گروهی از افراد طالبان به پایگاه باستیون در ولایت هلمند حمله کردند.
غلام فاروق پروانی؛ معاون قول اردوی ۲۱۵ در پایگاه باستیون میگوید ۲۶ تن از طالبان در این حمله کشته شده اند.
به گفته آقای پروانی، اجساد ۲۰ تن از جنگجویان طالبان در میدان نبرد به جا مانده و شش تن دیگر از آنها انتحاری بودند که خود را منفجر کردند و اجساد شان تکه پاره شده است.
آقای پروانی همچنین گفته است که پنج تن از نیروهای اردوی ملی نیز در این درگیری کشته و سه تن دیگر مجروح شدند.
پایگاه باستیون در ولایت هلمند بزرگترین پایگاه نیروهای بریتانیایی در ۱۳ سال گذشته بود که حدود یکماه قبل به نیروهای داخلی واگذار شد.
در حال حاضر شماری از نیروهای امریکایی مستقر در ولایت هلمند، نیز در پایگاه باستیون مستقر هستند.
این حمله در ادامه ناامنی های گسترده چند روز اخیر در سراسر کشور قابل ارزیابی است که نگرانی های وسیعی را به دنبال داشته است.
ناظران مسایل امنیتی می گویند که تشدید بی رویه و کم سابقه ناامنی ها در سراسر کشور و راه اندازی حملاتی به بزرگی حمله بر مرکز نظامی باستیون در هلمند نشان از آن دارد که یک پروژه پیچیده و توطئه آمیز سیاسی و استخباراتی در کار است که می خواهد وضعیت امنیتی در کشور را در آستانه خروج نیروهای خارجی و آغاز به کار حکومت وحدت ملی، بسیار شکننده و آسیب پذیر نشان دهد.
بربنیاد برخی دیدگاه ها، این احتمال بعید نیست که در آستانه خروج نیروهای خارجی از افغانستان، ایجاد این وضعیت، به این هدف صورت گیرد که بار دیگر این تصور را تقویت شود که استمرار حضور سنگین نظامی غرب در افغانستان، اجتناب ناپذیر است و اگر نیروهای خارجی به طور کامل، کشور را ترک کنند امکان احیای تروریزم، بازگشت ناامنی و تقویت گروه های تروریستی، محتوم و اجتناب ناپذیر خواهد بود.
براساس این تحلیل، بخشی از وضعیت موجود، جنبه تبلیغاتی دارد.
این در حالی است که در گذشته نیز اوضاع - برخلاف تصور غالب و القائات گمراه کننده رسانه ای- برای بسیاری از مردم افغانستان، آنگونه که باید، خوب نبوده است.
به عنوان نمونه، در هلمند که شب گذشته حمله بزرگ طالبان به پایگاه استراتژیک باستیون واقع شده است، در ۱۳ سال گذشته و به رغم استقرار هزاران نیروی نظامی بزرگترین و آموزش دیده ترین ارتش های جهان یعنی انگلیس و امریکا، هیچگاه امنیت، در یک سطح پایین و حد اقلی نیز مطلوب نبوده است؛ بنابراین، این تصور که حمله دیشب، نشان دهنده بازفعال شدن گروه های تروریستی به دلیل خروج نیروهای انگلیسی است از بنیاد یک تصور غلط و بی پایه است.
همین الگو را می توان به سراسر کشور، گسترش داد. ۱۳ سال جنگ و خشونت و ناامنی و ترور و وحشت و هراس و خون ریزی، کافی است؛ تا مردم نتیجه بگیرند بین حضور و خروج نیروهای نظامی، هیچ تفاوتی وجود ندارد؛ زیرا چیزی که در این میان، تغییری نمی کند وضعیت آنهاست.
بر این اساس، تشدید ناامنی ها در این اواخر، لزوما نمی تواند نشانگر تاثیرات خروج نیروهای خارجی از افغانستان باشد؛ بلکه برعکس در این مورد خاص در هلمند، جنگ اصلی بر سر میراث نحسی است که از حضور نیروهای انگلیسی بر جای مانده است؛ نیروهایی که نه با تروریزم مبارزه کردند و نه مواد مخدر را ریشه کن کردند و آنچه شاهد آن هستیم، میراثی است که آنها از خود بر جای گذاشتند.
از سوی دیگر، این یک جنگ استخباراتی پیچیده است که افغانستان متاسفانه به دلیل نداشتن یک استراتژی روشن امنیتی از توان لازم برای واکنش به آن برخوردار نیست.
این البته بدان معنا نیست که حمله دیشب طالبان در هلمند و یا رویدادهای ضد امنیتی مشابه دیگر، نشانه برتری گروه تروریستی طالبان و ضعف و شکست نیروهای امنیتی است. واقعیت این است که نیروهای امنیتی در مقابله با حملات دشمن، همواره سریع، کوبنده، مؤثر و پیروز عمل می کنند؛ اما از آنجایی که بنا به هر دلیلی قادر به کشف و پیشگیری از وقوع این گونه رویدادها نیستند از نظر تبلیغاتی، این برای دشمن، یک برد محسوب می شود.
انتظار می رود نیروهای امنیتی با تقویت قدرت کشف و پیشگیری و همچنین توان سرکوب و انهدام مراکز تروریستی، در مقام کنش قرار بگیرند؛ نه صرفا واکنش.
برای تحقق این مهم، تدوین یک استراتژی روشن امنیتی، تعریف دوست و دشمن، مشخص کردن راهکار صلح و جنگ با تروریست ها و نیز تقویت قدرت رزمی و کشفی نیروهای امنیتی، از اهمیت اساسی برخوردار است.