اتحادیه ملی ژورنالیستان از دولت وحدت ملی خواسته که پروندهای قتل خبرنگاران را پیگیری کند و عاملان این جنایات را دادگاه بکشاند.
این اتحادیه همزمان گفته که دولت باید جلو تکرار جنایت علیه خبرنگاران را بگیرد.
اتحادیه ملی ژورنالیستان می گوید که در ۱۴ سال گذشته نزدیک به ۴۰ خبرنگار در افغانستان کشته شدند و تا هنوز کسی در پیوند با این حوادث دستگیر و به پنجه قانون سپرده نشده است.
این اتحادیه با نشر اعلامیه ای گفته است، دولت در مورد تامین مصونیت خبرنگاران و به دادگاه کشاندن عاملان جنایات علیه خبرنگاران، جدی نیست.
در این اعلامیه آمده است:"خبرنگاری حرفه ای است که با پرده برداشتن از برخوردها و عملکردهای غیر قانونی و نامشروع افراد و گروه های مختلف- که عمدتاً از نفوذ و صلاحیت و قدرت در نظام های کشورهای خود برخوردار می باشند- باعث ایجاد نارضایتی نزد آنان شده و آنان را وامی دارد تا به هر نوعی که شده، جلو این گونه افشاگری ها را سد کنند."
در همین حال، کارشناسان مسایل فرهنگی و اجتماعی عقیده دارند که خبرنگاران صرف نظر از رویکردهای سیاسی و فرهنگی و ارزشی رسانه هایی که برای آن کار می کنند، در کشورهایی مانند کشور ما در فضای بسیار خطرناکی فعالیت می کنند و این در حالی است که آنها نسبت به خطرات و مضرات و آسیب ها و تهدیدهای این کار آگاهی دارند؛ اما به رغم این آگاهی به دلیل علاقه و عشقی که به حرفه خود دارند و شماری نیز برای اهداف بزرگتری مانند آگاهی بخشی جمعی و شکستن سد سانسور و اختناق و خفقان خبری همه این خطرات را به جان می خرند تا کاری ماندگار از خود برای مردم و جامعه خویش، ارائه کنند.
با این حساب، کار خبرنگاران کمتر از کار سربازانی که به عشق میهن و برای حفظ جان و امنیت و آسایش مردم خویش در برابر دشمنان، سینه سپر می کنند و تا آخرین قطره خون خویش مبارزه و مقاومت می کنند، نیست.
با این وصف، این مایه تاسف است که وقتی نوبت به ارزش گذاری می رسد، خبرنگاران پاک فراموش می شوند و حتی در قبال جنایت های هولناکی مانند قتل خبرنگاران نیز برخوردی کاملا ناعادلانه صورت می گیرد.
این وضعیت، نوعی مرگ در سکوت را برای خبرنگاران در قبال دارد؛ آنهایی که با مأموریت های خطیر و سنگین خبر رسانی در فضای سانسور و تهدید و جنگ و خفقان، سد سکوت را می شکنند و صدای حقیقت را از آنسوی دیوارهای بلند ممنوعیت و ممانعت، به گوش جامعه و مردم خویش می رسانند؛ اما با سرنوشتی چنین غریب و مغموم و مظلومانه مواجه می شوند.
منتقدان با اشاره به آمارهای هولناک مرگ خبرنگاران در افغانستان و این نکته که افغانستان کماکان خطرناکترین مکان برای خبرنگاران است، بر این نکته تاکید می کنند که صرف یادآوری تعبیر «آزادی بیان» در متون قانونی و یا تعدد رسانه های فعال در سراسر کشور، نمی تواند مایه مباهات و سرافرازی مسؤولان دولتی و دستگاه های فرهنگی دولت، محسوب شود.
آزادی بیان زمانی معنا پیدا می کند که خبرنگاران و روزنامه نگاران مجبور نباشند زیر سایه تهدید، اقدام به آگاهی بخشی، اطلاع رسانی و تحلیل و تجزیه رویدادهای پیرامون خود برای روشنی بخشیدن به مردم و جامعه کنند.
آزادی بیان نیازمند ایجاد یک پوشش حمایتی حقوقی و قانونی وسیع و نیرومند برای خبرنگاران و روزنامه نگاران نیز هست؛ پوششی که اجازه ندهد هزینه کار خبرنگاری و روزنامه نگاری در کشور، برابر با جان خبرنگاران و موهبت عزیز حق زندگی برای روزنامه نگاران باشد.
مسکوت گذاردن پرونده های مرگ خبرنگاران و در عین حال، آمار بالا و همچنان رو به افزایش کشتار فعالان خبری و رسانه ای، در کنار تهدیدهای مکرر و معمولی که بر علیه آنها جریان دارد، بدیهی ترین اصول آزادی بیان را نقض می کند و فضای آزاد فعالیت خبری و رسانه ای در کشور را محدود می سازد.
خبرنگاران به همان میزان که در برابر جامعه و مخاطبان خود مسؤول اند تا خبرهای دقیق، غیر جانبدارانه و موثق را به سرعت در اختیار آنان قرار دهند، همزمان از این حق نیز برخوردار اند که دسترسی سریع، نامحدود و بی تبعیض به رویدادهای خبری و اطلاعات و آگاهی های عمومی داشته باشند و هیچ سدی از سانسور و سکوت در برابر آنها و کار مقدسی که انجام می دهند قرار نداشته باشد.
آیا در چارچوب افتخاراتی که در عرصه آزادی بیان، ادعا می شود، این اهداف ابتدایی نیز محقق شده است؟