بعد از سقوط جنگنده روسی توسط دولت ترکیه، مناسبات دو کشور به تیره گی گرائید و هر دو حکومت به رجز خوانی علیه یک دیگر پرداختند.
به نظر می رسد که روسیه به سیاستی که در پیش گرفته پای بند است و برای محو قدرت داعش و نجات سوریه مستحکم و استوار ایستاده است.
ترکیه هم با پشت گرمی متحدان غربی خود،بویژه امریکا می خواهد سد و مانعی در راه رسیدن روسیه به اهداف خود واقع شود. .گزارش ها و تصورهایی که به تازگی منتشر شده است، گویای آنست که تنها پشتیبانی از داعش و گروه های تروریستی حکومت ترکیه را نگران حضور روسیه در خاک سوریه نکرده است، بلکه منافع کوتاه مدتی دسترسی به نفت ، نیز حکومت ترکیه را تحریک می کند تا با حضور روسیه در خاک سوریه مخالفت کند و تلاش ورزد که عملیات نظامی روسیه را مختل نماید.
لذا برای ترکیه هم حضور داعش در منطقه می تواند منافع کلانی را تضمین کند و هم در شرایط کنونی بخشی از منافع که بدست آوردن نفت خام باشد تامین می گردد.
روسیه هم که وارث اتحاد شوروی است و دارای زرادخانه های سنگین اتمی و متعارف است و تلاش می کند از امکانات و توانایی های دست داشته در بدست آوردن منافع بیشتر استفاده کند .
شاید رخدادهایی که در کشورهای عضو فدراتیو روسیه در دهه های گذشته رخ داد و روسیه را با دشواری های زیادی مواجه کرد از یک طرف و سیاست های کجدار و مریض کشورهای غربی در قبال آن کشور از جانب دیگر.
اینک سران آن کشور را بدین نتیجه رسانیده که چشم به دهان غرب دوختن و سیاست همرنگ و هم سنگ با غرب اتخاذ کردن سرانجام روسیه را به حاشیه خواهد راند و تمام مجاری منفعت به کام غرب و ایالات متحده امریکا ختم خواهد شد.
شاید هم برخی عوامل پنهان دیگری نیز دست در دست داده باشد و افزون بر عواملی که شمریم سیاست ستیز با داعش را بهانه ای برای روسیه کرده باشد که به کمک حکومت سوریه بشتابد و به نام جنگ با داعش درصدد ایفای نقش پررنگ تر و بدست آوردن منافع بیشتر حضور بهم رسانده باشد.
بنابراین جنگ میان گروه داعش و پیروان او از یک طرف، روسیه و همکاران و متحدان آن کشور از سوی دیگر، جنگ بر سر بدست آوردن منافع بیشتر است.
البته بدین معنا نیست که عوامل ریز و درشتی دیگر دخالت ندارد یا آنها را بتوان دست کم گرفت. آنچه در کانون این منازعه ها قرار دارد بدست آوردن منافع بیشتر است. حال پرسش آنست که این جنگ بر سر منافع میان دو بلوک قدرت، چرا نزاع هایی را میان شهروندان کشورما، در فضای مجازی بوجود آورده است،که افراد و گروه هایی در برابر یک دیگر صف آرایی کنند و گاهی چنان سخنان رکیک و غیر اخلاقی علیه یک دیگر به کار برند که مایه تعجب و گاهی تاسف می شود.
گاه یکی دیگری را به وابستگی به خارجی ها متهم می دارند. این نزاعها در فضای مجازی اگر به همین صورت ادامه پیدا کند به تدریج به فضای واقعی نیز سرایت خواهد کرد. این ستیزهای نه چندان عاقلانه ناشی از چه چیزی است و چرا ما را وادار می سازد که دوست ،همسایه، هم کیش و هم وطن خود را مورد ملامت و شماتت قرار دهیم به ظن این که از فلان کشور حمایت می کند.
به نظر می رسد که ستیز شهروندان کشورما، در فضای مجازی بیشتر ناشی از عدم شناخت ما از ساختار نظامی سیاسی جهان و هدف گیری آنها است.
عدم شناخت جهان گاهی سبب می شود که بر مبنای پیش فرض های نا صواب دنیا را ارزیابی کنیم و نتیجه ای نا صوابی نیز بدست آوریم. یا آنکه نداشتن شناخت کافی ما را تحت تاثیر القائات کشورهای متنازع قرار می دهد که از واقعیت هایی که پیرامون ما می گذرد آگاهی نیابیم.
کثیری از ما،روسیه را وارث اتحاد شوروی سابق می دانیم و هم نماد کفر و تجاوز به حساب می آوریم، تصور می کنیم چون شوروی متجاوز بوده لذا روسیه نیز متجاوز است.
وقتی پای آن کشور در سوریه گشوده می شود و مخالفت ترکیه را با آن کشور می نگریم این ذهینت بوجود می آید که یک کشور نا مسلمان به یک کشور اسلامی تجاوز کرده و یکی از کشورهای مسلمان را مورد تهدید و یا حداقل تحقیر قرار داده است .
بر اساس عرق مسلمانی، حضور روسیه را در سوریه بر نمی تابیم و علیه آن موضع می گیریم و هزار دشنام و فحش نثار روسیه می نمائیم و خود را در جایگاه یک سرباز اردوغان می نشانیم و از او دفاع می کنیم. با توجه به این که اردوغان گاهی در کنار اخوان المسلمین نیز قرار داشته و گاهی هم با سران رژیم اسرائیل با گفتار سخت و زبان تند سخن گفته است.
طرف مقابل هم گویا سوریه را در جایگاه حق قرار می دهد و داعش را وابسته به سعودی و کشورهای مرتجع عرب به حساب می ورد و پیروزی داعش در سوریه را نه تنها پیروزی یک گروه تررویستی در یک کشور اسلامی می داند،بلکه پیروزی یک جناح رادیکال به نام اسلام می داند که جز خشونت و درنده خویی و نا شکیبایی در کار نامه خود ندارد.
گزارش هایی که منتشر می شود گواه بر آنست که محمد بن سلمان وزیر دفاع سعودی تلاش دارد که ایدیولوژی وهابیت را از انفعال تبدیل به یک تفکر تهاجمی کند . این سیاست هم منافع در داخل سعودی برای او دارد و جایگاه او را مستحکم می کند و هم به کشورهای اقمار سعودی افزوده می شود تادر رقابت های منطقه ای سخن اول را بزند.
توجه به ظاهر کشمش ها و رخدادها در جهان بویژه در خاورمیانه و نبود تحلیل عمیق تر و منطبق با واقیعت های موجود سبب می شود که آبروی و حیثیت یک دیگر را نشانه رویم و مواضع یک دیگر را تخریب کنیم و گاهی هم زبان به بی ادبی ،فحش و دشنام بگشائیم.
اگر دیدن این گونه رخداد ها ما را وا دارد که با دوستان و شهروندان کشور به گفت و شنود بپردازیم و از یک دیگر بیاموزیم، بسیار نیکو خواهد بود تا این که به فحاشی و دشنام گویی یک دیگر گرفتار آئیم و در فرجام سودی هم برای ما نداشته باشد.
اگر با دید ژرفتر به تحولات منطقه و دنیای پیرامون خود بنگریم و برداشت درست تری از تحولات ریز و درشت دنیا داشته باشیم، شاید دیدن بسیاری از رخدادها ما را از جاده ادب و احترام دور نکند و با یک دیگر در فضای صمیمی به گفت و شنود بپردازیم.
باید به این نکته کانونی و مرکزی توجه داشت که در کثیری از رخدادهای ریز و درشتی که در اطراف ما می گذرد بدست آوردن منافعی بیشتر سرمنشای اصلی آنها است. اگر عواملی دیگر در ایجاد و تحریک و تشدید رخداد ها موثر باشد بی هیچ تردید،حاشیه ای و فرعی خواهدبود.
لذا این برداشت می تواند از میزان نا شکیبایی ما بکاهد و در برابر دوستان خود در دنیای مجازی گشاده روی تر باشیم و یک دیگررا بر تابیم.
وقتی جنگ ها بر اساس منافع استور باشد و سایر مسایل وسیله های نیل به منافع باشد چرا ما باید وسیله برای منافع دیگران باشیم؟