دولت اوباما و لابی اسرائیل مشغول صف آرایی برای نبردی بزرگ در طول تابستان هستند.
نیوزویک در گزارشی با "حماسی" خواندن نبرد سیاسی در واشنگتن می نویسد:"از این هفته، مقام های ارشد دولت تلاش خود را برای قانع کردن اعضای عصبی کنگره به حمایت از توافق شروع خواهند کرد. از آنسو لابی اسرائیل می کوشد نمایندگان را راضی به رد توافق کنند."
با توجه به مخالفت جمهوری خواهان، نیوزویک می نویسد که تمرکز کاخ سفید بر دموکرات های نامصممی است که خود را در موقعیت ناخوشایند انتخاب بین حمایت از رئیس جمهور و حمایت از اسرائیل می یابند. لابی اسرائیل هم بیشتر این گروه را هدف خواهد گرفت.
پیشتر در طول هفته قبل، آیپک؛ لابی قدرتمند اسرائیل، از کنگره خواست توافق را رد کند.
نیویورک تایمز هم گزارش داد که آیپک یک گروه لابی جداگانه به نام "شهروندان ایران غیرهسته ای" تشکیل داده است. نیوزویک می نویسد که هزینه کمپاین این گروه ۲۰ میلیون دالر است.
با این حساب، جنگ قدرت در امریکا به شدت در جریان است؛ جنگی که نام برنده آن به عقیده بسیاری از کارشناسان، در تاریخ سیاست امریکا، ماندگار خواهد شد.
اوباما به سختی تلاش می کند که از ریاست جمهوری ۸ ساله اش بر امریکا یک رکورد بی سابقه و تاریخی به یادگار بگذارد.
او به ویژه در ۴ سال دوم ریاست جمهوری اش، تصمیم هایی گرفت که پیش از این، هیچ دولتمردی قادر به گرفتن آن نبود.
او پس از نیم قرن قطع رابطه، یخ های رابطه میان واشنگتن و ویانا را آب کرد و روابط سیاسی میان امریکا و کوبای انقلابی را دوباره احیا نمود؛ کوبایی که رهبران انقلابی، کمونیست و سابقا نظامی آن، به ایراد نطق های آتشین و طولانی ضد امپریالیستی شهرت جهانی دارند و در قلب امریکای لاتین سال ها یک محور مؤثر و تاریخی مبارزه ضد امریکایی را رهبری کرده اند.
اوباما همچنین از ورود به جنگ سوریه با وجود اصرارهای فراوان و فشارهای سنگین متحدان عرب و رژیم اسراییل، ابا ورزید و به جای یک حمله برق آسا اما پرهزینه با نتایجی نامشخص به یک نبرد فرسایشی و بدون برنده رضایت داد.
او همچنین آرزوی تندروها در جریان بحران اوکراین برای مقابله با بلندپروازی های رقیب دیرینه و سنتی ابرقدرت جهانی امریکا یعنی روسیه را برآورده نکرد و به تحریم های محدود و اقدامات بی مصرف و کم هزینه سیاسی و اقتصادی در این خصوص، بسنده کرد.
او همچنین در مورد ایران، یک تصمیم به شدت منزجرکننده و غیر قابل تحمل برای تندروها و محافظه کاران امریکایی به ویژه لابی اسراییل و خود اسراییل و همچنین رژيم های عرب منطقه گرفت.
اگرچه هم بر پایه تأکیدهای مکرر و صریح رهبران جمهوری اسلامی ایران و هم با توجه به اظهارات مقام های غربی، امضای توافق هسته ای با ایران، فقط یک توافق هسته ای است و لزوما به معنای «عادی سازی» رابطه میان تهران و غرب نیست؛ اما کارشناسان می گویند که اظهارات غربی ها در این خصوص، بیشتر مصرف داخلی و تبلیغاتی به هدف راضی کردن گروه های فشار تندروها در داخل و همچنین متحدان منطقه ای و بین المللی امریکا در خارج دارد و لزوما بیانگر واقعیت ماجرا و هدفی که امریکا از امضای این توافق در درازمدت دارد نیست.
اما کاملا واضح است که او آشکارا در برابر لابی اسراییل قرار گرفته است و این نبرد، بی سابقه است.
صف آرایی سیاسی جاری در واشنگتن نشان می دهد که آنچه در امریکا در انتظار توافق اتمی با ایران است، از اهمیتی تعیین کننده و تاریخی برخوردار است.
به همان میزان که پیروزی در این نبرد برای طرفین مهم است، شکست هریک نیز به شدت فاجعه بار و ویرانگر خواهد بود.
هزینه هایی که لابی اسراییل صرف کسب جلب نظر سناتوران و نمایندگان برای رد توافق اتمی با ایران می کند نشان می دهد که آنها نیز به نتیجه این صف آرایی نگاهی تعیین کننده و حیاتی دارند.
محور همسو با اوباما ولی به نظر می رسد امیدوارتر است.
آنها ظاهرا کاملا مطمئن اند که جمهوری خواهان و لابی اسراییل، قادر به اجماع دوسوم اعضای کنگره برای رد این توافق نخواهد شد؛ زیرا علاوه بر دموکرات ها، حتی شماری از جمهوری خواهان نیز در خصوص رد این توافق به شدت دچار تردید اند.
با این حساب، اوباما با وتوی رأی اکثریت ساده کنگره، می تواند از این پیچ، سربلند عبور کند؛ اما او اکنون تلاش می کند حتی نیاز به وتو هم پیدا نکند و اگر این اتفاق بیفتد اقدام او برای توافق با ایران، بیشتر ماندگار و تاریخی خواهد شد؛ زیرا این تصمیم، با حمایت کنگره نیز همراه می شود و مقبولیت عام پیدا می کند و این برای آینده سیاسی خود او و حزب دموکرات بسیار مهم است.