ده ها تن از مسؤولان ارشد سابق امنیتی رژیم اسرائیل، با نوشتن نامه ای به بنیامین نتانیاهو؛ نخست وزیر این رژیم، از او خواسته اند "واقعیت را بپذیرد" و از مخالفت با توافق هسته ای قدرت های بزرگ با ایران دست بردارد.
آنها همچنین به نتانیاهو توصیه کرده اند که روابط صدمه دیده اسرائیل و امریکا را ترمیم کند و به تقویت همکاری های دیپلماتیک و امنیتی دوجانبه بپردازد.
آمیرام لوین؛ رئیس سابق سازمان جاسوسی موساد، امی آیالون و کارمی گیون؛ رؤسای سابق سرویس امنیت عمومی رژیم اسرائیل و یوزی عیلام؛ رئیس سابق کمیسیون انرژی اتمی این رژیم از امضاکنندگان این نامه هستند.
نویسندگان نامه، به نتانیاهو پیشنهاد کرده اند که برای مقابله با "نیروهای تندروی که امنیت اسرائیل را به خطر می اندازند" به شکل گیری محوری متشکل از "میانه روهای سنی" و غرب کمک کند.
آنها از نتانیاهو خواسته اند که برای دستیابی به راه حلی دیپلماتیک با هدف ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی، با امریکا همکاری کند.
انتشار این نامه نشان می دهد که حلقه انزوای نتانیاهو در زمینه مخالفت نابخردانه و خیره سرانه او در برابر توافق اتمی قدرت های بزرگ با ایران، تنگ تر شده و او از زمان امضای این توافقنامه تاکنون به مرور، منزوی تر و تنهاتر شده است.
امضاکنندگان این نامه را اغلب کسانی تشکیل می دهند که زمانی مجری سیاست های رژيم اسراییل در برابر دشمنان آن مانند ایران و مؤتلفان منطقه ای آن بوده اند؛ بنابراین، آنها به خوبی می دانند که هزینه های ویرانگر این مخالفت برای این رژيم، موقعیت و قدرت بین المللی آن و مهم تر از همه روابط دو جانبه این رژيم با امریکا چقدر سنگین است.
نتانیاهو با دریافت این نامه بدون تردید در موقعیت بدتری قرار می گیرد.
او از این پس ناگزیر است در دو جبهه داخل و خارج از اسراییل بر سر پیشبرد مخالف خود با برنامه هسته ای ایران و توافق اتمی این کشور با قدرت های جهانی بجنگد.
انتظار می رود در داخل رژيم اسراییل، فشارها بر نخست وزیر خیره سر و نابخرد این رژیم، سنگین تر و شدیدتر شود.
امضاکنندگان این نامه احتمالا متوجه خطرات مقاومت او در برابر امریکا شده اند و می دانند که در صورتی که روابط این رژيم با امریکا بیشتر از این، صدمه ببیند، آینده ای بدتر از ظهور یک ایران اتمی در انتظار این رژيم خواهد بود؛ زیرا رژیم نامشروعی که همه چیزش را مدیون امریکا و حمایت های بی دریغ این کشور است، حتی یک لحظه هم نمی تواند نسبت به حمایت های واشنگتن از خود، بی اعتنا باشد و بدون این حمایت، به حیات خود ادامه دهد؛ بنابراین، هیچکس نباید تصور کند که امضاکنندگان این نامه را اغلب کسانی تشکیل می دهند که طرفدار صلح و تغییر در سیاست دیرینه این رژیم در قبال ایران و امنیت منطقه ای هستند؛ بلکه این نامه درست به این منظور، نوشته شده که آنها نگران آینده امنیت اسراییل و روابط این رژيم با امریکا هستند. به همین دلیل، از دید آنها اولویت کنونی برای نتانیاهو نه مقاومت بی فایده در برابر «واقعیت» توافق اتمی امریکا و قدرت های بزرگ با ایران؛ بلکه ترمیم رابطه آسیب دیده این رژيم با امریکاست و تنها از این مسیر است که آنها مطمئن می شوند توافق اتمی با ایران، نمی تواند تهدیدی در برابر امنیت رژيم اسراییل محسوب شود.
برای درک این مهم، به این توصیه امضاکنندگان این نامه باید توجه داشت که از نتانیاهو خواسته اند برای مقابله با «گروه های تندروی که امنیت اسراییل را به خطر می اندازند» با «میانه روهای سنی» و غرب، متحد شود.
این توصیه آشکارا نشان می دهد که سیاست اسراییل در قبال امنیت منطقه هیچ تغییری نکرده است و مقام های سابق و کنونی این رژيم در این خصوص، یکسان می اندیشند.
از نظر آنها گروه های مبارزه مقاومت مانند حماس و حزب الله «گروه های تندروی هستند که امنیت اسراییل را به خطر می اندازند» اما داعش و القاعده و النصره و احرارالشام و... «میانه روهای سنی» اند که مورد حمایت غرب قرار دارند و برای منافع و امنیت ملی اسراییل می جنگند.
با این حساب، در اینکه حلقه انزوای اسراییل تنگ تر شده، نباید تردید کرد؛ اما نمی توان انتظار داشت که این رویداد، تاثیری بر سیاست خارجی و امنیتی این رژيم در منطقه خاور میانه بگذارد.