در چهارمین سالگرد شهادت استاد ربانی، جمعی از شخصیت های مهم سیاسی و جهادی کشور فراهم آمده بودند. یکی از سخنرانان آن محفل که توجه بسیاری از مردم عوام، سیاست مداران و رسانه های گروهی را به خود معطوف داشت، سخنرانی استاد سیاف رهبر اتحاد اسلامی بود.
محور سخنان سیاف را طالبان و مبارزه با آن گروه تشکیل می داد. آقای سیاف از حضور و وجود دشمن در داخل حکومت یاد نموده و تاکید کرد که مبارزه حکومت افغانستان با طالبان به ثمر نمی نشیند مگر این که حکومت مبارزه جدی با عوامل آن گروه در داخل کابل صورت دهد.
وی گفت: اگر طالبان به دروازه های کابل نزدیک شود کسانی از داخل کابل علیه حکومت دست به کار خواهد شد وجنگ را آغاز خواهد کرد.وی همچنان یاد آور شد که گروه هایی را می شناسد و خبر دارد که همه مسلح هستند و هر از گاهی حکومت را تهدید می کنند.
این سخنان بیانگر آنست که آنچه این چهره جهادی را دچار نگرانی کرده، افراد و گروه هایی هستند که در داخل حکومت نفوذه کرده اند. گر چه این اولین بار نیست که این رهبر جهادی از حضور طالبان در کابل هشدار می دهند، در دفعات گذشته نیز به حکومت افغانستان هشدار داده بود که اعلامیه های طالبان در وزیر اکبرخان نوشته و پخش می شود.
پرسشی که برای بسیاری از مردم افغانستان، به ویژه کسانی که سخنان این رهبر جهادی را شنیده اند، مطرح می گردد آنست که چرا حکومت در برابر سخنان این چنینی واکنش مناسب نشان نمی دهد ، تحقیق لازم را بعمل نمی آورد تا هم مردم مطمئن شوند که حکومت در برابر طالبان جدی است و هم نیروهای امنیتی کشور از سیاست شفاف ضد طالبان حکومت اطمینان پیدا کنند که رابطه حکومت با طالبان شفاف و تعریف شده و بدون هیچ شایبه و شبهه بوده و در مواضع حکومت هیچ گونه هیچ گونه انعطافی نسبت به طالبان وجود ندارد.
بی تفاوتی در برابر اظهارات رهبران جهادی وسایر منتقدانی از این دست،ابهام های گونان و پرسش های بی شماری را بوجود می آورد.
نخستین ابهام آنست که نسبت به مواضع حکومت تردید هایی جدی ایجاد شده، این که مدارای حکومت دربرابر طالبان که دردستگاه های حکومتی نفوذ کرده اند،ناشی ازضعف حکومت است یا آن که کاسه ای زیر نیم کاسه است که هنوز مردم ونیرو های امنیتی کشور ازاین نیم کاسه اطلاع ندارند؟
بر رغم آن که گفته می شود که حکومت وحدت ملی دربرابر طالبان مواضع جدی تر اتخاذ کرده،اما در عمل وقتی نسبت به انتقا دهای اطرافیان حکومت بی تفاوتی محض دیده می شود، این گمان بوجود می آید که هنوز رابطه حکومت وطالبان ازشفافیت لازم برخوردار نیست وهنوز دوست و دشمن در نزد حکومت جایگاه خودرا نیافته است.
دومین ابهام آنست که ممکن است چشم پوشی از حضور طالبان و طرفداران آن گروه در داخل دستگاه حکومت، از این جهت باشد که حکومت ونهاد ریاست جمهور خود را به طالبان نزدیک تر احساس می کند و گمان می برد که اگر روزی در برابر رقیبان داخلی خود، از نیروهای طالبان به سود خود استفاده کند.
عدم واکنش مناسب حکومت در برابر برگزار کنندگان فاتحه برای ملاعمربه نحوی این گمان را تقویت کرد که حکومت با طالبان پیوند تعریف ناشده ای رابرقرار کرده است که در موقع لزوم ازآنها برای حفظ خوداستفاده کند.بنابراین اگراستفاده ای ابزاری از طالبان صورت نمی گیرد وحکومت دردشمنی با طالبان جدی است چرادر بربرا طالبانی که زیر چتر حمایت حکومت زندگی می کنند عکس العمل جدی نشان داده نمی شود وآنها گرفتار وبه چنگال قانون سپرده نمی شوند؟
دومین مورد ابهام انگیز درروابط میان حکومت وطالبان ، این گمان را تقویت می کند که ممکن است حکومت هنوز به حضور برخی چهره های طالبان دل خوش داشته باشد و این گونه بیاندیشد که حضور پیروان این گروه، راهی به سوی صلح وامنیت درداخل کشور بگشاید،از این جهت است که حکومت افغانستان حضور آن گروه را جدی نمی گیرد و نسبت به آن وارد عمل نمی شود.
سومین ابهامی که وجود دارد آنست که حکومت افغانستان و جناح اشرف غنی حضور طالبان در دستگاه حکومت را برای فشار بر رقیب سیاسی خود می داند.
اشرف غنی می داند که نه میان نیروهای مسلح کشور از اعتباری برخوردار است و نه هم میان اقوام افغانستان دارای جایگاه بلند و ویژه است. در کشمکشی که میان دو جناح حکومت وجود دارد و هنوز هم فرجام آن مشخص نیست، ممکن است، رئیس جمهور غنی را به این نتیجه رسانیده باشد که بدون حضور نیروهای نظامی موثر که بتواند در برابر حریف و رقیب انتخاباتی خود بیایستد وجود یک گروه فشار لازم است و بهترین و گزیده ترین گروه که مواضع نزدیک به اشرف غنی دارد طالبان است، از این جهت این گروه را در داخل حکومت تقویت کرده تا از حمله های احتمالی رقیب انتخاباتی خود در امان و مصئون بماند. با توجه به این که اشرف غنی ثابت کرده است که هنوز عرق و علاقه قومی او بیش از هر عرق دیگری است این احتمال چند برابر می شود که وی حضور طالبان را عمدا و برای حفاظت از جان خود نگهداشته است.
لهذا تا وقتی که موضع رئیس جمهور و حکومت وحدت ملی نسبت به این انتقادها شفاف بیان نگردد، بر دامنه ابهام و پرسش روز بروز افزوده خواهد شد،و حداقل اتوریته این حکومت در معرض نابودی قرار خواهد گرفت.
البته قابل درک هم است زیرا اشرف غنی تجربه انتخابات گذشته را پشت سر گذاشته و می داند که بدن حضور یک نیروی نظامی نمی تواند به کار خود ادامه دهد از این جهت است که حضور طالبان را تنها نقطه اتکای خود می داند و آنهارا در کنف حمایت خود قرار داده است.
اگر چنین باشد و این گمان درست باشد بهتر است رئیس جمهور غنی با کارکرد مثبت و موثر و مبارزه صادقانه با تروریزم وخشونت و فساد،پشتیبانی مردم افغانستان را کمایی کند که نیروی لایزالی است و هیچ گاه کاستی هم نمی گیرد.تکیه برطالبان چنان تکیه بر خاشاک است، به ویژه طالبانی که سر در آخور بیگانه دارند و دستور از آنها می گیرند.