مقامات پاکستان اعلام کرده اند که نیروهای امنیتی ده ها عضو داعش در این کشور را بازداشت کرده اند.
رسانه های پاکستانی گزارش داده اند که نیروهای امنیتی در ایالت پنجاب این کشور ۴۲ تن را به اتهام داشتن به همکاری با داعش دستگیر کرده است.
وزیر عدلیه پاکستان؛ رعنا ثناءالله به رسانه های پاکستانی گفته که این افراد در طول دو هفته گذشته در چهار شهر پاکستان بازداشت شده اند.
او گفته که افراد بازداشت شده بر اساس مدرک و اسنادی که در نزد شان موجود بوده، بازداشت شده اند.
مقامات پاکستان پیش از این اعلام کرده بودند که نیروهای امنیتی این کشور یک سردسته داعش در این کشور را بازداشت کرده اند.
آنان گفته بودند که عامر منصور به عنوان سرگروه داعش در اسلام آباد تعیین شده بود و نیروهای ارتش پاکستان در یک عملیات خاص او را از خانه اش دستگیر کردند.
این در اقدامات در حالی صورت می گیرد که برخی حلقات سیاسی و امنیتی در افغانستان عقیده دارند که در عقب پروژه داعش در افغانستان نیز پاکستان قرار دارد و اکثر اعضای این گروه، با عبور از مرز افغانستان و پاکستان وارد کشور می شوند.
صرف نظر از این مساله، شواهد فراوانی وجود دارد که نشان می دهد پاکستان پیوند دیرینه و مستحکمی با گروه های ستیزه جو و افراطی دارد و به نظر می رسد این کشور، به این گروه ها نوعی نگاه ابزاری برای پیشبرد اهداف و تحقق منافع خود در افغانستان، هند، کشمیر و حتی ایران دارد.
فارغ از اینکه گفته می شود پاکستان در این زمینه، همدستان و متحدان قدرتمند دیگری در میان کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و قدرت های فرامنطقه ای در غرب نیز دارد.
با این حال، پیوند دیرینه پاکستان با تروریزم و هراس افکنی، جای تأمل و درنگ فراوانی دارد.
پاکستان از زمانی که نزدیک به ۷ دهه پیش از هند جدا شد، به عنوان یک کشور «اسلامی» اعلام وجود کرد.
ناظران می گویند که پسوند «اسلامی» به پایه گذاران پاکستان در آن زمان، این امکان را می داد تا با استفاده از این عنوان، توجه و حمایت بسیاری از کشورهای اسلامی و ملی گرایان مسلمان در سراسر دنیای اسلام، خاور میانه و جهان عرب از داعیه استقلال این کشور، جلب کنند.
این امر به صورت عملی محقق شد و پاکستان با تکیه بر همین حمایت ها به سرعت توانست استقلال خود از هند را محرز کند و در ادامه نیز با استفاده از پتانسیل بزرگی که در حاشیه استفاده ابزاری از نام «اسلام» برای خود به وجود آورده بود، توانست به قدرتی بزرگ در منطقه جنوب آسیا بدل شود و حتی در برابر هند هم صف آرایی استراتژيک کند.
سردمداران پاکستان که غالبا جنرال های ارتش و درجه داران نظامی بوده اند که با استفاده از قدرت نظامی و از مسیرهایی مانند کودتا به قدرت رسیده اند، در زمینه استفاده از نیروی عظیم حمایت جریان های اسلامگرا در منطقه و فرامنطقه، تنها به استحکام استقلال پاکستان از هند بسنده نکردند و به دنبال تحکیم پایه های قدرت ملی و احراز حاکمیت و استقلال سیاسی پاکستان از هند، اقدام به توسعه قدرت و سلطه خود در سراسر منطقه کردند.
این امر، به مرور به شکل گیری جریان های تروریستی به عنوان نیروهای غیر مستقیم پاکستان و نمایندگان منافع و سلطه این کشور در منطقه منجر شد.
اکنون سال هاست که مناطق قبایلی پاکستان، شامل وزیرستان شمالی و جنوبی و همچنین کویته و حوالی اطراف آن، به کنام و کمین گاه تروریست هایی بدل شده است که دولت و ارتش پاکستان وانمود می کنند هیچ گونه سلطه و نفوذی بر گروه های تروریستی پرتعداد مسلط بر این منطقه ندارند و هر از گاه نیز جنگ ها و درگیری هایی میان نظامیان رسمی پاکستان و شبه نظامیان غیر رسمی در استخدام آنها در این قلمرو ممنوعه صورت می گیرد تا نشان داده شود که پاکستانی ها در این مدعای خود صادق اند و خود یکی از قربانیان تروریزم اند؛ اما بی تردید با توجه به وضعیتی که در منطقه جریان دارد، هیچکس این مدعا را از پاکستانی ها نخواهد پذیرفت.
هند و افغانستان، دو کشوری هستند که همواره آماج هراس افکنی دست آموز پاکستان بوده اند.
هند از زمانی که پاکستان از این کشور، اعلام استقلال کرد، بر سر تملک و سلطه بر کشمیر، با این کشور، درگیر یک نبرد اعلام نشده و زیرپوستی است که گاه تا رویارویی های مستقیم نیز پیش می رود.
افغانستان هم به دلیل آنکه پس از اعلام استقلال پاکستان، از حکومت «اسلامی» مستقر در اسلام آباد اعلام حمایت نکرد و دوستی و رابطه دوستانه با هند را بر پاکستان نوبنیاد در همسایگی اش ترجیح داد، همواره از دید اسلام آباد به عنوان «دشمن» نگاه می شود که یکی دیگر از اهداف مهم گروه های تروریستی مورد حمایت پاکستان محسوب می گردد.
با این حساب، به نظر می رسد اکنون که بحث صلح با طالبان در میان است و این امید وجود دارد که تاریخ مصرف این گروه تروریستی به زودی منقضی شود، گمانه زنی ها در زمینه ایجاد ورژن تازه ای از تروریزم زیر نام داعش در افغانستان از سوی پاکستان، مطرح می شود و این امر، از دید ناظران، کاملا در ادامه همان میثاق پیشین و دیرینی قابل طرح و تبیین و تفسیر است که از دیرباز تاکنون میان پاکستان و گروه های تروریستی به ظاهر اسلام گرا وجود داشته است.
با این حساب، اگر این جمع بندی درست باشد، پاکستان هیچگاه دست از حمایت و پرورش تروریزم و گسیل گروه های تروریستی به کشورهای هدف شامل افغانستان، هند و اخیرا هم بخش های شرقی ایران، برنخواهد داشت؛ زیرا این امر، کاملا مبتنی بر اصول امنیت ملی و منافع راهبردی رژيم اسلام آباد و جنرال های مسلط بر سیاست و امنیت پاکستان می باشد.
در این میان، لازم است اشاره شود که رژیم اسلام آباد در این زمینه، تنها نیست. پیوند دیرینه، مسحکم و استراتژیک اسلام آباد با گروه های تندرو و افراطی سبب شده است که در طول ده ها سال سابقه این پیوند، روابط پیچیده ای میان پاکستان، تروریزم و سایر قدرت های خارجی در جهان عرب و غرب به وجود بیاید و این امر، منافع راهبردی پیچیده و درهم تنیده ای میان پاکستان، تروریزم و کشورهای غربی و عربی به وجود آورده است.
با این حساب، هرگونه مبارزه واقعی، ریشه دار و مؤثر با تروریزم پاکستانی نیازمند گسستن بنیان های رابطه و پیوند پیچیده موجود میان محورهای حامی تروریزم در منطقه و فرامنطقه است؛ کاری که دست کم در کوتاه مدت امکان پذیر نیست و انتظار نمی رود در چارچوب تلاش های صلح جاری نیز به فرجام و سرانجامی منتهی شود.