ابزار چنین استفاده نامیمونی قرار نگیرند.
برای این گروه از رسانه ها، منافع ملی، اولویت درجه یک دارد و رفاه حال مخاطبان، بازتاب واقعیت آنگونه که روی می دهد و تلاش برای فراهم سازی این امکان برای دریافت کننده خبر که واقعیت را براساس پیشفرض های ذهنی خودش، ارزیابی و آنالیز کند نه بر پایه آنچه که مالک رسانه یا خبر می خواهد، خطوط سرخ محسوب می شود.
در افغانستان اگرچه آزادی های رسانه ای آنگونه که در دیگر کشورها وجود دارد، نیست؛ اما همین میزان از آزادی بیان نیز بدون تردید، در طول تاریخ افغانستان بی پیشینه است و لذا ارجمند و قابل ستایش است.
از جانب دیگر، دولت و مردم در یک نبرد طولانی و ویرانگر با تروریزم و هراس افکنی در ابعاد بین المللی، قرار دارند؛ لذا رسالت رسانه ها، حفظ منافع ملی، تقویت امنیت ملی و کمک به مبارزه با تروریزم است.
با این حساب، رسانه ها نباید به گونه ای موضع گیری کنند و یا در بازتاب خبرها و تحلیل ها، به صورتی عمل کنند که قبل از مردم و دولت، بیشترین استفاده و بهره را تروریست ها نصیب شوند.
در این زمینه بازتاب خبرهای مربوط به رویدادهای تروریستی از حساسیت بیشتری برخوردار است. این خبرها نباید به گونه ای منعکس شوند که تروریست ها و عوامل آن می خواهند؛ بلکه اهمیت زیادی دارد که شیوه پردازش خبر همزمان با بازتاب واقعیت، می بایست این قدرت نیز داشته باشد که حس نفرت و انزجار مخاطب را نسبت به تروریزم برانگیزد.
از سوی دیگر، این وظیفه دولت است که اجازه ندهد تروریست ها با استفاده از امکانات اندک، برای خود یک تریبون مستقل رسانه ای و رادیویی ایجاد کنند و بدتر از آن اینکه روز به روز آن را با افزودن زبان ها و امکانات تازه تر، توسعه دهند.
تروریست ها مستحق آزادی بیان نیستند؛ زیرا آنها از این آزادی در راستای سلب آزادی دیگران، استفاده می کنند.
با این حساب، یکی از مهم ترین ابعاد مبارزه با داعش در افغانستان، انهدام تریبون رسانه ای و نابود کردن قدرت تبلیغاتی این گروه تروریستی است. اما و اگرهایی در زمینه مرکزیت این رادیو مطرح شده است که نیازمند رسیدگی جدی و فوری دولت است.
تغییر محل فرستنده رادیو، دلیل کافی برای پیدا نکردن آن توسط دولت نیست. با استفاده از تکنولوژي های پیشرفته نیروهای خارجی، به سرعت می توان مرکز و محل استقرار ایستگاه رادیویی داعش را از طریق موقعیت یاب های قدرتمندی که امواج را ردگیری و مسیریابی می کنند، کشف و آن را منهدم کرد؛ مشروط به اینکه اراده ای برای این کار وجود داشته باشد.