جهان اسلام بیش از هر زمان دیگر، پر از خشونت و درگیری است. به هرسوی که نگریسته شود، بوی توطئه، دشمنی و خشونت به مشام می رسد. در بادی نظر این گونه گمان برده می شود که آنچه دنیای اسلام را به این روز افگنده است ،عوامل خارجی و دست اندازی قدرت های بزرگ جهانی در امور مسلمان ها است.
قدرت های زیاده خواه جهان به دنبال کسب منافع خود هستند، برای آن که منافع تعریف ناشده خود را به سهولت به دست آورند، می کوشند تا از تفرقه های کوچک، کوه های بزرگی بسازند، به تضعیف مسلمانان بپردازند. اما برای درک و دریافت درست و شناخت دقیق آسیب های جهان اسلام و واقعیت هایی موجود، تنها فرافگنی و انداختن تمام مشکلات به دوش دشمنان بیرونی کافی نیست. باید نگاه ژرفتری به درون ساختار جامعه مسلمانان از یک طرف و خوانش ها و قرائت های دینی از جانب دیگر انداخته شود که این خوانش های خشونت زا چگونه و با چه زمینه های ذهنی بروز و ظهور یافته اند که جهان اسلام را به این آشفتگی رسانده اند؟
بی گمان دست اندازی های قدرت های توسعه طلب ،یکی از چالش های مهم است، اما تنها آن نیست؛ بلکه یکی دیگر ازچالش های مهمی که مدت ها است جهان اسلام با آن مواجه است صدور فتواهای گوناگون و رنگارنگ است. خشونت ورزی های کور و بی مهابای طالبان در افغانستان همراه با فتواهای دینی بوده که در پاکستان توسط عالمان دینی آن صادر شده است .
القاعده عمل خود را بر مبنای حکم دینی می دانند و هر عملی را که انجام داده اند تا هنوز مبنای دینی برای آن برشمرده است. سایر گروه های تروریستی نیز هر کدام مبنایی دینی برای خود داشته اند و خشونت ها و درنده خویی های خود را با آن موجه کرده اند.
اما در یکی دو ماه اخیر ظاهرا ورق برگشته و سران و سیاست مداران و صاحبان قدرت دیده اند که فتواهای گذشته چندان کار ساز نیست، این بار کوشیده اند که برخی علما را وادار سازند که علیه سازمان های تروریستی فتوا صادر کنند .در چند هفته قبل علمای سعودی فتوا دادند که کاری که طالبان و القاعده انجام می دهند از اسلام خارج است. این در حالی است که سعودی ها با تمام وقاحت به یمن تجاوز کرده و با تمام توان مردم بی گناه آن کشور را به خاک و خون کشیده اند.
اما هیچ صدایی شنیده نمی شود ،هیچ فتوای صادر نمی گردد .در تازه ترین اقدام، دو صد تن از عالمان پاکستانی با صدور فتوایی گفته اند که طالبان ، بوکو حرام ،الشباب ،القاعده و طالبان از دایره اسلام خارج هستند!
این عالمان دینی بر حکومت ها مسئولیت داده اند که علیه این گروه ها عملیات انجام دهند واین گروه هارا از میان بردارند. در بدایت امر، این گونه نموده می شود که پیشرفتی در طرز دید و تلقی علمای دینی به وجود آمده است و این فتوا حداقل دست آویز دینی را از این گروه ها سلب می کند و کسانی هم که در کشتن و از پای در آوردن این گروه ها اندکی تردید داشتند آن تردید ها را از میان می برد و با دستان باز به مصاف این گروه ها می روند.
اما اگر با دید ژرفتری به این گونه فتواها نگریسته شود. صدور این گونه فتواها نه تنها سودی برای کاهش خشونت در جهان اسلام ندارد چه بسا خطر های جدی تری به وجود آورد. زیرا فتوای کنونی همانند فتوای گذشته فاقد بار معرفتی است.طالبان با فتوای حکم جهاد علمای پاکستانی علیه نیروهای خارجی در افغانستان آمدند ،جنایت های بی شماری را مرتکب شدند. یعنی این گونه دید سطحی و نگاه ابزار انگارانه سبب می شود که علمای دینی بر اساس خواست سیاست مداران و ارباب زور فتوا دهند و جان مردم برای آنها از کمترین اهمیتی برخوردار نباشد. حتا وقتی درچند سال گذشته فتوایی صادر شده است کسی نپرسیده که مفتیانی که با جان مردم بازی کرده اند آیا صلاحیت صدور فتوا داشته اند یانه؟
اما راه حل در کجا است وچگونه می توان از فتواهای بی بنیاد جلوگیری کرد تا این گونه فتواها مبنای عمل گروه های سیاسی و تروریستی قرار نگیرد.
آنچه متاسفانه سبب رونق این گونه فتوا شده آنست که، جهان اسلام از فقدان یک مرکزیت قوی و نیرومند رنج می برد. کسانی که در گوشه و کنار جهان دست به صدور فتوا می زنند، بدون آن که صلاحیت علمی آنها مورد بررسی قرار گیرد.
وقتی چند نفر گرد هم می آیند فتوایی به نام شریعت صادر می کنند در گوش جهان این خبر می پیچید که عالمان مسلمان در جهان اسلام چنین فتوایی صادر کرده است؛ اما هیچ کس نمی پرسد که این عالمان دینی آیا صلاحیت صدور فتوا را داشته اند یاخیر؟
وقتی صلاحیت مفتیان مورد سنجش قرار نگیرد و معیار و مرکزیتی برای آزمون مفتیان نباشد، همیشه از یک طالب مبتدی به عنوان عالم دین نام گرفته شود که فاجعه های کنونی در دنیای اسلام ،حاصل همین سهل انگاری ها است.
بنابراین باید راهی جست وجو شود که فتواهای دینی به سهولت، بدون ارزیابی پیش زمینه های ذهنی مفتیان صادر نشود. یعنی کسی جرات نکند از خواب بلند شود بدون آن صورت خود را بشوید زبان به صدور فتوا بگشاید.
لذا اگر جهان اسلام بخواهد از بیم تروریست ها در امان بمانند و یا دین وسیله خشونت ورزی و درنده خویی قرار نگیرد و جهان اسلام طعمه دخالت های بی جا و بی مورد قدرت های جهانی واقع نشود، باید جهان اسلام در پی یافتن میکانیزمی باشد که قبل از صدور فتواها مبنای علمی آن فتوا مورد بررسی و سنجش قرار گیرد.
آن میکانیزم آنست که دارالافتایی با شرکت علمای بزرگ اسلام تاسیس شود که معیاری برای صدور فتوا ارائه دهد تا هر ناپاک دامنی زبان به صدور فتوا نگشاید و جهان اسلام را به خون و خشونت مواجه نسازد.
امر مسلم است که برای مجتهد بودن و صدور فتوا شرایطی لازمست؛ اما فتواهایی که در دهه های اخیر صادر شده است کسی نمی داند که صاحبان فتوا صلاحیت صدور فتوارا داشته اند یاخیر؟