تروریسم ابزاریست در دست برخی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای برای استفاده علیه کشورهای رقیب و تحت فشار دادن آنها تا هم کشورهای هدف و رقیب را درگیر جنگ فرسایشی نموده و نیروی آنهارا تحلیل ببرد و هم احیانا در مذکرات سیاسی برای چانه زنی و امتیاز گیری دست بالایی داشته باشد.
در سالهای اخیر گروهکهای تروریستی متعددی با طرح ریزی برخی قدرتهای فرامنطقهای و حمایت برخی کشورهای منطقهای قارچ گونه متولد گردیده و در جهت اهداف مداخله جویانه و نا مبارک آنها بکار گرفته شده است.
گروهکهایی مثل:سپاه صحابه،لشکرطیبه،انصارالمجاهدین، القاعده، طالبان، بوکو حرام، النصره، الشباب، داعش و... توسط برخی کشورهای منطقه ساخته و علیه کشورهای رقیب استفاده گردیده است.
در این میان عمده ترین و بی رحم ترین گروه تروریستی که در سالهای اخیر به دلیل بی رحمی و قساوت بی مانند شان سر زبانها افتاده و با حمایت های مالی و تسلیحاتی کشورهای متمول منطقه به یک خطر بزرگ برای منطقه و جهان تبدیل گشته است گروه تروریستی داعش است. این گروه با طرح ریزی قدرتهای فرامنطقهای و همکاری و حمایت مالی و تسلیحاتی کشورهای ثروتمند عربی و ترکیه در جهت تضعیف و از بین بردن جبهه مقاومت بویژه حزب الله لبنان و تأمین امنیت رژیم صهیونیستی ساخته شد و با اوج گیری بهار زود گذر عربی در منطقه این فرصت به وجود آمد که کشورهای مذکور مهرههای خویش را رو نموده و وارد کارزار نمایند. در این میان کشور سوریه که حامی مهم و استراتیژیک گروههای مقاومت در لبنان و فلسطین به شمار میرود و با رژیم صهیونیستی هم اختلاف ارضی دارد و پل ارتباطی میان جمهوری اسلامی ایران و گروههای مقاومت هست به عنوان هدف نخست آماج توطئه و آشوب قرار گرفت.
طراحان و حامیان داعش و سایر گروههای تروریستی در سوریه امیدوار بودند که بتواند به راحتی حکومت بشار اسد را از سر راه برداشته و ایادی خود شان را به قدرت برسانند.
با سقوط احتمالی دولت بشار اسد تنها راه ارتباطی حزب الله با ایران مسدود شده و حزب الله در تنگناه و محاصره قرار میگرفت و میان دو دشمن بی رحم یعنی رژیم صهیو نیستی و گروههای تروریستی گرفتار شده و به راحتی از بین میرفت.
طرح حساب شده و خطرناکی بود و دشمنان مقاومت خواب خطرناکی برای آنها دیده بودند اما خوش بختانه سیر حوادث آنگونه که سازندگان داعش طراحی کرده بودند پیش نرفت و کید آنها منتج به نتیجه دلخواه آنها نگردید. از سویی با قساوت و عمل کرد قرون وسطایی این گروه افکار عمومی مردم جهان را علیه این گروه و حامیان شان بر انگیخت. و از سوی دیگر کنترل این گروه کم کم از دست سازندگان شان خارج شده و به خطری بالقوه برای حامیان خود تبدیل گردید و با انجام عملیات تروریستی در قلب اروپا به نگرانی عمده برای امنیت جهانی تبدیل گشت.
این تحولات باعث گردید که سازندگان و حامیان داعش به فکرتنبیه فرزند ناخلف و جسور خود بیفتد و ائتلافهای گوناگونی علیه این گروه تشکیل شود.
همچنین با ورود مستقیم روسیه به کار زار سوریه سازندگان و حامیان داعش از سرنگونی حکومت بشار اسد نا امید گردید به نحوی که دیگر قدرتهای غربی اصراری برای کنار رفتن اسد از قدرت ندارند.
حالا این سوال پیش می آید که مگر طراحان و حامیان داعش به هدف شان رسیدهاند که میخواهند با تشکیل ائتلاف ها علیه این گروه آن را نا بود کند؟
در پاسخ میتوان گفت:عوامل مذکور موجب شد که طراحان و حامیان این گروه به فکر جبهه تازه و مأموریت جدید برای این گروه در آیند تا در صورت لزوم برای مقاصد سیاسی خویش در آسیای مرکزی از این گروه بهره ببرند که با نفوذ این گروه در آسیای میانه هم چین و هم روسیه در معرض تهدید و تیر رس این گروه قرار بگیرند.
بدین منظور جنوب و شرق افغانستان بهترین مکان برای مأموریت جدید این گروه تشخیص داده شده زیرا هم دولت مرکزی افغانستان ضعیف است و بر خیلی از مناطق تسلط ندارد و هم به دلیل فقر، کم سوادی و قرابت فکری و مذهبی مردم این مناطق با داعش پتانسیل رشد و نموی داعش و جلب و جذب نیرو در این مناطق موجود است. و هم به دلیل مرز مشترک طولانی با پاکستان زمینه حمایت لوجیستگی از این گروه فراهم است. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که مأموریت داعش پایان نیافته بلکه مکان مأموریت عوض شده است که در صورت صلاح دید اربابان به سنگر جدید نقل مکان کرده و به مأموریت خویش ادامه دهند.
نویسنده:سید میرزا حسین احسانی