براساس برآوردهای رسمی، نزدیک به سه میلیون مهاجر افغانستانی در ایران زندگی می کنند. مهاجرانی که از طریق کارگری یک یا دو عضو خانواده، امرار معاش می کنند؛ اما در پی ماه ها مذاکره نفسگیر اتمی میان ایران و قدرت های جهانی، نبض اقتصاد در این کشور نیز به کندی می زد و این امر، عملا کار و بار هزاران کارگر افغانستانی را هم تعطیل و نیمه تعطیل کرده بود.
به ویژه در نیمه اول سال جاری خورشیدی، بسیاری از کارگاه های تولید کیف و لباس و حتی کارهای ساختمانی و بنایی نیز تعطیل شدند و در نتیجه، هزاران کارگر ساده افغان در ایران، شغل و درآمد خود را از دست دادند.
وضعیت بد اقتصادی مهاجران افغان مقیم ایران را با استقبال اندک و اشتیاق ناچیز آنان نسبت به دریافت کارت های آمایش ۱۰ به خوبی می توان اندازه گیری کرد.
بسیاری از آنها از پرداخت مبالغ مورد نیاز برای دریافت کارت های اقامت، کار و همچنین هزینه های مالیات و تحصیل به دولت ایران ناتوان اند.
کم نیستند شمار کسانی که حتی در تامین مایحتاج روزمره زندگی خود نیز درمانده شده اند.
بسیاری از خانواده های مهاجر عقیده دارند که کسادی بازار کار و کاسبی، نتیجه ماه ها بلاتکلیفی در مذاکرات هسته ای ایران و قدرت های جهانی است.
در یک تحلیل ساده و سرانگشتی، دیگر حتی کسانی که دستی در آتش سیاست و اقتصاد و تحلیل سیاسی و اقتصادی نیز ندارند به خوبی می دانند که سرمایه دارها، سرمایه های شان را راکد و منجمد کرده اند و سرمایه گذارها از سرمایه گذاری در پروژه های مهم و زیربنایی اقتصادی امتناع می کنند؛ زیرا نمی دانند که آینده مذاکرات هسته ای به چه سرانجامی منتهی خواهد شد و مهم تر از همه اینکه تحریم های سنگین و همه جانبه بین المللی، یکجانبه و چندجانبه مالی، اقتصادی و بانکی، تمدید خواهد شد یا برداشته خواهد شد.
تحریم های محدودیت آور، دروازه های بازار کار و سرمایه گذاری ایران را به روی جهان نیز بسته است و مانع از رونق گرفتن بازار کسب و کار در این کشور شده است.
در نتیجه این رکود و بیکاری گسترده و فراگیر، قدرت اقتصادی مردم به شدت رو به افول رفته و توانایی خرید اقشار مختلف مردم به ویژه طیف اکثریت کم درآمد جامعه سقوط کرده است.
طبیعی است که در چنین وضعیتی، دیگر زمینه ای برای ادامه فعالیت های اقتصادی حتی برای کارگران ساده و ارزان افغان نیز باقی نمی ماند.
به همین دلیل در طول ماه های نفسگیر مذاکره، بسیاری از مهاجران مانند جامعه میزبان، به جای توجه به بازار و کسب و کار، چشم به صفحه شیشه ای تلویزیون ها و خبرهای مربوط به مذاکرات هسته ای دوخته بودند.
نام هوتل کوبورگ و آنچه از آن بیرون می آمد حتی برای یک کارگر ساده نیز رمز تغییر یا استمرار وضع موجود محسوب می گردید.
سرانجام از پس چهره های خندان دیپلمات ها پس از ماه ها مذاکره نفسگیر و فشرده بر سر بند بند یک توافقنامه جامع هسته ای، پیام خوشایندی به همه جهان مخابره شد: توافق اتمی میان ایران و شش قدرت جهان امضا شد!
پژواک این خبر و شادمانی ناشی از آن، اکنون به نحو محسوسی به گوش مهاجران افغان مقیم ایران نیز رسیده است.
اکنون بازار با ریتمی محتاط و ملایم به روزهای عادی خود بازمی گردد. نبض اقتصاد و بازار و کار، کمی تندتر از قبل می زند.
همه امیدوار اما همچنان منتظر تغییرات بیشتر اند.
مهاجران به بازگشت وضعیت دست کم یکسال پیش عمیقا امیدوار اند؛ اما هنوز کسی این تغییر را احساس نکرده است.
بسیاری از کارگران مهاجر می گویند اگر تحریم های اقتصادی، مالی و بانکی برداشته شوند، سرمایه های ایران آزاد شوند، تولید و تجارت رونق بگیرد، سرمایه گذاری خارجی، آزاد شود و پول های بلوکه شده ایران در بانک های جهانی، به این کشور مسترد شوند، تغییر مورد نظر آنها هم رخ خواهد داد.
کارشناسان اقتصادی هم می گویند که وضعیت بلاتکلیف ماه ها مذاکره اتمی میان ایران و قدرت های جهانی، بیشتر از همه روی طبقات پایین، کارگر و کم درآمد جامعه –اعم از میزبان و مهمان- تاثیر داشته است؛ هرچند به عقیده آنها با به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای و امضای توافقنامه جامع اتمی، پیش بینی نمی شود تاثیر مثبت این دستاورد مانند تاثیر منفی آن، بازهم پیش از همه به زندگی کارگران و طبقات فرودست و کارگر جامعه برسد؛ ولی برای مهاجران مهم این است که این تغییر سرانجام رخ خواهد داد حتی اگر دیرتر از همه به آنها برسد.