محمد نهاوندیان؛ رئیس دفتر حسن روحانی؛ رئیس جمهور ایران گفته است علیرغم اشتیاق امریکا برای مذاکره دوجانبه درباره لغو تحریم های این کشور از زمان گروگانگیری، هیات مذاکره کننده ایران چنین مجوزی نداشت و مایل نبود در این برهه وارد چنین مذاکره ای شود.
آقای نهاوندیان روز سه شنبه در توضیح اینکه چرا تحریم های مربوط به دوره گروگانگیری تا دوره تحریم های اتمی، لغو نشده گفت:"اگر می خواستیم در این باره مذاکره کنیم باید مذاکرات سیاسی و دوجانبه بین ایران و امریکا صورت می گرفت."
رئیس دفتر رئیس جمهور ایران گفت که به دلیل تحریم های صورت گرفته، هزینه اضافه مبادلاتی بر کشور تحمیل شده که به گفته او در نتیجه آن "هزینه تمام شده یک کالا را تک تک خانواده های ایرانی پرداخت می کنند."
رئیس دفتر رئیس جمهور ایران گفته پیش از توافق جامع اتمی "اقتصاد ایران به گروگان گرفته شده بود اما بعد از آزادی می توانیم ستم های وارد شده را بازگو کنیم."
این اظهار نظر این مقام ایرانی، شاید پاسخ سؤالی باشد که از زمان امضای توافقنامه اتمی میان ایران و قدرت های جهانی از جمله امریکا، ذهن بسیاری از ناظران را درگیر خود کرده است.
شمار زیادی از کارشناسان می پرسند پس از امضای توافق هسته ای میان ایران و قدرت های جهانی، آیا این بار نوبت مذاکرات مستقیم و دوجانبه ایران و امریکا است؟
شماری دیگر حتی انتظار داشتند که در حاشیه مذاکرات اتمی ایران و امریکا و دیگر قدرت های غربی و شرقی، موضوع روابط دوجانبه ایران و امریکا نیز مطرح شود و دوطرف درباره این موضوع هم وارد گفتگو شوند.
حتی برخی در این زمینه تا آنجا پیش رفتند که از امکان بازگشایی سفارت های ایران و امریکا سخن گفتند و از احتمال سفر باراک اوباما؛ رییس جمهوری امریکا به ایران در سال ۲۰۱۶ میلادی خبر دادند!
این اظهار نظرها و حدس و گمان های خوش بینانه و به شدت اغراق آمیز و خیال پردازانه البته یک ریشه و انگیزه دیگر هم داشت و آن، از سرگیری مجدد روابط امریکا و کوبا پس از ۵۴ سال قطع رابطه بود.
دو کشور امریکا و کوبا سرانجام توانستند، پس از ده ها سال قطع کامل رابطه، پرچم های خویش را در پایتخت های دو کشور بر فراز سفارتخانه های شان به اهتزاز درآورند و تابوی برقراری مجدد رابطه و سفر مقام های ارشد دیپلماتیک دو کشور را بشکنند.
در سایه این تحول مهم و شگفت انگیز، ناظران انتظار داشتند باراک اوباما در رابطه با ایران نیز پا را از مذاکرات هسته ای فراتر بگذارد و وارد تعامل مستقیم با تهران شود.
اما به نظر می رسد این انتظار، بیش از حد معمول، خوش بینانه بوده است؛ زیرا صرف نظر از مورد کوبا و امریکا، رابطه ایران و امریکا، از بنیاد بر پایه اختلافاتی بنا شده که حل آنها به آسانی امکان پذیر نیست.
فراموش نکنیم که برای ایرانی ها تا همین دوسال اخیر، گفتگوی مستقیم با امریکا یک تابو محسوب می شد.
دلیل این امر، کاملا روشن بود و به عقیده ناظران، تا حد زیادی به رفتار امریکا در قبال ایران و کشورهای اسلامی و خاور میانه، مرتبط است.
ایرانی ها معتقد اند برای مذاکرات مستقیم میان ایران و امریکا و احیانا برقراری مجدد رابطه، امریکا نیازی جدی به تغییر زبان، لحن، ادبیات، سیاست، نگاه و رفتار خود در برابر ایران و متحدان این کشور در خاور میانه و جهان دارد.
پیوند استراتژیک امریکا و اسراییل برای این امر یک مانع عمده است. ایران، رژيم اسراییل را جعلی، بی بنیاد، غاصب، غیر مشروع و تحمیلی می داند و آن را دشمن درجه یک خود در خاور میانه عنوان می کند.
امریکا هم خود را «متعهد» به امنیت و موجودیت اسراییل می داند و آن را خط سرخ سیاست خارجی خود می خواند.
گذشته از آن، یکی از اصلی ترین عوامل طرف با ایران در جریان انقلاب اسلامی، امریکا و ایادی منطقه ای اش بود. ایران در جریان انقلاب و حتی پس از آن تا امروز، تلفات و خسارات سنگینی را متحمل شد که مسؤول مستقیم یا غیر مستقیم آن را ایالات متحده می داند. بنابراین، به تعبیر حضرت امام خمینی؛ رهبر کبیر انقلاب اسلامی، برای برقراری رابطه، امریکا باید «آدم» شود.
با این حساب، به باور آگاهان، از توافق اتمی با ایران، امریکا به دلیل نداشتن رابطه با ایران، کمترین بهره جانبی را خواهد برد و این همان چیزی است که امریکایی ها را مشتاق به برقراری مجدد رابطه با ایران می کند؛ اما ایران، بر پایه درکی که از خصومت دیرینه و ریشه دار امریکا دارد، به این اشتیاق، پاسخ منفی می دهد.