تاریخ انتشار :جمعه ۱۲ سنبله ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۴۴
کد مطلب : 240565
اگر طالبان رابطه خود را با آمریکا قطع نکنند، سرنوشت اشرف غنی تکرار خواهد شد/ مرکز تبیان فعالیت جدی خود را در اصفهان آغاز کرده است
رییس عمومی مرکز فعالیت ‌های فرهنگی اجتماعی تبیان در سخنانی در جمع مهاجرین عزادار حسینی در شهر اصفهان ایران، با تأکید بر این‌که امروز هم همان سال 61 هجری است و خط حسینی به رهبری امام خامنه‌ای(حفظه‌الله تعالی) و خط یزیدی به رهبری آمریکا و هم ‌پیمانان این کشور به خصوص رژیم صهیونیستی ادامه دارد، آمریکایی‌ها و عوامل آنها را دو عامل اساسی بحران در کشور معرفی کرد و خطاب به طالبان گفت: اگر طالبان رابطه خود را با آمریکا قطع نکنند، مطمئن باشند که با چالش ها و معضلات مختلفی مواجه خواهند گردید و دیر یا زود سرنوشت اشرف غنی تکرار خواهد شد". حسینی مزاری در عین حال از آغاز مرحله جدید و فعالیت جدی مرکز تبیان در اصفهان خبر داد و نماینده خود را معرفی کرد.
 

خبرگزاری صدای افغان(آوا) ـ اصفهان: حجت الاسلام والمسلمین سید عیسی حسینی مزاری، رییس عمومی مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی تبیان با سفر به شهر اصفهان ایران، در مراسم عزاداری دهه دوم ماه محرم مهاجرین افغانستانی هیأت علی ابن ابی طالب(ع)، در بیت العباس(ع) محله زینبیه این شهر شرکت کرد و پیرامون درس‌هایی از حرکت امام حسین(ع)، وضعیت و تحولات کنونی افغانستان و همچنین فعالیت‌های جدید مرکز تبیان در ولایت اصفهان صحبت کرد.

وی در ابتدا با اشاره به حدیثی از امام حسین(ع) در مورد درس گرفتن از رفتار و گفتار ائمه معصومین علیهم السلام و واجب بودن آن، درس اول و دوم حرکت امام حسین(ع) را تقوامحوری، بصیرت و ولایت مداری خواند و گفت: امروز هم همان سال 61 هجری است و همان حرف، امروز هم هست و همان امام اگر خودش نیست، شخصیتی که مثل ایشان حرف می زند و در صحن تبارز و ظهور دارد، وجود دارد و خط حسینی را رهبری می کند. امروز امام خامنه ای فرزند پیامبر و رهبر خط حسینی است.

این عالم برجسته دینی با بیان این‌که این گونه نیست که خط امام حسین در همان زمان بود و دفن شد و ما امروز فقط وظیفه داریم سیاه بپوشیم، سینه بزنیم و گریه و زاری کنیم و بعد، از مجلس که بیرون رفتیم، کار خود را بکنیم! خاطرنشان کرد: اگر ما واقعا پیرو امام حسین علیه السلام هستیم و اگر ما واقعا مطیع این امام هستیم، خط امام امروز هم هست.

وی در مورد جبهه باطل نیز تصریح نمود: جبهه باطلِ آن زمان، امروز هم است، یزید آن زمان، امروز هم هست. ما اگر شیعه واقعی امام حسین علیه السلام هستیم، امروز باید خط حسین و یزید را بشناسیم و درکنار خط حسین و در مسیر ایشان و در برابر خط باطل قرار بگیریم.

به گفته حسینی مزاری، امروز در راس خط باطل، آمریکا، انگلیس، فرانسه، رژیم منحط اسرائیل و عوامل منطقه ای آن مثل عربستان و کشورهای مزدور آمریکا در منطقه هستند، که حال مسلمانان را خراب کرده و با استفاده از پول های بادآورده و امکانات سرشاری که دارند، مشکلات متعددی در منطقه از جمله در افغانستان ایجاد کردند.

وی تأکید نمود: شرایطی را که شما در افغانستان می بینید، قطعا و جدا در اثر فعل و انفعالات و تدبرات و تحولاتی است که خط باطل و خط یزید به رهبری آمریکا به وجود آورده است.

رییس مرکز تبیان از سازمان یافتگی، هدف مشخص و روشن، برنامه ریزی، مدیریت، تبلیغات و رسانه، عملیات روانی، شناخت ریشه مشکلات، جذب خصوصی و هدایت عمومی، شهادت طلبی، تقدم منافع تشکیلات و جمع بر منافع فرد و سختی و دشواری ها عامل رشدند، نه بازدارنده، به عنوان دیگر درس‌های حرکت امام حسین(ع) یاد کرد.

وی با اشاره به درس شهادت طلبی در قیام امام حسین(ع) گفت: یکی از دلایل شکست های پی هم نیروهای دولتی و امنیتی افغانستان، نیروهای پولیس و اردو را گفتم، به خاطر اینکه بحث شهادت طلبی وجود ندارد. بحث شهادت طلبی هم به خاطر چه در روحیه مردم یا نیروهای دفاعی افغانستان نیست؟ به خاطر این که به زمینه ها و رهبران پاک نیاز دارد.

حسینی مزاری ادامه داد: در افغانستان وقتی پولیس ملی یا ارتش به طرف امرا و رئیس جمهور خود می بینند که از فاسدترین آدم ها تشکیل شده، برای چه چیزی جان خود را بدهند؟ چرا در برابر گلوله ایستاد شوند؟ این عامل باعث شد که نیروهای دولتی یکی پس از دیگری عقب بنشینند و ولسوالی ها و ولایات را تحویل طالبان بدهند و در نتیجه اشرف غنی ذلیلانه و با رذالت فرار را بر قرار ترجیح داد.



وی در بخش دوم صحبت‌های خود در رابطه به مسایل افغانستان، امریکایی‌ها و عوامل امریکایی را دو عامل اساسی بحران در کشور معرفی کرد و گفت: علت العلل بسیاری از مشکلات جامعه ما، حضور آمریکا و غرب در افغانستان بود، و این ها مشکلات و مصائب متعددی به بار آوردند. امریکا و غرب به جای این‌که برای تحقق شعارهای خود مبنی بر مبارزه با تروریزم، رشد اقتصادی و تأمین امنیت و صلح و ثبات عمل و کار بکنند، برعکس، خودشان عامل پرورش تروریزم و ناامنی های شدید در افغانستان شدند، باعث فسادهای گسترده در سرتاسر افغانستان گردیدند و اصولا تمام جغرافیای افغانستان را به عنوان یک کشور ناامن، گرفتار هرج و مرج و مشکلات مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و... تبدیل کردند و در نهایت با گروه طالبان در دوحه قطر تفاهم نامه امضا کردند و اقدام به خروج خود کردند.

این فعال فرهنگی اجتماعی با اشاره به این‌که عامل دوم بحران افغانستان هم عوامل آمریکایی‌ها بودند، تصریح نمود: دولت‌های سابق افغانستان چه آقای کرزی در زمان خودش و چه اشرف غنی و سایر وزرا و عواملی که در سطح دولت مسئولیت و ماموریت داشتند، باعث شدند که زیرساخت‌های کشور متزلزل شده و در عرصه های مختلف و در زوایای گوناگون رو به ضعف برود. در نهایت متاسفانه کشور دچار بحران شد و هرچه از عمر حکومت غنی پیش می رفت، وحشت، دلهره، ناراحتی و اندوه مردم بیشتر می شد و معضلات جدی تر، و در نهایت طبیعی است یک دولتی که از بنیاد روی پایه های فساد، جنایت و خیانت استوار باشد، نمی تواند در برابر مخالفین خود ایستادگی بکند.

وی ادامه داد: اشرف غنی به خصوص از روزی که وارد ارگ شد، مثل موریانه زمینه های مختلف افغانستان را خورد و تخریب کرد و آماده تزلزل و فروپاشی ساخت، تاجایی که شاهد بودیم چگونه افغانستان به راحتی در اختیار گروه طالبان قرار گرفت.

اما حسینی مزاری با بیان این‌که افغانستان امروز در اختیار طالبان  است، چه باید کرد؟ و وظیفه مردم چیست، به رویکرد برخی در روزهای اخیر اشاره کرد که همانند کاسه داغ تر از آش در مجامع مختلف شروع کردند به صحبت علیه طالبان و تحریک مردم به خصوص مردمی که در داخل افغانستان هستند، تظاهرات هایی هم در تهران و قم صورت گرفت و مسایلی از این قبیل. بحث هایی هم در سطح اروپا و آمریکا است و رسانه های غربی هم یک سری مسایل را دامن می زنند .

وی در پاسخ به این سوال، یک سوال دیگر را مطرح کرد که اگر در برابر طالبان بجنگیم، برای کدام جایگزین بجنگیم؟! قدرت و جریان دیگری که در برابر طالبان جایگزین شود، کیست؟ کدام جریان و شخصیت است؟ آیا واقعا جریانی وجود دارد که در برابر طالبان بایستد و ما هم حاضر باشیم جان خود را فدای یک چنین جریان و شخصی بکنیم؟

رییس مرکز تبیان سوال بعدی را این‌گونه مطرح کرد: آیا مخالفین طالبان آدم های پاکی بودند؟ آیا مخالفین طالبان از دولت گرفته تا سایر جریان ها و شخصیت ها در طول حاکمیت و مسئولیت خودشان جنایت نکردند؟ از زمان جهاد بگیر تا حالا، دولت افغانستان و به خصوص اشرف غنی و تیم اش در افغانستان جنایت نکردند؟ آن قدر جنایتی که اشرف غنی و تیمش در افغانستان انجام داد و آن قدر خیانتی که آمریکایی ها با همکاری اشرف غنی در افغانستان پدید آوردند، روی جلادهای تاریخ را سفید کردند.



 

سوال بعدی به باور وی: "ما می گویم که مخالفین طالبان، جنایت کار نه، آدم های پاک و سالم، این آدم های پاک و سالم چرا نجنگیدند؟ 300 هزار نیروی نظامی در اختیارشان بود، امکانات و تحهیزات نظامی فوق العاده و نیروهای خیزش مردمی، چرا با استفاده از این امکانات در برابر طالبان نجنگیدند، خاک را حفظ نکردند و قدرت خود را نگه نداشتند؟ آن هایی که با این همه امکانات فرار کردند و رفتند، حالا ما بیاییم کاسه داغ‌تر از آش برای دفاع از آن ها، مردم مظلوم خود را به کشتن بدهیم؟ آیا منطقی است؟"

حسینی مزاری با بیان این‌که طالبان می‌گوید که تغییر کرده اند و نشانه‌هایی هم از تغییر ایشان دیده می‌شود، در مورد وظیفه مردم در شرایط کنونی گفت: در شرایط موجود بهترین کار این است که ما باید در صحنه حضور داشته باشیم. این که فضای رعب و ترس و وحشت در افغانستان به وجود آورده شده و هزاران هزار نفر در حال فرار اند، حرکتی خطرناکی است، این حرکت به این شیوه و با این رعب و وحشت توسط عناصر مشکوک صورت می گیرد و مردم ما نباید از افغانستان فرار کنند.

وی از مهاجرین خواست در ارتباط با اقوام و بستگان شان در داخل افغانستان، به آن ها توصیه کنند که در داخل حضور جدی داشته باشند، و ما بایستی مطالبات خود را مطرح کنیم.

این فعال فرهنگی اجتماعی در ادامه به برخی از مطالبات مردم افغانستان به خصوص شیعیان از دولت آینده تحت نظر تحریک اسلامی طالبان اشاره کرد که در رأس آن، تداوم رسمیت مذهب شیعه، حقوق شهروندی شیعیان، ایجاد یک حکومت داری سالم، به رسمیت شناختن خط دیورند و قطع رابطه و همکاری با آمریکایی‌ها قرار دارد.

وی خطاب به طالبان گفت: اگر طالبان رابطه خود را با آمریکا قطع نکنند، مطمئن باشند که با چالش ها و معضلات مختلفی مواجه خواهند شد و دیر یا زود سرنوشت اشرف غنی در افغانستان تکرار خواهد شد.

حسینی مزاری ادامه دارد که طالبان و مردم افغانستان در شرایط کنونی بایستی کاری را که ایرانی ها با آمریکایی ها کردند، انجام بدهند؛ ما باید در برابر آمریکا قرار بگیریم، آشیطان بزرگ است و امام خمینی رحمت الله علیه حرف بیجایی نزده بودند.

وی در بخش پایانی صحبت‌های خود در رابطه با فعالیت های مرکز تبیان در اصفهان سخن گفت و خاطرنشان کرد: اگرچه ما در گذشته هم کم و بیش در اصفهان حضور داشتیم، اما حضور ما جدی نبود، ولی من بعد می خواهیم که در صحنه فعالیت های فرهنگی و اجتماعی در رابطه با مسایل مهاجرین در اصفهان حضور جدی داشته باشیم، مشکلات مهاجرین را از نزدیک پیگیری و بررسی بکنیم و به این مشکلات بپردازیم.

رییس مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی تبیان آقای عبدالرئوف حکیمی را به عنوان نماینده این مرکز در اصفهان معرفی و ابراز  امیدواری کرد که عناصر نخبه در اصفهان به مرکز تبیان و آقای حکیمی بپیوندند و این جمع دست به دست هم داده و در سطح مهاجرین فعالیت های اصولی و مناسب را سازمان دهی کنند.

 

متن کامل سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین سید عیسی حسینی مزاری، رییس عمومی مرکز فعالیت‌های فرهنگی اجتماعی تبیان در مراسم عزاداری حسینی مهاجرین افغانستانی در هیأت عزاداران علی ابن ابی طالب(ع) بیت العباس شهر اصفهان به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

قال امام حسین علیه السلام: وَ اللّهِ مَا خَلَقَ اللّهُ شَيْئاً إِلا وَ قَدْ اَمَرَهُ بِالطّاعَةِ لَنَا

ابتدا ایام محرم الحرام و شهادت سرور و سالار شهیدان، حضرت امام حسین علیه السلام و یاران باوفایش را به محضر شما عزاداران عزیز تسلیت عرض می کنم و امیدوار هستیم که خدای متعال در این شب و روزها توفیق عنایت کند تا درس های خوبی از نهضت اباعبدالله الحسین علیه السلام فرا بگیریم.

تشکر و سپاس از برگزارکنندگان این محفل و مجلس و سپاس از آقای حکیمی که این توفیق را فراهم کرد تا امشب خدمت شما عزیزان باشم.

در این فرصت کوتاه نمی شود مطالب زیادی را عنوان کرد، به خصوص با توجه به مباحث زیادی که در رابطه با کربلا و عاشورا و خصوصیات و شاخصه های حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران با وفایش وجود دارد، که قطعا شما در شب های گذشته و سال های قبل در رابطه به این موضوعات مطالبی را شنیده اید و همچنان مباحثی که در رابطه با حوادث کشور و منطقه و دنیا وجود دارد، وقت بیشتری نیاز دارد.

به هر حال فرصت را غنیمت می شمارم و حول سه نقطه مطالبی را ارائه می کنم.

نکته اول: واجب بودن عمل به اوامر و نواهی ائمه معصومین(ع)

نکته اول در رابطه با مناسبت این شب و روزها و ایام‌ محرم است.

حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در این روایت که در ابتدا بیان کردم، می فرماید: "سوگند به خدا که خداوند هیچ موجودی را نیافرید، مگر آن که او را برای اطاعت از ما امر کرد"؛ بدین معنا که اطاعت ائمه معصومین علیهم السلام بر ما واجب است، ما و کسانی که به آنان محبت داریم و ادعا می کنیم که ائمه معصومین علیهم السلام ما هستند، پس واجب است که مطابق اوامر و نواهی آن ها عمل کنیم.

بخشی از کار این است که ما به ائمه معصومین علیهم السلام نگاه کنیم که بعد از خدا و پیامبر اسلام(ص) برای ما چه دستوراتی دارند و ما موظف هستیم که به دستورات آن ها عمل کنیم.

قسمتی از کار، درس گرفتن از رفتار و گفتار ائمه معصومین علیهم السلام است. ممکن است که اصلا به ما دستور نداده و به ما مستقیم چیزی نگفته باشند که این کار را بکن یا آن کار را نکن. به ویژه در قیام عاشورا نکته ها و درس های متعددی نهفته است. از لحظه ای که حضرت امام حسین علیه السلام توسط نماینده یزید و یا حاکم مدینه برای بیعت دعوت می شود و بعد بیرون شدن امام با خانواده اش از مدینه، رفتن به مکه و از مکه هم به سمت کربلا و تا شهادت امام، و بعد از شهادتش بحث اسرا و کارهایی که تحت رهبری حضرت امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب کبری سلام الله علیها انجام می گیرد، همه دارای نکته‌ها و درس‌هایی است که باید به آن‌ها توجه کنیم.

اگر قرار بر این است که با دقت به قیام عاشورا نگاه بکنیم، ده ها و بلکه صدها نکته در آن نهفته است که باید آدم بنشیند و تحقیق و بررسی بکند و این نکات و درس ها را در بیاورد و در اختیار مخاطبان و عاشقان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام قرار بدهد تا مورد پیروی و درس آموزی قرار بگیرد، اما من از ابتدای محرم چند درس خیلی عمده از قیام امام حسین علیه السلام را برداشت کردم و حول هر درس، چند پاراگراف نوشتم و از روز اول تا سیزدهم محرم، هر روز یک درس را در حساب های کاربری خود در شبکه های اجتماعی منعکس کردم که اگر دوستان و عزیزان نیاز دیدند، می توانند به کانال تلگرام و صفحه فیسبوک یا اینستاگرام این جانب مراجعه کنند و این درس ها را در بیاورند. درس‌هایی که واقعا برای زندگی من و شما گره گشا و کارگشا و راهنما و رهبری کننده است.

واقعیت امر این است که اگر ما فرهنگ حسینی را در زندگی خود محقق و اجرایی کنیم، در طول زندگی موفق بوده و تا زمانی که زنده هستیم، در این دنیا در همه عرصه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و حتی نظامی و امنیتی سرافراز و موفق خواهیم بود و به عنوان عناصر موفق ظهور و بروز خواهیم کرد.

حساب آخرت هم که معلوم است، وقتی ما در دنیا در خط امام حسین علیه السلام بودیم و تمام شئون زندگی ما مطابق با برنامه و هدف و فرهنگ حسینی شکل پیدا کرد و روی روال افتاد، کار آخرت هم مشخصا عالی خواهد بود و ما آنجا در کنار حضرت امام حسین علیه السلام محشور خواهیم شد. حشر ما در روز قیامت از همین دنیای ما مشخص است، اگر در دنیا در خط امام حسین علیه السلام بودیم، در قیامت هم خواهیم بود.

من صرفا به صورت فهرست وار عنوان این درس ها را خدمت شما می گویم و از این بحث می گذرم و نکته بعدی به مسایل افغانستان می پردازیم.

درس‌های حرکت امام حسین علیه السلام

درس اول؛ تقوامحوری و بصیرت

در حرکت امام حسین علیه السلام، محور تقوا، اجرای واجبات و اجتناب از محرمات بود. تمام یاران امام حسین علیه السلام مقید به این محور بودند، و طبیعی است وقتی تقوا در زندگی انسان محرز و محقق شد، بصیرت پدید می آید و وقتی بصیرت پیدا شد، انسان حق و باطل را راحت تشخیص می دهد و دیگر در حال تردید زندگی نمی کند؛ در موقع لازم بلافاصله درکنار حق قرار می گیرد و در برابر باطل می ایستد و مبارزه می کند و گوش به حرف هیچ کسی هم نمی دهد.

یاران امام حسین علیه السلام عناصر به شدت بصیر بودند و اگر بصیر نمی بودند، در برابر امام حسین شخصیت های خیلی بزرگی قرار گرفتند و به نصیحت ایشان و یارانشان پرداختند، به امام راه نشان می دادند که قیام در برابر یزید کار نادرستی است، خود و بقیه را به کشتن میدهی و بعد اعضای خانواده شما به اسارت برده می شود، این کار را بکن و به فلان دشت و کوه و بیابان فرار کن.

به هر حال اگر بصیرت نمی بود و قبل از بصیرت، تقوا نمی بود، قطعا افراد در برابر این شخصیت ها و این عناصر خواص، بی تحرک می ماندند و شاید هم تعدادی می پذیرفتند، اما چون عناصر به شدت با تقوا بوده و قوه بصیرت در وجودشان نهادینه شده بود، هر فرد می دانست که بایستی در محوریت امام عمل کند. به همین خاطر اگر کل دنیا یک طرف برود و امام طرف دیگر، ما باید مسیر امام را انتخاب بکنیم‌.

درس دوم، ولایت مداری

 من نمی خواهم حول هر یک از این موضوعات، زیاد صحبت کنم، چون نیاز به صحبت های زیادی است هرچند این مطالب و موضوعات خیلی خوبی هستند که سخنرانان بایستی حول آن ها بپردازند و افکار و اذهان جامعه را روشن کنند تا در زندگی امروزی ما نهادینه و اجرایی شود، که ما امروز در کجای کار هستیم‌. امروز هم همان سال 61 هجری است و همان حرف، امروز هم هست و همان امام اگر خودش نیست، شخصیتی که مثل ایشان حرف می زند و در صحن تبارز و ظهور دارد، وجود دارد و خط حسینی را رهبری می کند. امروز امام خامنه ای فرزند پیامبر و رهبر خط حسینی است و سخنران ها و علما بایستی درست در این مورد توضیح بدهند و تبیین کنند. این گونه نیست که خط امام حسین علیه السلام در همان زمان بود و دفن شد و ما امروز فقط وظیفه داریم سیاه بپوشیم، سینه بزنیم و گریه و زاری کنیم و بعد، از مجلس که بیرون رفتیم، کار خود را بکنیم! خیر! این طوری نیست! اگر ما واقعا پیروی امام حسین علیه السلام هستیم و اگر ما واقعا مطیع این امام هستیم، خط امام امروز هم هست.

امروز اگر تقوا در وجود ما نهادینه نشده باشد، ما نمی توانیم در مسیر این راه قرار بگیریم، ما نمی توانیم گوش خوبی برای پذیرش حرف این اقا و صحبت ها و رهنمایی های شان داشته باشیم. آن هم با توجه به این همه هجمات، تبلیغات و خرافی گری های مسموم که در سطح دنیا از طرق مختلف وجود دارد و تمام هم و غم دشمن امروز این است که خط محوری ولایت فقیه را بکوبند و تضعیف بکنند و در معرض دید و اذهان مردم مورد تردید قرار بدهند.

اینجا اگر تقوا و بصیرت نباشد، ما بالاخره تردید می کنیم که این همه دنیا دروغ می گوید و فقط آقا راست می گوید؟! این همه تلویزیون ها و رسانه های مختلف دروغ می گویند و تنها حضرت امام خامنه ای راست می گوید؟! آدم های باتقوا هم سریع مردد می شوند، آدم های بی بصیرت هم سریع گوش شان به سمت دیگر می رود و در جبهه باطل قرار می گیرند. ما متاسفانه در عرصه ها و صحنه های مختلف شاهد یک چنین نگرانی های در سطح جامعه خود ما بودیم و حالا نیز هستیم که آدم های خیلی موجه و پیشانی پینه بسته و نماز شب خوان منحرف می شوند.

از سوی دیگر، جبهه باطل آن زمان، امروز هم است، یزید آن زمان، امروز هم هست. ما اگر شیعه واقعی امام حسین علیه السلام هستیم، امروز باید خط حسین و یزید را بشناسیم و درکنار خط حسین و در مسیر ایشان و در برابر خط باطل قرار بگیریم. امروز در راس خط باطل، آمریکا، انگلیس، فرانسه، رژیم منحط اسرائیل عوامل منطقه ای آن مثل عربستان و کشورهای مزدور آمریکا در منطقه است، که حال مسلمانان را خراب کرده و با استفاده از پول های بادآورده و امکانات سرشاری که دارند، مشکلات متعددی در منطقه از جمله در افغانستان ایجاد کردند. شرایطی را که شما در افغانستان می بینید، قطعا و جدا در اثر فعل و انفعالات و تدبرات و تحولاتی است که خط باطل و خط یزید به رهبری آمریکا به وجود آوره است.

درس سوم، سازمان یافتگی

 ما بایست از حرکت امام حسین علیه السلام درس سازمان یافتگی را بگیریم. آقایان و خانم ها! ما امروز نمی توانیم به صورت انفرادی حرکت بکنیم و بعد تاثیرگذار باشیم، حتی در سطح خانواده خود. اگر خانواده ای متشکل حرکت نکند و پدر به عنوان رئیس حضور جدی نداشته باشد و مادر از موقعیت خود درست استفاده نکند، رابطه بین پدر و مادر و فرزندان درست تنظیم نشود، نظم در خانواده وجود نداشته باشد، دقت وجود نداشته باشد، تقسیم کار وجود نداشته باشد، خانواده از هم می پاشد، چه برسد به یک اجتماع کوچک یا اجتماع بزرگ یا یک اجتماع خیلی بزرگ از مهاجرین و یک کشور مثل افغانستان.

امروز مسلمانان و به ویژه مردم افغانستان از عدم سازمان یافتگی ضربه می خورند؛ هر کس کار خودش را می کند، به فکر خودش است و فکر می کند که با این کار به نتیجه می رسد؛ نخیر! اگر ما حسینی هستیم، بایستی یاد بگیریم که اگر کار امام حسین سازمان یافته و تشکیلاتی نمی بود، کار ایشان این همه صدا نمی کرد، این همه هیاهوی در دنیا برپا نمی کرد و باعث زنده شدن اسلام نمی شد، باعث احیای خط ولایت و امامت نمی شد، امروز من و شما پیرو امام حسین نمی بودیم، امروز من و شما شیعه نمی بودیم. این بازتاب از خیرات سر سازمانی حرکت کردن حضرت امام حسین علیه السلام و یارانش بود و هست.

بنابراین اگر ما علاقمندیم که در زندگی خود تاثیرگذار باشیم و کار های کوچک و بزرگ تاثیرگذار انجام بدهیم، بایستی حرکت سازمان یافته داشته باشیم. حالا یک عده در افغانستان تحت عنوان سازمان و حزب کارهای غلط و اشتباهی کردند، به این معنا نباید باشد که ما از نام سازمان و حزب بدمان بیاید و از حرکت سازمانی بگریزیم، که ما نمی خواهیم ارتباطی با سازمان و حزب و... داشته باشیم، آن ها اشتباه و غلط کردند، اما بیایم ما و شما کار درست و حرکت سالم انجام بدهیم.

درس چهارم، هدف مشخص و روشن

ما در زندگی خود باید هدف مشخص و روشن داشته باشیم. این که در افغانستان جریان ها نتوانستند درست جامعه را رهبری بکنند و تاثیرگذار باشند، به دلیل این است که هدف مشخص و شاخص نداشتند. حالا ممکن است در دل خودشان خیلی آدم های ولایی و خدایی بودند، اما عزیزان! خدایی و ولایت مدار بودن زیر لحاف که به درد نمی خورد‌! بایستی به صراحت صحبت کرد، هدف را بیان کرد و مشخص ساخت تا این که در سطح جامعه جریان سازی صورت بگیرد و مردم به سمت آن هدف حرکت کند. شخصیتی یک ساعت پشت دوربین تلویزیون صحبت می کرد، آخر نمی فهمیدیم که این آدم در جبهه حق است یا باطل؟! حتی جنسیت خودش هم تشخیص داده نمیشد که بالاخره مرد است یا نامرد.

با چنین وضعیتی، شرایط امروز افغانستان پیش آمده است. شرایطی که امروز در افغانستان مشاهده می کنید، ناشی از مبهم حرکت کردن شخصیت های ما بود، ناشی از مردد حرکت کردن رهبران سازمان ها، احزاب و جریان ها بود که امروز بالاخره جامعه را در این بلا گرفتار و مبتلا کردند و ضربات سنگینی بر پیکره جامعه ما وارد کردند.

درس پنجم، برنامه ریزی

ما بایستی مثل امام حسین علیه السلام در زندگی فردی، خانوادگی، در زندگی فامیلی و قومی و خویشاوندی و سپس اجتماعی و سازمانی خود برنامه ریزی داشته باشیم.

درس ششم، مدیریت

اگر مدیریت در زندگی نباشد، این زندگی از هم فروخواهد پاشید، مثل افغانستان که می بینید به دلیل مدیریتی که وجود نداشت، متأسفانه چه مصیبتی آفریدند.

درس هفتم، تبلیغات و رسانه

حضرت امام حسین علیه السلام از حرکت خود به نحو مطلوبی استفاد می کند. اگرچه تبلیغات و رسانه دشمن هم خیلی سنگین است، اما چون تبلیغات و رسانه امام حسین مبتنی بر مباحث دینی و ملاک های اخلاقی و خدایی است، شما ببینید که یک حرکت محدود هفتاد و دو نفری امروز در دنیا چه تاثیری گذاشته است!. این ناشی از استفاده تبلیغات و رسانه به صورت درست توسط حضرت امام حسین علیه السلام است. بنابراین ما و شما هم باید در زندگی نسبت به این موضوع توجه داشته باشیم.

درس هشتم، عملیات روانی

حضرت امام حسین علیه السلام به شدت از این روند به درستی استفاده می کند. مثلا امام شبانه از مدینه بیرون می رود. چرا شبانه و چرا باخانواده؟ ببینید که چقدر چراها ایجاد می کند؟ این چراها مسئله ایجاد می کند و کمک می کند به روند حرکت، افشاگری در مورد چهره دشمن و مسایل مختلف دیگر. یا مثلا در روز عرفه در مکه، امام بعد از این که دعای عرفه می خواند، باید می نشست و باقی اعمال حج را اجرا می کرد، اما امام حسین علیه السلام دعای عرفه را می خواند و بدون اتمام اعمال حج، به سمت کوفه حرکت می کند، خب این حرکت سوال ایجاد می کند و این سوالات متعدد باعث می شود که در افکار و اذهان مخاطب، مطالبه گری ایجاد شود، پاسخ های احتمالی به وجود باید و مسئله ساز شود و در نهایت باعث روشن گری و تبلیغات در جامعه گردد.

درس نهم، شناخت ریشه مشکلات

امام حسین علیه السلام می داند که حالا وقت این نیست که به مردم بگوید که دروغ نگویید، بد است، غیبت نکنید، خانم ها موهای تان دیده نشود که بد است! امام حسین فعلا به این مشکلات که در سطح جامعه وجود دارد، کاری ندارد و نمی خواهد وقت خود را مشغول کند. البته به این معنا نیست که ما نباید در برابر منکرات قرار نگیریم، نه، ما باید قرار بگیریم و به روشن گری بپردازیم، اما ما بایستی به دنبال ریشه اصلی مشکلات باشیم. در جامعه ما چه عواملی باعث شده که این همه منکرات ترویج شود؟ چه عواملی باعث شده که  معروف ها برچیده شود؟ امام حسین علیه السلام آن روز عوامل را یزید و دستگاه او تشخیص می دهد، لذا با تمام توان در برابر ریشه مشکلات قرار می گیرد.

چان‌که امروز ریشه مشکلات آمریکا، انگلیس، فرانسه و رژیم صهیونیستی است.

ما علاوه بر اینکه باید در برابر ناهنجاری های اجتماعی کار و روشنگری کنیم، اما کار ما بدون مبارزه با آمریکا، انگلیس و قدرت های استکباری معنا ندارد. اگر روحانیت ما، سخنرانان و شخصیت های فکری و فرهنگی صرفا بیایند بپردازند به این خرده منکرات، خود را فریب داده اند. در این شرایط، با این حساب به نظرم روحانیت، دانشمندان و دانشگاهیان ما درست امام علیه السلام  را نشناختند و از نهضت امام حسین علیه السلام چیزی دریافت نکردند و نفهمیدند و آمدند فقط به موی سر خانم ها گیر بدهند، آمدند به لباس و رفتار آنها و رفتار جوانان و... گیر بدهند.

من نمی گویم که نباید در این رابطه روشنگری شود و نباید راه اصولی امر به معروف و نهی از منکر رفته شود، نخیر! اما اصل ماجرا در شرایط موجود آمریکا و سیاست های استکباری آمریکا است. تمام بدبختی هایی که امروز در جامعه افغانستان، ایران، کشورهای منطقه و جهان اسلام و حتی جهان بشریت وجود دارد، اساس اش توسط آمریکایی ها و همتایان و متحدین این کشور است. ما باید تمرکز خود را روی اصل ریشه ها بگذاریم و اگر روی ریشه ها توجه نکنیم، حسینی نیستیم و در مسیر امام حسین قرار نداریم و از نهضت امام حسین علیه السلام شناخت پیدا نکردیم.

درس دهم، جذب خصوصی و هدایت عمومی

حرکت جریانی باید به گونه ای باشد که به صورت خصوصی بتوانیم جوانان و عناصر مختلف را جذب حرکت خود کنیم، اما حرکت ما باید پیام داشته باشد، پیامی که در آن روز باعث جذب افراد مخلص در کنار امام حسین شد، حتی کسانی که در جبهه مخالف امام بودند، مثل حر ابن یزید ریاحی یا حتی کسانی که مسیحی بودند، حتی از خوارج آمدند و در کنار حضرت امام حسین قرار گرفتند. چون حرکت امام پیام داشت که ایجاد انگیزه کرد و همین جوانان آمدند در جبهه امام حسین حضور پیدا کردند. پیام عمومی امام حسین برای آن روز و برای آن جغرافیا تا امروز و تا قیامت تاثیرگذار و زنده است و ما هم اگر حسینی هستیم و حرکتی در پیش می گیریم، بایستی این اصول را رعایت بکنیم تا این که بتوانیم به عنوان سرباز واقعی حضرت امام حسین علیه السلام عمل بکنیم و زمینه های ظهور حضرت مهدی(عج) را فراهم نماییم.

درس یازدهم، شهادت طلبی

در میان جوانان و یاران امام حسین شهادت طلبی موج می زد. به عنوان نمونه، وقتی امام حسین علیه السلام از قاسم سیزده ساله یا چهارده ساله می پرسد که مرگ از نظر شما چگونه است؟ در جواب عموی خود می فرماید احلی من العسل؛ مرگ شیرین تر از عسل است.

وقتی این روحیه وجود داشت، تعدادی افراد محدود و اندک تا آخرین لحظه با خدا عشق بازی می کنند و در کنار امام خود و با محوریت او جان به جانان تسلیم می کنند و این حماسه بزرگ را می آفرینند. ما امروز از خیرات سر آن حماسه بزرگ اینجا جمع شدیم و در رابطه با ارائه تفکرات و نظرات دینی و مذهبی خود بحث و افتخار می کنیم.

اما متأسفانه این موضوع در افغانستان نبود. من در سال 91 ـ 92 در کابل سخنرانی کردم و گفتم، یکی از دلایل شکست های پی هم نیروهای دولتی و امنیتی افغانستان، نیروهای پولیس و اردو را گفتم، به خاطر اینکه بحث شهادت طلبی وجود ندارد. بحث شهادت طلبی هم به خاطر چه در روحیه مردم یا نیروهای دفاعی افغانستان نیست؟ به خاطر این که به زمینه ها و رهبران پاک نیاز دارد.

در افغانستان وقتی پولیس ملی یا ارتش به طرف امرا و رئیس جمهور خود می بینند که از فاسدترین آدم ها تشکیل شده، برای چه چیزی جان خود را بدهند؟ چرا در برابر گلوله ایستاد شوند؟ این عامل باعث شد که نیروهای دولتی یکی پس از دیگری عقب بنشینند و ولسوالی ها و ولایات را تحویل طالبان بدهند و در نتیجه اشرف غنی ذلیلانه و با رذالت فرار را بر قرار ترجیح داد.

بنابراین اگر ما علاقمندیم در زندگی خود موفق باشیم، بایستی از مرگ استقبال بکنیم، نه تنها نترسیم، بلکه این عشق و علاقه وجود داشته باشد که اگر در راه خدا مرگ هم به سراغ مان بیاید، باید برویم و نترسیم. در عرصه های مبارزه بایستی از مرگ نترسیم، در برابر دشمن جدی بایستیم و این عامل پیروزی و موفقیت ما خواهد شد.

درس دوازدهم، تقدم منافع تشکیلات و جمع بر منافع فرد

این درس خیلی در یک حرکت سازمانی مهم هست که وقتی امر دایر شود بین منفعت تشکیلات و جمع با منفعت فرد، اینجا فرد باید از خود بگذرد و بگوید جمع مهم است و از خود بگذرد.

شما در قضیه حضرت ابوالفضل العباس وقتی می خواست مشک را پر آب بکند و ابتدا آب برداشت بخورد، یادش ار خیمه ها و اطفال آمد و آب را انداخت و قرار بر این نشد که خود را سیر آب بکند، اما اعضای بیت و خانواده امام حسین تشنه بماند.

از این داستان ها و نکات و مطالب در نهضت عاشورا و حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام زیاد است و قابل شمارش هم نیست.

درس سیزدهم، سختی و دشواری ها عامل رشدند، نه بازدارنده!

با توجه به مشکلات و سختی های فرا راه نهضت عاشورا، اگر قرار بر این می بود که در برابر هر یکی از آن ها، یاران امام حسین عقب می نشستند، معلوم بود که پیروزی در کار نمی بود! یا بعد از روز عاشورا، وقتی مسئولیت به عهده حضرت زینب سلام الله علیها افتاد، شروع می کند به سازمان دهی حرکت، با صدها و هزاران مشکل مواجه می شود، اما باز هم وقتی از همین حضرت زینب سوال می شود، می گوید: ما رایت الی جمیلا! می بینید در برابر همه سختی ها و مشکلات و معضلات با قد رسا می ایستد و مبارزه می کند و یکی پس از دیگری همه را پشت سر می گذارد و چون در راه خدا است، همه سختی ها برایش خوش آیند است. این است که ما به عنوان پیروان آن حضرت و حضرات بایستی در برابر سختی ها بیاستیم.

متاسفانه ما بارها مواجه شدیم که جوانان و شخصیت‌های ما با مواجه شدن در برابر اندک مشکلات، کنار رفتند. این است که ما امروز نتیجه عدم تحمل مشکلات و عدم تقابل با مشکلات و سختی ها را می بینیم. این در حالی است که اگر حرکت ما در راه خدا باشد و نسبت به هدف خود جدی باشیم، شما یقین داشته باشید که اگر مشکلات به اندازه کوه ها هم باشد، نمی تواند در برابر اراده شما ایستادگی کند و عقب می رود و برداشته می شود.

این‌جا است که ما در رابطه با حرکت و قیام حضرت امام حسین علیه السلام درس های مهمی داریم که اگر هر کدام از آن ها را در زندگی خود بررسی، اجرایی و محقق کنیم، باور بکنید که در هیچ عرصه ای با مشکل مواجه نخواهیم شد و به زمین نخواهیم خورد. ممکن است که موانعی ایجاد شود و به زمین بخوریم، اما برمی خیزیم و زندگی خود را درست سامان می دهیم.

عزیزان، برادران و خواهران! اگر واقعا می خواهید در این دنیا سرافراز زندگی کنید، چه در عالم مهاجرت و چه در داخل کشور و یا در هر جایی که هستید، بایستی تمسک جدی به رفتار و گفتار ائمه معصومین و به خصوص نهضت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و شخص ایشان داشته و فرهنگ حسینی را در زندگی خود داشته باشیم. در چنین شرایطی، باور کنید که ما سرافراز و رنگ سرخ خواهیم بود، در برابر مشکلات در افغانستان پیروز خواهیم شد و کشور را از این منجلاب نجات خواهیم داد.

 نکته دوم در رابطه به مسایل افغانستان

عامل اول بحران افغانستان، خود آمریکایی‌ها

در هفته‌های اخیر شاهد تحولات بسیار توفنده و سریع در افغانستان بودیم. همزمان با خروج نیروهای متجاوز و اشغالگر آمریکا، ولسوالی ها یکی پس از دیگری سقوط کردند و در اختیار طالبان قرار گرفتند و بعد از مدتی هم، نوبت ولایات رسید و ولایات هم یکی پس از دیگری سقوط کرد و به کابل رسید. کابل نیز به جنگ و فشار نکشید و آقای اشرف غنی قبل از اینکه پروسه انتقال قدرت را اجرایی و عملیاتی بکند، فرار می کند و از کشور خارج می شود و شخصیت های طالب خیلی راحت و بدون دغدغه و دردسر وارد کابل می شوند.

اما سوال اینجاست که سقوط افغانستان به دست طالبان به دنبال چه روابطی بود؟ حتما عزیزان می دانند و بارها گفته شده که بزرگترین بلایی که افغانستان به آن در بیست سال اخیر گرفتار شد، تجاوز آمریکایی ها به افغانستان بود.

علت العلل بسیاری از مشکلات جامعه ما، حضور آمریکا و غرب در افغانستان بود، و این ها مشکلات و مصائب متعددی به بار آوردند. آمریکا و غرب به جای این‌که برای تحقق شعارهای خود مبنی بر مبارزه با تروریزم، رشد اقتصادی و تأمین امنیت و صلح و ثبات عمل و کار بکنند، برعکس خودشان عامل پرورش تروریزم و ناامنی های شدید در افغانستان شدند، خودشان باعث فسادهای گسترده در سرتاسر افغانستان شدند و اصولا تمام جغرافیایی افغانستان را به عنوان یک کشور ناامن، گرفتار هرج و مرج و مشکلات مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و... تبدیل کردند و در نهایت با گروه طالبان در دوحه قطر تفاهم نامه امضا  و اقدام به خروج خود کردند.

بنابراین عامل اول بحران افغانستان، خود آمریکایی ها بودند. بحران اخیری که در کشور به وجود آمد و امکان دارد کشور درگیر یک جنگ داخلی طولانی مدت شود نیز توسط خود آمریکایی ها مدیریت شد که طولی نکشید. فعلا طالبان دست برتر را دارد و بر افغانستان مسلط است.

عامل دوم بحران افغانستان، عوامل آمریکایی‌

 عامل دوم بحران افغانستان هم عوامل آمریکایی‌ها بودند. دولت‌های سابق افغانستان چه آقای کرزی در زمان خودش و چی اشرف غنی و سایر وزرا و عواملی که در سطح دولت مسئولیت و ماموریت داشتند، باعث شدند که زیرساخت‌های کشور متزلزل شده و در عرصه های مختلف و در زوایای گوناگون رو به تضعیف برود. در نهایت متاسفانه کشور دچار بحران شد و هرچه از عمر حکومت غنی پیش می رفت، وحشت، دلهره، ناراحتی و اندوه مردم بیشتر می شد و معضلات جدی تر، و در نهایت طبیعی است یک دولتی که از بنیاد روی پایه های فساد، جنایت و خیانت استوار باشد، نمی تواند در برابر مخالفین خود ایستادگی بکند.

اشرف غنی به خصوص از روزی که وارد ارگ شد، مثل موریانه زمینه های مختلف افغانستان را خورد و تخریب کرد و آماده تزلزل و فروپاشی ساخت، تاجایی که شاهد بودیم چگونه افغانستان به راحتی در اختیار گروه طالبان قرار گرفت.

افغانستان در اختیار طالبان؛ چه باید کرد؟

حالا افغانستان در اختیار طالبان است. البته در رابطه با طالبان و عقبه طالبان، سیاست ها و تفکر این گروه، نوع تعامل آمریکا با طالبان و کشورهای غربی و این که چرا آمریکا سراسیمه افغانستان را ترک کردند، صحبت های زیادی وجود دارد که فرصت آن نیست خدمت شما عرض بکنم، ولی بحث اینجاست که حالا افغانستان دربست در اختیار طالبان قرار گرفته است.

در این شرایط چه کار باید کرد؟ وظیفه مردم ما چیست؟ برخی در روزهای اخیر کاسه از آش داغ تر در مجامع مختلف شروع کردند به صحبت علیه طالبان و تحریک مردم به خصوص مردمی که در داخل افغانستان هستند، تظاهرات هایی هم در تهران و قم صورت گرفت و مسایلی از این قبیل. بحث هایی هم در سطح اروپا و آمریکا است و رسانه های غربی هم یک سری مسایل را دامن می زنند .

برای کدام جایگزین در برابر طالبان بجنگیم؟

اینجا سوال پیش می آید آقایی که مردم را جهت می دهید که علیه طالبان بجنگید و مقاومت کنید، سوال این است که ما خیلی خوب طالبان را می شناسیم و در برابر طالبان می جنگیم، اما برای کدام جایگزین؟ قدرت و جریان دیگری که در برابر طالبان جایگزین شود، کیست؟ کدام جریان و شخصیت است؟ آیا کسی در افغانستان حضور دارد؟ آیا واقعا جریانی وجود دارد که در برابر طالبان بایستد و ما هم حاضر باشیم جان خود را فدای یک چنین جریان و شخصی بکنیم؟

سوال دوم، شما می گویید که طالبان جنایت کار، بله! ما هم می گوییم که طالبان در پنج سال حکومت شان جنایت کردند و در طول بیست سال گذشته هم قتل های ناحق زیادی صورت گرفته است، برخی از سخنگویان طالبان در گذشته هم در مصاحبه های شان گفتند که بله جنگ است و در جنگ حلوا پخش نمی کنند و بالاخره انسان کشته می شود.

قطعا کشتاری که طالبان در شمال کرد، کشتار یکاولنگ و در جای جای افغانستان در طول پنج سال حکومت شان، و همچنان در بیست سال گذشته، قابل تایید نیست و کسی نمی تواند طالبان را تبرئه کرده یا تطهیر کند. ما اگر تطهیر و تبرئه بکنیم، حافظه تاریخی که این کار را نمی کند.

اما سوال بعد این است که آیا مخالفین طالبان آدم های پاکی بودند؟ آیا مخالفین طالبان از دولت گرفته تا سایر جریان ها و شخصیت ها در طول حاکمیت و مسئولیت خودشان جنایت نکردند؟ از زمان جهاد بگیر تا حالا، دولت افغانستان و به خصوص اشرف غنی و تیم اش در افغانستان جنایت نکردند؟ آن قدر جنایتی که اشرف غنی و تیمش در افغانستان انجام داد و آن قدر خیانتی که آمریکایی ها با همکاری اشرف غنی در افغانستان پدید آوردند، روی جلادهای تاریخ را سفید کرده اند. خود شما در خانه تان راحت نشستید و مردم مظلوم که در داخل افغانستان بی پناه هستند، هیچ امکانات، سپر و زرهی در اختیار ندارند را در دم دم تیغ می قرار می دهید؟

خیلی خب، ما می گویم که مخالفین طالبان، جنایت کار نه، آدم های پاک و سالم، این آدم های پاک و سالم چرا نجنگیدند؟ 300 هزار نیروی نظامی در اختیارشان بود، امکانات و تحهیزات نظامی فوق العاده و نیروهای خیزش مردمی، چرا با استفاده از این امکانات در برابر طالبان نجنگیدند، خاک را حفظ نکردند و قدرت خود را نگه نداشتند؟ آن هایی که با این همه امکانات فرار کردند و رفتند، حالا ما بیاییم کاسه داغ‌تر از آش برای دفاع از آن ها، مردم مظلوم خود را به کشتن بدهیم؟ آیا منطقی است؟ آیا درست است؟ آیا حرکتی بر اساس مدیریت، رهبری و سازماندهی و عقل سیاسی است؟ نخیر! هرگز کاری درستی نخواهد بود.

نکته بعدی، ما طرفدار حکومتی ها نیستیم، ولی مخالف طالبان هستیم، با این فرض چه کار می‌توان در برابر طالبان کرد؟ و چه کار می توان در برابر کسانی که در افغانستان جنایت کردند، انجام داد؟ می توان طالبان را کلا حذف کرد؟ می توان تمام جنایت کاران را پای میز محاکمه آورد؟ کجاست آن قدرت در افغانستان که صدها و هزاران جنایتکار را به محاکمه بکشاند؟! آیا در خارج از افغانستان دادگاه لاهه این امکان را دارد؟ ما تا به کی بجنگیم و خون بریزیم؟! شما باور بکنید که در بسیاری از حرکت های تاریخی، جنگ راه خلاص نبوده، بلکه آخر هر جنگ و هر درگیری به صلح منتهی شده است.

طالبان می‌گویند که تغییر کرده‌اند!

حالا طالبان می‌گویند که تغییر کرده اند؛ از لحظه ای که این ها وارد هرات شدند، حتی با اسماعیل خان که صدها طالب را کشته بود، برخورد مناسب و با عواطف انسانی کردند و بعدش هم صحیح و سالم فرستادنش که فعلا در مشهد مقدس زندگی می کند. همچنین با ده ها و صدها فرد تحت امر اسماعیل خان و فرماندهان او همین طور رفتار کردند. در مزار شریف، سمنگان، بامیان، غزنی، میدان وردک و سایر ولایات که به خصوص شیعه نشین هستند‌، همچنین در کابل ما تا هنوز گزارشی از برخورد زشت و بد طالبان علیه مردم خود نداریم. حالا ممکن است برخی کار هایی در گوشه و کنار صورت بگیرد و ممکن است برخی از دسته جات طالب با افراد خصومت شخصی و مشکلاتی داشته و به دنبال انتقام جویی باشند، اما رهبری اصلی و عناصر اصلی طالبان در ولایات جدا از این حرکت های خودسر، برائت می جویند و محکوم می کنند. از جمله یک حرکتی که اخیرا در غزنی اتفاق افتاده بود، چند نفر از طالبان آمدند و پرچم های امام حسین علیه السلام  را از سر چوک ها پایین آورده و پرچم های خود را نصب کردند. فیلم این را ما بلافاصله در خبرگزاری خود و شبکه های اجتماعی بازتاب دادیم و بعد گفتیم که این فلم صرفا جهت اطلاع به مسئولان و رهبران طالبان منعکس می شود که چه پاسخی در برابر این حرکت عناصر خودشان دارند. بعد هم به همکاران خود در داخل گفتیم که سریع کلیپ را به مسئولان طالبان نشان بدهید که نظر شما چیست؟ آیا درست است که چنین برخوردی با رسوم و عنعنات و اعتقادات شیعیان صورت بگیرد؟ رفتند با مسئول مربوطه طالب صحبت کرده و فیلم را نشان دادند، بنده خدا محکوم کرد و گفت: ما پیگیری می کنیم. فردای آن روز در همان میدان پرچم های طالب پایین آورده شد و پرچم های مربوط به محرم مجددا نصب گردید.

بهترین کار؛ در صحنه حضور داشته باشیم/ مردم نباید فرار کنند

بنابراین در شرایط موجود بهترین کار این است که ما باید در صحنه حضور داشته باشیم. این که فضای رعب و ترس و وحشت در افغانستان به وجود آورده شده و هزاران هزار نفر در حال فرار اند، حرکتی خطرناکی است، این حرکت به این شیوه و با این رعب و وحشت توسط عناصر مشکوک صورت می گیرد و مردم ما نباید از افغانستان فرار کنند. کسانی که اقوام شان در داخل هستند، کسانی که بستگان شان در داخل کشور زندگی می کنند و کسانی که با افراد و عوامل خود در داخل ارتباط دارند، باید توصیه کنند که حرکتی نکنند، در داخل حضور جدی داشته باشند، و ما بایستی مطالبات خود را مطرح کنیم.

مطالبات از طالبان

مسئولین طالبان که ادعا می کنند ما حکومت فراگیر تشکیل می دهیم، ما این زمینه را فراهم می کنیم که نمایندگان همه اقوام و پیروان همه مذاهب در حکومت سهم داشته باشند، خیلی خب، ما به حرف شما باور داریم، اما باید مطالبات ما برآورده شود. بنابراین مطالبات ما این است:

ـ اسلام واقعی در افغانستان اجرا شود، نه اسلام تقلبی و انحرافی،

ـ در رابطه با قانون اساسی باید بازنگری شود و مواد غیراسلامی جدا شود،

ـ در رابطه با بحث مذهب تشیع، ما خواهان به رسمیت شناخته شدن نیستیم، چون یک بار به رسمیت شناخته شده است، اما تداوم رسمیت مذهب را می خواهیم،

ـ ما حقوق شهروندی شیعیان خود را می خواهیم که علاوه بر سایر عرصه ها، بایستی در قوای ثلاثه حضور داشته باشند،

ـ عناصر سالم ما باید در عرصه حضور داشته باشند،

ـ حقوق زنان باید رعایت شود،

ـ در رابطه با رسانه ها باید توجه جدی صورت بگیرد،

ـ خط دیورند باید به رسمیت شناخته شود:

معضلی که برای جامعه ما ایجاد کرده، خط دیورند ایجاد کرده است. برخی از سران افغانستان و برخی از عناصر عمدا نمی خواستند که مشکل دیورند حل شود و افغانستان با پاکستان به تفاهم برسد، تا اینکه بهره برداری هایی در مقاطع مختلف صورت بگیرد و این زخم چرکین بین پاکستان و افغانستان ادامه پیدا بکند. پاکستان به خاطر این که افکار مردم، منطقه و جهان را از بحث به رسمیت شناختن خط دیورند منحرف کند، هی مرتب در داخل افغانستان دخالت داشته و جنجال چهل ساله ما، یا حد اقل بیست و پنج ساله اخیر ناشی از دخالت های پاکستان است. طالبان باید این خط را به رسمیت بشناسد.

ـ و بحث خانواده شهدا هست، بحث مهاجرین و مباحث مختلفی که من چند روز قبل طی بیانیه ای با سیزده بند منعکس کردم و از حاکمیت آینده خواستم که این بندها بایستی محقق شود.

اگر این بندها محقق شود و اگر حکومتی با قاعده وسیع تشکیل شود و نمایندگان با صلاحیت اقشار مختلف و پیروان مذاهب گوناگون و زبان ها و اقوام مختلف در این حکومت حضور داشته باشند، و اصولی را که ما مطرح می کنیم، مورد پذیرش قرار بگیرد، چه لزومی دارد ما در برابر طالب بجنگیم؟ چی لزومی دارد که خود و مردم را به خطر بیاندازیم و جامعه را سال های سال با بحرانی دیگر گرفتار بکنیم که نه ظرفیت داخلی وجود دارد و نه منطقه تداوم جنگ داخلی در افغانستان را می پذیرد!. خود آمریکا هم با وصف اینکه علاقه دارد در افغانستان و نسبت به افغانستان حساس باشد و به اهداف داخلی و منطقه ای خود برسد، ظاهرا از افغانستان پا به فرار گذاشته و رویکرد جنگ خود را عوض کرده است. قبلا جنگ نظامی و سیاسی بود، اما حالا آن را به جنگ سیاسی و امنیتی تبدیل کرده است و قطعا کار آمریکایی ها با افغانستان و با مردم ما ادامه خواهد داشت.

یکی از چیزهایی که طالبان بایستی مورد توجه قرار دهد، قطع رابطه و همکاری با آمریکایی ها است. اگر طالبان رابطه خود را با آمریکا قطع نکنند، مطمئن باشند که با چالش ها و معضلات مختلفی مواجه خواهند شد و دیر یا زود سرنوشت اشرف غنی در افغانستان تکرار خواهد شد. ما بایستی کاری را که ایرانی ها با آمریکایی ها کردند، در افغانستان انجام بدهیم. ما باید در برابر آمریکا قرار بگیریم، آمریکا شیطان بزرگ است. امام خمینی رحمت الله علیه حرف بیجایی نزده بودند.

بنابراین مهاجرین عزیز! توجه داشته باشند نسبت به مسایل افغانستان تحت تاثیر تبلیعات عناصر و جریان‌های مشکوک قرار نگیرند. تحت تاثیر افراد و جریان های کاسه داغ تر از آش قرار نگیرند. امروز مسایل افغانستان تدابیر و تمهیدات دیگری را می طلبد. ما بایستی موجودیت، سلامت، کرامت و شخصیت مردم خود را در افغانستان در برابر هرگونه حوادث حفظ بکنیم.

امروز دفاتر ما در ولایات مختلف حضور دارند. خبرگزاری ما فعال است. مرکز تبیان در ولایات مختلف فعال است. همکاران ما در ولایات مختلف کار می کنند و تا هنوز مشکلی نداشتند و به شدت دنبال طرح مطالبات و پیگیری مسائل مردم اند. ما بایستی در صحنه حضور داشته باشیم و برای احقاق حق خود و مردم خود کار کنیم، نه اینکه پا به فرار بگذاریم و از افغانستان خارج شویم. کسانی که خارج شدند و نمی توانند در افغانستان بمانند، نباید مردم را قربانی جهالت و نادانی و اشتباهات خود بکنند.

این بحث دوم که انشاءالله من بعد هم توجه داشته باشید که نسبت به مسایل افغانستان حساس باشید و فریب تبلیغات عناصر و حلقات مشکوت را نخورید.

 نکته سوم: فعالیت‌های مرکز تبیان در اصفهان/ معرفی عبدالرئوف حکیمی

نکته سوم هم در رابطه با فعالیت های مرکز تبیان در اصفهان است. اگرچه ما در گذشته هم کم و بیش در اصفهان حضور داشتیم، اما حضور ما جدی نبود، ولی من بعد می خواهیم که در صحنه فعالیت های فرهنگی و اجتماعی در رابطه با مسایل مهاجرین در اصفهان حضور جدی داشته باشیم، مشکلات مهاجرین را از نزدیک پیگیری و بررسی بکنیم و به برخی از این مشکلات بپردازیم.

باتوجه به این که یک سال می شود دفتر مرکز تبیان در تهران هم فعال شده، انشاءالله روزنه های خیلی خوبی در فراروی مردم مهاجر باز شده و از سوی مرکزتبیان به صورت جدی پیگیری می شود. در عرصه مشکلات اقامتی مهاجرین، مشکلات اقتصادی، سرمایه گذاران، تجار، بحث آموزش و پرورش، تحصیلات عالی و مسایل و امور بانکی، بحث گواهینامه، مباحث بیمه و بهداشت و درمان و ده ها مشکل دیگر که در سطح مهاجرین وجود دارد، پیگیری های جدی از سوی مرکز تبیان صورت گرفته و از این به بعد هم انشاءالله صورت خواهد گرفت.

بعد از این، در اصفهان در خدمت عزیزان خواهیم بود و نماینده مرکز تبیان هم جناب آقای عبدالرئوف حکیمی در خدمت شما قرار دارد که امیدوار هستیم انشاءالله عناصر نخبه در اصفهان به مرکز تبیان و آقای حکیمی بپیوندند و این جمع دست به دست هم داده و در سطح مهاجرین فعالیت های اصولی و مناسب را سازمان دهی کنند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

لینک گزارش تصویری:

 

##حسینی_مزاری

##عزاداران_حسینی_مهاجر_در_اصفهان

##طالبان

##آمریکا

##اشرف_غنی

##مرکز_تبیان

##فعالیت_مرکز_تبیان_در_اصفهان

##مهاجرین_افغانستانی

##حرکت_امام_حسین

##اصفهان



https://avapress.com/vdcjmye8iuqexiz.fsfu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما