در هشت ماه گذشته گرچه سخن از صلح فراوان رفت؛ اما در عمل هیچ گرهی گشوده نگشت و هیچ راهی به سوی صلح هموار نگردید. رئیس جمهور اشرف غنی در تازه ترین تلاش خود،خواسته است ماشین فرو مانده درگرداب ایستایی و رکود صلح را به حرکت درآورد و به سوی مقصد گسیل دارد.
او با امضای تفاهم نامه امنیتی با حکومت پاکستان خواست این بن بست را بشکند، راه نوی در راه ایجاد صلح ایجاد کند. اما از بخت بد،رویکرد او با واکنش منفی برخی افراد، نهادهای رسانه ای و نمایندگان مردم در پارلمان افغانستان مواجه گشت و به سرنوشت گنگ و مبهمی فرو رفت. هنوز مشخص نشده است که امضای تفاهم نامه میان دو کشور به کجا انجامیده است، با توجه به باز خوردهای گسترده، چنین تفاهم نامه امضا خواهد شد یاخیر؟ مشکل امضای تفاهم نامه یکی آنست که بسترسازی مناسبی از سوی حکومت صورت نگرفت، قبل از آن که مشوره ای صورت گیرد،اعلام شد که تفاهم نامه میان دو کشور امضا شده است.
فشارهای سیاسی سبب شد که حکومت از مواضع خود عقب نشینی کند و گفته شد که فقط پیش نویس تفاهم نامه به امضا رسیده است. به هر حال هر چه بود،گرهی باز نشد و روند صلح هم چنان در بن بست باقی ماند. آن چنان که از سوی برخی خبرگزاری ها اعلام شد، ابتکار امضای تفاهم نامه میان دو کشور از ابتکارات شخص رئیس جمهور و حکومت افغانستان نه، بلکه از پیش نهاد حکومت چین بوده است.
به گفته برخی مقام های چینی، نشستی نیز میان حکومت افغانستان و گروه طالبان در یکی از شهرهای چین صورت گرفته که گفته شده است از سران استخبارات پاکستان نیز حضور داشته است. معنای این سخن آنست که هیچ جلسه و نشستی بدون حضور استخبارات پاکستان صورت نخواهد گرفت، در تازه ترین گزارش ها، گفته می شود که نامه ای از سوی اشرف غنی عنوان حکومت پاکستان گسیل داشته شده است و از سران حکومت آن کشور خواسته است که سران و رهبران طالبان را مورد پیگرد قرار دهد. آقای غنی در آن نامه گفته است که:« با در نظر گرفتن هفت گام مشخص، ظرف سه هفتۀ آینده صداقت خود را درمورد حمایت از روند صلح افغانستان به اثبات برسانند».
از این هفت گام که همانند «هفت شهر عشق عطار نیشابوری»است ذکری به میان نیامده و گفته نشده است که شش گام بعدی در این نامه کدام ها است!
خبرگزاری هایی که فرستادن این نامه را اعلام کرده اند نیز از این گام های هفت گانه چیزی ننوشته اند. لحن نامه اما؛ نشان می دهد که آقای غنی با قاطعیت بیشتر خواستار عمل حکومت پاکستان در این زمینه شده است.
تلاش دیگری که در این راستا صورت گرفته، نشستی سه جانبه میان سه کشور هند، روسیه و چین است که بر ایجاد امنیت ،ثبات در افغانستان تاکید رفته و هر سه کشور توافق کرده اند که برای ایجاد امنیت و بازسازی افغانستان تلاش مشترک به خرج دهند.
گرچه این گونه نشست ها در ذات خود امر مثبت تلقی می گردد و به این نکته توجه می دهد که مشکل افغانستان یک مشکل صرف داخلی نیست، برای ایجاد ثبات و امینت در افغانستان نیازمند تلاش های مشترک همه کشورها از جمله کشورهای منطقه است.
اما نکته ای در این جا قابل ذکر است این که همسایگان افغانستان در ایجاد ثبات و امنیت کشور نقش مثمر و موثر دارند، می طلبد که سایر همسایگان افغانستان مشارکت جدی داشته باشند.
کشورهای آسیای میانه از جمله همسایگان مهم افغانستان است که ناامنی در افغانستان سرانجام به ناامنی در آن کشورها نیز خواهد انجامید.
لذا باید در ایجاد روندی که مربوط امنیت و ثبات افغانستان می شود نقش داشته باشند.
ایران یکی از همسایگان بزرگ و مهم افغانستان است که نقش پررنگی در ایجاد ثبات و امنیت افغانستان دارد و لازمست در پروسه مهم صلح دارای نقش و جایگاه درخور باشد تا اطمینان خاطری از سوی همه کشورها برای ایجاد امنیت در کشور به وجود آید.
اگر ایران هم با طالبان وارد مذاکره می شود باید با هماهنگی کشور های منطقه و حکومت افغانستان صورت گیرد. همه باید به این نکته وقوف داشته باشند که همه تلاش ها در نهایت به یک مرکزیت که افغانستان است ختم می شود، تلاش های گسسته ،نا هماهنگ و نا پیوسته به هیچ جایی نمی رسد.
در گذشته گاهی حضور ایران به معنای مخالفت امریکایی ها شمرده می شد، اما امریکایی ها چنان در خاورمیانه بد عمل کرده اند که نه تنها اعتمادی نسبت به حکومت آن کشور باقی نمانده است که دید گاه منفی نسبت به صداقت آن کشور بیش ازهر زمان دیگر شده است. در جنگی که سعودی ها علیه یمن به راه انداخته است. حملات هوایی سعودی ها هم قتل عام یمنی ها را در پی داشته و هم به گسترش و نفوذ گروه های تروریستی - تکفیری چون داعش انجامیده است. امریکا نیز تا هنوز از سعودی حمایت کرده و عملا به نفع تروریستان موضع گرفته است.
این رویکرد امریکایی ها نشان می دهد که در افغانستان نمی تواند جایگاه واقعی همسایگان افغانستان را نادیده بگیرد یا مانع حضور همسایگان افغانستان در روند صلح باشد.
اما در این تلاش ها از یک نکته نباید غفلت کرد، نکته آنست که کوشش حکومت افغانستان وقتی به ثمر می نشیند که سیاست داخلی حکومت مبتنی بر عدالت ورزی باشد.
اگر ساختارحکومت عادلانه نباشد و رضایت همه اقوام و گروه های سیاسی را جلب نکند، تلاش های بیرونی به ثمر نخواهد نشست.. برخی نمایندگان مردم فاریاب در مجلس نمایندگان انتقاد های سختی را بر حکومت وحدت ملی وارد آورده و حکومت را متهم به نا دیده گرفتن قوم ازبک در ساختار حکومت کرده است.
این نماینده مردم حتا داعش را بهتر از حکومت دانسته و یکی از عوامل مهم نا امنی در شمال کشور را ناشی از بی عدالتی های حکومت و نادیده گرفتن ازبک تباران در ساختار تشکیلات حکومت گفته است.
این نماینده مردم مدعی شده است که قرار بوده یکی از مدیران ارشد وزارت دفاع کشور از میان ازبک تباران انتخاب شود؛ اما هنوز این کار صورت نگرفته است. نگاه انحصار گرایانه به ساختار قدرت و همه را برای خود خواستن، نه با عدالت سازگاری دارد و نه ایجاد امینت می کند. وقتی مردم خود را از حکومت و حکومت از خود ندانند، چگونه ممکن است ازکسی توقع داشت که در راه ایجاد امنیت در کشور تلاش ورزند و یا جان فشانی کنند.
لذا تمام تلاش های حکومت به این نکته بر می گردد که میان کوشش های درونی و بیرونی باید تلازم ایجاد کند. نمی توان با درون آشفته و بیمار به بیرون موزون و وتندرست دست پیدا کرد. به قول شهید بلخی: اصلاح بیرون خواهی اصلاح درون باید؛
این یک دید احساسی – عاطفی نیست که یک اصل علمی و تجربی است که بدون ایجاد یک ساختار عادلانه نمی توان به اصلاحات و ایجاد امنیت و ثبات بیرونی دست پیدا کرد.
اگر چنانکه بدون عدالت ورزی، ثباتی به وجود آید در نهایت قابل اتکا و اعتماد نخواهد بود. چنان سازه ای است که بر دیوار کج بنا یافته باشد.