هشت تن از وزرای پیشنهادی حکومت وحدت ملی رای اعتماد پارلمان را از آن خود کردند. مراسم تحلیف این هشت تن در حضور رئیس جمهور اشرف غنی برگزار گردید. به سخنی دیگر هشت وزارتخانه کشور برای هشت آدم جدید آغوش گشود و از این ها استقبال کرد.
این هشت وزارت خانه، دارای ساختمان و ساختار گذشته است. تعدادی زیاد افراد پائین رتبه و مدیران میانی این وزارت خانه ها به کارهای روزانه خود مشغول هستند. تنها یک فرد از بیرون به درون راه یافته است. وزرای جدید همانند مهندسان و معمارانی هستند که برای تعمیر یا ترمیم سازه ای وارد آن سازه ی نیمه فاسد می شوند.
از اهمیت فوق العاه برخوردار است که وزرای جدید دارای چه اندیشه و طرحی هستند؛ آیا همراه خود عقدهمندیها و کینه های قومی و مذهبی را می برند و وزارت خانه ها را عرصه ی کشمش های عنیف و عقده گشایی های چرکین قومی می سازند یا آن که با اندیشه های بلند انسانی و با تفکر ملی به وزارت خانه ها راه پیدا کرده اند. و تمام تلاش و همت خود را به کار می برند تا هویت های سخیف قومیت وزارت ها را به هویت ملی تبدیل کنند؛ گرچه ایجاد ترکیب ملی کار چندان آسانی نیست و نباید تصور برد که اگر در وزارت خانه های کشور از همه نفوس کشور افرادی وجود داشته باشد حتما ترکیب ملی خواهد داشت.
شاید در ظاهر این گونه بنماید که وجود افرادی از همه اقوام بیانگر ترکیب ملی باشد؛ اما واقعیت آنست که وزارت ملی وقتی به وجود می آید که افراد با ذهنیت ملی و با نگاه عادلانه به تمام انسان ها و شهروندان کشور به آن وزارت راه یافته باشند.
یافتن این افراد در این آشفته بازار رنگارنگ قومی کار سختی است. اما یافتن مدیران لایق، ورزیده و کاردان که جز به منافع ملی اندیشه نکنند و هم روحیه ملی را واجد باشند، کار سختی نیست. اگر در راس همه ریاست ها و مناصب مهم، افراد شایسته ای وجود داشته باشند، بی تردید کارهای مهمی انجام خواهد یافت و ذهنیت جدیدی نسبت به حکومت داری به وجود خواهد آمد.
مهم آنست که وزارت خانه های کشور دارای وزیران با روحیه و انگیزه های نیرومند ملی باشند. از میان وزارت خانه های مهمی که دارای وزیر شده، وزارت های داخله و خارجه از اهمیت بیشتری برخوردار اند. این هر دو وزارت از وزارت خانه های کلیدی کشور به حساب می آیند. امنیت و ثبات یک کشور به سیاست های وزارت داخله بستگی دارد. ایجاد ارتباط متوازن و منطقی با تمام کشورها و نشان دادن چهره ی مطلوب از افغانستان در محور منافع ملی در وزارت خارجه شکل می گیرد. اگر وزرای این دو وزارت از سلامت روانی لازم برخوردار باشند و کمر همت در راه حاکمیت عدالت در این دو وزارت خانه بسته باشند می توانند کارهای مهمی انجام دهند.
وزارت داخله و خارجه هر دو با هم پیوند بسیار محکم و استواری دارند. هماهنگی و هم گامی این دو وزارت سهم و نقش عمده در راه تامین امنیت و به دست آوردن منافع ملی دارد. بنابراین مهم آنست که این وظایف توسط وزرای هر دو وزارت درک شده باشد و هر دو وزارت با تفکر ملی و با روحیه اصلاح گری در مسند وزارت خانه ها تکیه زده باشند. در زمان حکومت آقای کرزی، از این دو وزارت نیز همانند سایر ارگان ها و نهادهای آن حکومت بوی تند و مشمئز کننده ی قومیت از در و دیوار آن به مشام می رسید، هر کس در هر وزارتی تکیه زده بود با همه توان می کوشید تمام اقوام خود را در آن وزارت خانهها چنان جا به جا کند که هر وزارت آکنده و مملو از یک قوم باشد.
نمونه مشخص آن وزارت مالیه بود که از ریاست ها تا پادو از قوم زاخیل وال تشکیل شده بود و کسی را یارای آن نبود که وارد وزارت شود.
در یک سیستم ناعادلانه و ابتر قومی، قبل از آن که ساختارها ناعادلانه و معیوب باشد فکری که پشت سر آن وجود دارد ناعادلانه است و امروز بی تردید ما قربانی تفکر غیر عادلانه در کشور خود هستیم. تفکری آغشته و آلوده به بی عدالتی است یا آنکه از عدالت معنای کژی در اذهان شکل گرفته است. در ظاهر می خواهد عدالت کند، اما اذهان چنان در بی عدالتی غوطه ور است که به نام عدالت تیشه بر ریشهی عدالت می زند. بنابراین مهم است که کسی که در پی بر قرار عدالت است خود از مفهوم عدالت، تفسیر و برداشتی داشته باشد. باید متیقن بود که بدون داشتن ذهن عادلانه، عدالت برقرار نمی شود.
وزیری که در مسند وزارت نشسته است، باید تعریفی ازعدالت سیاسی و مشارکت عمومی در قدرت داشته باشد. اگر چنانچه وزرای جدید با ذهنیت جدید نسبت به "عدالت و اصلاحات به وزارت خانهها رفته باشند و قصد وغرض شان آن باشد که وزارت ها اصلاح گردد، لکه های بدنامی و فساد کرزی ایسم از دامن وزارت خانه پاک شود، فساد، باند بازی و خویش خواری همانند حکومت کرزی ادامه نیابد؛ لازمست که اندیشهی عدالت خواهی وجود داشته باشد.
اگر وزیری از مفهوم عدالت چیزی نمی داند باید خجالت نکشد، شرم نکند برای خدا و خدمت به مردم کسی را مشاور خود برگزیند که به او درس عدالت دهد و عدالت دموکراتیک را به او یادآوری کند. از چهل مشاور بپرهیزد، دو مشاورفهیم و با درک داشته باشد.
جامعه ی بین المللی و نخبگان و رسانه های کشور همه خواهان عدالت هستند اما نه عدالتی که در حکومت قومی و در سیستم قبیلوی تعریف گردد.
عدالت آنست که همه انسان ها از هر قوم و نژاد و مذهب، با دید مساویانه و منصفانه نگریسته شود و امکانات و فرصت های مساوی در اختیار همه به صورت مساویانه قرار داده شود. این دید می تواند پایه عدالت برای یک کشور باشد نه آن چیزی که در گذشته وجود داشت که ده نفر پشتون، پنج نفر تاجیک و سه هزاره اگر در ترکیب وزارت خانه ها وجود داشته باشد به آن عدالت گفته می شود.
افراد واجد شرایط و مستعد خدمت وقتی مراجعه می کردند تا در وزارت خانه ها جذب شوند، گفته می شد که از قوم شما به اندازه کافی افراد وجود دارد جای شما در این وزارت نیست. این سخیف ترین و معوج ترین تعریف عدالت تا هنوز بوده است. نه تنها این دید عادلانه نیست که مزخرف ترین و مهوع ترین دید نسبت به حکومت داری و دید شهروندی در دنیای کنونی است. حکومت کرزی از این گونه جفاها در حق خود و این مردم بسیار رواداشته است. به هر حال برقراری عدالت از محوری ترین کار ویژه های حکومت در دنیا ی معاصر است و بدون داشتن ذهن عادلانه، عدالت شکل نمی گیرد و حکومت عادلانه قوام نمی یابد.