در جهان سیاست گاهی رخدادهایی ظهور می یابد که ربط و نسبت منطقی یا طبیعی میان آنها نمی توان یافت، اما ظهور یافته است و باید پذیرفت این که حکومت پاکستان به طالبان افغانی هشدار دهد که دست از حملات انتحاری بهاری خود بردارند و اگر نه با عملیات مشترک نیروهای دو طرف مرز افغانستان و پاکستان مواجه خواهند شد از همان رخدادهای باور نکردنی است. اما برخی خبرگزاری ها این هشدار را مخابره کرده اند. حال که این خبر منتشر شده است تحلیل گران و آگاهان به دنبال یافتن دلیل و یا علت این رخداد مهمی سیاسی هستند که چگونه می توان این هشدار را جدی تلقی کرد و
باور داشت که چنینن حادثه ای اتفاق افتاده است. هر چه باشد غافلگیر کننده است.نه تنها برای تحلیل گران وکارشناسان که برای سیاست مداران وآنهایی ازنزدیک دستی در آتش دارند و
گمان می برند که ورز دهنده سیاست در منطقه و کشور خود هستند و بدون اراده آنها مویی درلای درز سیاست نخواهد رفت.
عمده پرسشی که اکنون مطرح می شود آنست که؛ آیا مخالفت جدی و همه جانبه اصحاب رسانه و کنشگران سیاسی نسبت به امضای تفاهم نامه امنیتی با پاکستان سبب شده که پاکستانی ها را فراخواند که نسبت به سیاست های کجدار و مریض خود تامل کنند و تصمیم بگیرند که اندکی با صداقت سیاست ورزی کنند، یا آن که طبل خطرگروه ترویستی داعش در بیخ گوش پاکستانی ها به صدا در آمده و پاکستانی ها را با چالش وحشتناک تری فرا می خواند . و بیم از حضور گسترده داعش سبب شده است که حکومت آن کشور موضع نرم تری در قبال افغانستان اتخاذ کنند؛یا آن که با پیش نویس تفاهم نامه امنیتی کابل - اسلام آباد باعث گشته است که پاکستانی ها گامی بلندی به سوی اهداف خود بردارند واینک قوت قلبی برای پاکستانی ها ایجاد کرده است که به طالبان هشدار داده است؛ یا هم دستور از سوی عرب های تمویل کننده های عمده طالبان در خلیج فارس صادر گشته و سبب شده است که پاکستانی ها طالبان را تحت فشار قرار دهند تا دست از جنگ با حکومت افغانستان بردارند یا هم آنکه هیچ کدام از این ها نیست بلکه ترفند دیگری است که حکومت گران پاکستانی روی دست گرفته اند تا یک بار دیگر بازی دیگری را با حکومت افغانستان در پیش گیرند؟
به هرحال هرچه باشد وضعیت منطقه آبستن تحولات جدی تری است، که اگر درست اندیشه نشود، بی هیچ تردید هم طالبان قربانی خواهد شد و هم حکومت پاکستان .
جنرال کمپبل از فرماندهان امریکایی در تازه ترین گزارش خود گفته است که طالبان سرگرم سربازگیری از میان گروه طالبان است، این کار جریان دارد وهنوز عملیاتی از سوی ان گروه آغازنیافته است. بر اساس گزارش بی بی سی این جنرال امریکایی گفته است که برای جلو گیری از عراقی شدن افغانستان تلاش می کند. این در حالیست که جنگ میان دو گروه تروریستی طالبان و داعش در ولایت فراه ده ها تن را به کام مرگ سپرده و تعدادی زخمی بر جای گذشته است.
یک شنبه سوم جوزای سال جاری ستیز خونینی میان این دو گروه در فراه آغازیافته و تا صبحگاه روز بعد ادامه داشته است. فرمانده امنیت آن ولایت گفته است که طالبان از لشکر داعش در خواست داشته که منطقه را ترک کند، اما داعش از طالبان دعوت کرده است که برای به دست آوردن امکانات مالی بیشتربه ان گروه پیوندند!.
این در حالیست که میان دو گروه تروریستی در شرق کشور هم تنش های خونینی جریان داشته و هر دو طرف آسیب های جدی بر یکدیگر وارد آورده اند. این دو حادثه در دو سوی کشور به معنای حضور جدی ای داعش در افغانستان است و اگر چنانچه این حضور گسترش پیدا کند در مرزهای پاکستان تسری پیدا خواهد کرد و چالش های جدیدی را برای پاکستان فراهم خواهدساخت. از آنجایی که داعش نه پرورده دست پاکستان است و نه هم وابستگی مالی به آن کشور دارد،ممکن است خطرجدی تری را متوجه حکومت پاکستان سازد . خطری عمده ای دیگری که پاکستانی ها را تهدید می کند آنست که امکان سرباز گیری از اقوام و ساکنان سرحدی پاکستان به مراتب آسانتر از افغانستان است و در حقیقت می توان داعش را انبار باروت برای حکومت پاکستان گفت.
بنابراین استشمام این خطرها ممکن است سبب شده باشد که پاکستان از خیر طالبان گذشته باشد و خواهان آن باشد که به حملات تروریستی این گروه در خاک افغانستان خاتمه دهد و تا زمینه ای فراهم گردد که تفاهم نامه امنیتی راه مشارکت امنیتی ونظامی میان دو کشور را بیش ار پیش فراهم سازدهر دو در یک اقدام مشترک علیه داعش بپردازند.
شاید همه علت هایی دیگر در کار باشد که پاکستان را منعطف ساخته است. به باور برخی کار شناسان، امضای تفاهم نامه امنیتی میان دو کشور به معنای آنست که کابل مرز دیورند را به عنوان مرز قانونی میان دو کشور به رسمیت شناخته است .
شناختن این مرز یکی از اهداف عمده پاکستانی ها شمرده می شد. حال وقتی نفس تفاهم نامه امنیتی، رسیدن به این مقصد را تسهیل کرده باشد، نیاز به درگیری بیشتر وپرداخت هزینه ای سنگین تر برای پاکستانی ها معنای خودرا ازدست می دهد. بنابراین پاکستانی ها با اطمینان ازاین که سایر اهداف خود را از راه غیر خشونت ورزانه به دست خواهد آورد ،سیاست جدیدی را در پیش گرفته است. بیرون کردن پای هندی ها از افغانستان از سیاست های دیگر پاکستان بود که با عقب نشینی سرمایه گزاران هندی از بخش معدن افغانستان، این هدف هم برای پاکستانی دست یافتنی شده است لذا چه نیازمی بینند که بیش ازاین دست به خشونت ببرند وسری راکه با پنبه بریده می شود با خنجر بخواهند قطع کنند. به هر روی اگر چنین تصمیم اتخاذ شده باشد،از هر نظر که دیده شود برای مردم افغانستان مثبت وسازنده است. هر رویکردی که به جنگ و خشونت پایان دهد ومجالی برای فکر و اندیشه فراهم گردد مبارک و میمون است.